مناظره شیخ مفید با عمر بن خطاب.فضائل ابوبکر در قرآن؟!!

مناظره شیخ مفید با عمر بن خطاب.فضائل ابوبکر در قرآن؟!!Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 29Rating:

اگر پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ را یاری نکنید، خداوند او را یاری خواهد کرد (همان گونه که در سخت‌ترین ساعات، او را تنها نگذارد) آن هنگام که (در جریان هجرت) کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود (و یک نفر همراه او بیش نبود) درآن هنگام که آن دو، در غار بودند، و او به همسفر خود می‌گفت: غم مخور، خدا با ما است، در این موقع خداوند آرامش خود را بر او (پیامبر) فرستاد، و با لشگرهائی که آن‌ها را نمی‌دیدند او را تقویت نمود».

علمای اهل تسنّن،‌این آیه را که از دلائل معروف فضائل ابوبکر می‌دانند،‌و ابوبکر را به عنوان «یار غار» خوانده، و برای تأیید خلافت او به آن تکیه می‌نمایند،‌ و شعرای آن‌ها با یادآوری همین عنوان، او را می‌ستایند، مثلاً سعدی می‌گوید:

ای یار غار سیّد و صدّیق و راه‌بر

مجموعه فضائل و گنجینه صفا

مردان قدم به صحبت یاران نهاده‌اند

لیکن نه هم‌چنان که تو در کام اژدها[۱]

اکنون با توجّه به مطلب فوق به مناظره زیر که از شیخ مفید (ره) نقل شده توجّه کنید:

علّامه طبرسی در کتاب احتجاج و کراجکی در کنزالفوائد، از شیخ ابوعلی‌ حسن‌بن‌محمّدرِقّی،نقل می‌کنند که شیخ مفید (ره) فرمود: شبی در خواب دیدم گویا به راهی می‌روم، ناگاه چشمم به جمعیّتی افتاد که به گرد مردی حلقه زده بودند، و آن مرد برای آن‌ها قصّه می‌گفت، پرسیدم آن مرد کیست؟، گفتند: «عمربن خطّاب» است.

من نزد عمر رفتم دیدم مردی با او سخن می‌گوید، ولی من سخن آن‌ها را نمی‌فهمیدم، سخنانش را قطع کرده و به عمر گفتم: بگو دلیل بر برتری ابوبکر، در آیه غار (ثانی اثنین اذهما فی الغار …) چیست؟

عمر گفت: شش نکته‌ای که در این آیه وجود دارد بیانگر فضیلت ابوبکر است.

آنگاه آن شش نکته را چنین برشمرد:

۱ـ خداوند در قرآن (آیه ۴۰ توبه) از پیامبر ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ یاد کرده، و ابوبکر را دوّمین نفر قرار داده است (ثانِیَ اثْنَیْن).

۲ـ خداوند در آیه فوق، آن دو (پیامبر و ابوبکر) را در کنار هم، در یک مکان یاد کرده‌،‌ و این بیانگر پیوند آن دو است (اِذْ هُما فِی الْغارِ).

۳ـ خداوند در آیه مذکور، ابوبکر را به عنوان صاحب (رفیق) پیامبر ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ یاد نموده که حاکی از درجه بالای ابوبکر است (اِذْ یقول لِصاحِبِهِ)

۴ـ خداوند از مهربانی پیامبر ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ به ابوبکر خبر داده، آن‌جا که طبق آیه مذکور،‌ پیامبر به ابوبکر می‌گوید وَ لا تَحْزَنْ: «غمگین نباش».

۵ـ پیامبرـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ به ابوبکر خبر داده که خداوند یاور هر دو ما به طور مساوی،‌ و مدافع ما است (اِنَّ اللّهَ مَعَنا).

۶ـ خداوند در این آیه از نازل شدن سکینه و آرامش به ابوبکر خبر داده‌است، زیرا پیامبرـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ همیشه دارای آرامش بود و نیازی به فرود آمدن آرامش نداشت (فَاَنْزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ).

این شش نکته از آیه مذکور، بیانگر برتری ابوبکر است، که برای تو و دیگران قدرت بر ردّ آن نیست.

شیخ مفید (ره) می‌گوید: من به او گفتم: براستی حقّ رفاقت با ابوبکر را ادا کردی،‌ ولی من به یاری خدا به همه آن شش نکته پاسخ می‌دهم، مانند باد تندی که در روز طوفانی، خاکستری را می‌پراکند، و آن این است:

۱ـ‌‌‌‌‌‌‌ دومّین نفر قراردادن ابوبکر دلیل فضیلت او نیست زیرا مؤمن با مؤمن، و همچنین مؤمن با کافر، در یک‌جا قرار می‌گیرند، وقتی که انسان بخواهد یکی از آن‌ها را ذکر کند می‌‌گوید دوّمین آن دو (ثانی اثنین).

۲ـ ذکر پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ و ابوبکر در کنار هم، نیز دلالتی بر فضیلت ابوبکر ندارد، زیراـ چنان‌که در دلیل نخست گفتیم ـ در یک‌جا جمع شدن، دلیل بر خوبی نیست، چه بسا مؤمن و کافر در یک‌جا‌ جمع می‌شوند، چنان‌که در مسجد پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ که شرافتش از غار ثور بیشتر است، مؤمن و منافق و …می‌آمدند و در آن‌جا کنار هم اجتماع می‌کردند، از این رو در قرآن (آیه ۳۶ و ۳۷ معارج) می‌خوانیم:

«فَمالِ الَّذِینَّ کَفَروُا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ ـ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ: این کافران را چه می‌شود که با سرعت نزد تو می‌آیند، ‌از راست و چپ، گروه گروه».

و هم‌چنین در کشتی نوح‌ـ علیه السّلام ـ،‌ هم پیغمبر بود و هم شیطان و حیوانات، پس اجتماع در یک مکان،‌ دلیل فضیلت نیست.

۳ـ امّا در مورد مصاحبت، این نیز دلیل فضیلت نیست، زیرا مصاحب به معنی همراه است، و چه بسا کافر با مؤمنی همراه باشد، چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید:

«قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ اَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ …: دوست (باایمان) او (ثروتمند مغرور و بی‌ایمان) که با او به گفتگو پرداخته بود، گفت: آیا به خدائی که تو را از خاک آفریده کافر شدی» (کهف ـ ۳۷)… .

۴ـ امّا این‌‌که پیامبرـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ فرمود: «لاتَحْزَنْ» (محزون مباش) این دلیل خطای ابوبکر است نه دلیل فضیلت او،‌ زیرا حزن ابوبکر، یا اطاعت بود یا گناه، اگر اطاعت بود، پیامبرـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ از آن نهی نمی‌کرد، پس گناه، بود که پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ فرمود: «اِنَّ اللّه مَعَنا» (خدا با ماست) دلیل آن نیست که منظور هر دو باشند، بلکه منظور شخص پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ به تنهائی می‌باشد، و پیامبر از خودش تعبیر به جمع می‌کند،‌ چنان‌که خداوند در قرآن از خود با لفظ جمع یاد کرده و می‌فرماید:

«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»: «ما ذکر (قرآن) را فروفرستادیم، و ما قطعاً آن را نگهبانیم» (حجرـ۹).

۶ـ امّا این‌که گفتی سکینه و آرامش بر ابوبکر نازل شده، با ظاهر سیاق آیه،‌ مخالف است، زیرا سکینه بر آن کس نازل شد که طبق قسمت آخر آیه، لشکر نامرئی خدا به یاری او شتافت، که پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ باشد، اگر بخواهی بگوئی هر دو (سکینه و یاری لشکر نامرئی) برای ابوبکر بود، باید پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ را در این‌جا از نبوّت خارج سازی، پس سکینه بر پیامبرـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ فرود آمد، زیرا او در این مورد (در غار) تنها کسی بود که شایستگی آرامش داشت، ولی در قرآن در مورد دیگر که هر دو آمده است،‌چنان‌که در قرآن (آیه ۲۶ فتح) می‌خوانیم:

«فَاَنْزَل اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤمِنِینَ»: «خداوند آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان فرو فرستاد».

بنابراین اگر به این جمله (آیه غار) برای رفیقت استدلال نکنی بهتر است.

شیخ مفید گوید: او (عمر) دیگر نتوانست، پاسخ مرا بدهد، و مردم از دورش پراکنده شدند، و من از خواب بیدار شدم.[۲][۱]. بوستان سعدی، آغاز قصائد فارسی.

[۲]. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۳۲۶

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی

مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی

دلیل بطلان خلافت ابی بکر
مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی
«فاضل کتبی» ( از علمای معروف اهل سنت) روزی از شیخ مفید پرسید: دلیل شما امامیه، بر بطلان خلافت ابی بکر چیست؟
شیخ مفید گفت: دلیل بسیار است و من نمونه‌ای از دلایل را برایت یاد می‌کنم: تو می‌دانی که امت اتفاق دارند بر این که امام نیازمند به غیر خدا نیست و از طرف دیگر امت اسلام متفقند بر این که ابوبکر در مجمع عمومی روی منبر گفت: «وَلیَّتُکُم و لَسْتُ بِخَیرکُم فَاِنْ اِسْتَقَمْتُ فَاتَّبِعُونی وَ اِن اَعْوَجْتُ فَصَّوِّمونی» یعنی: زمامدار شما نشدم ولی از شما بهتر نیستم. پس اگر بر مسیر درست گام برداشتم از من پیروی کنید و اگر منحرف شدم به راه راست مرا راهنمایی کنید.