مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏Reviewed by پایگاه خبری تحلیلی شرق on Jul 14Rating: ۵.۰ مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏ روزى امام صادق (ع) در مجلس منصور حضور داشت و طبیبى از «هند»، کتاب خود را براى منصور مى ‏خواند و امام (ع) به سخنان او گوش مى ‏داد و چون آن طبیب از سخنان خود فارغ گردید، رو به امام صادق (ع) کرد و گفت: آیا شما مایلید که من اندکى از این قوانین طبّى را در اختیار شما بگذارم؟

User Rating: ۵ ( ۱ votes)

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

روزى امام صادق (ع) در مجلس منصور حضور داشت و طبیبى از «هند»، کتاب خود را براى منصور مى ‏خواند و امام (ع) به سخنان او گوش مى ‏داد و چون آن طبیب از سخنان خود فارغ گردید، رو به امام صادق (ع) کرد و گفت: آیا شما مایلید که من اندکى از این قوانین طبّى را در اختیار شما بگذارم؟

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏
مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

امام صادق (ع) فرمودند:
«خیر. آنچه از طب نزد من مى ‏باشد، بهتر است از آنچه که تو مى ‏دانى .»
طبیب هندى گفت: شما از طب چه مى ‏دانید؟
امام (ع) فرمودند:
«من طبع گرم را به سردى و طبع سرد را به گرمى و طبع رَطب را به یابِس و یابس را به رطب معالجه مى ‏نمایم و همه امور را به خدا وامى ‏گذارم (یعنى شفا را از خدا مى ‏خواهم) و به آنچه که رسول خدا (ص) دستور داده است، عمل مى ‏کنم.»
سپس فرمودند:
«بدان که پر کردن معده، سبب هر دردى است و پرهیز [از پرخورى ‏] داروى هر دردى است و بدن را باید به آنچه عادت نموده، تأمین نمود.»
مرد طبیب گفت: مگر طب جز این است؟
امام صادق (ع) فرمودند:
«آیا فکر مى ‏کنى که من این سخنان را از کتاب‏هاى طب برگرفته‏ام؟»
طبیب گفت: آرى .
امام (ع) فرمودند:
«به خدا سوگند! آنچه که بیان کردم، جز از جانب خداوند نبود.»
سپس فرمودند: «آیا تو داناتر به طب هستى یا من؟»
طبیب هندى گفت: البتّه من.
امام صادق (ع) فرمودند: «پس من مى ‏خواهم از تو سؤالى بپرسم.»
طبیب هندى گفت: بپرس.
امام (ع) فرمودند: «بگو بدانم آیا تو اجزاى مغز و جایگاه هر کدام از آنها را مى ‏دانى ؟»
طبیب گفت: نمى ‏دانم.
امام (ع) فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه موها روى سر قرار گرفته‏اند؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه پیشانى خالى از مو مى ‏باشد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى خطهاى روى پیشانى براى چیست؟ [و نشانه چیست؟]»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه ابروها بالاى چشم قرار گرفته است؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه چشم‏ها به شکل بادام مى ‏باشد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه بینى بین دو چشم قرار دارد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه سوراخ‏هاى بینى در پایین قرار گرفته؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه شارب و لب بالاى دهان قرار دارد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه دندان‏هاى جلو برنده و دندان‏هاى آخر پهن و دندان‏هاى نیش بلند است؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه به مردها محاسن و ریش داده شده است؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه کف دست‏ها مو ندارد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه مو و ناخن داراى روح و حیات نیست؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه قلب مانند دانه صنوبر گرد و دراز است؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه ریه دو قسمت است و هر قسمت در جایگاه خود حرکت مى ‏کند؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه کبد محدّب [و داراى برآمدگى ‏] مى ‏باشد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه کلیه مانند دانه لوبیا مى ‏باشد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه زانوها به عقب بسته مى ‏شود؟»
موعود، شماره‏۱، ص: ۱۲
گفت: نمى ‏دانم.
فرمودند: «آیا مى ‏دانى براى چه کف پاها صاف و یکنواخت نیست و میان آنها گودى دارد؟»
گفت: نمى ‏دانم.
امام صادق (ع) فرمودند: «من این اسرار را مى ‏دانم.»
طبیب هندى گفت: پس همه این اسرار را براى من بازگو کن.

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

امام صادق (ع) فرمودند:
«سر داراى قسمت‏هاى مختلفى است که روابط فراوان و پیچیده‏اى بین اجزاى آن وجود دارد. این در حالى است که اگر در چیز مجوّف، فضاى خالى وجود داشت، دچار درد و بیمارى فراوانى مى ‏شد؛ ولى چون داراى بخش‏هاى گوناگونى است، کمتر دچار بیمارى مى ‏شود.
و خداوند روى سر را با مو پوشاند تا به وسیله آن، چربى به مغز برسد و بخار سر از اطراف آن خارج شود و موها، جلوى سرما و گرما را بگیرد.
و خداوند پیشانى را بدون مو قرار داد تا نور به چشم‏ها برسد و در پیشانى خطوطى قرار داد تا عرقى که از سر پایین مى ‏آید، داخل چشم نشود و انسان بتواند با دست عرق پیشانى ‏اش را بگیرد. در حقیقت این خطوط و گودى ‏هاى پیشانى ، همانند نهرهاى روى زمین است که آب را به خود جذب مى ‏کند.
و خداوند ابروها را بالاى چشم قرار داد تا نور بیش از اندازه به چشم وارد نشود؛ همان‏گونه که اگر کسى در برابر نور شدیدى قرار گیرد، دست خود را جلوى آن مى ‏گیرد تا نور بیش از اندازه، به چشم‏هایش نرسد.
و خداوند بینى را بین دو چشم قرار داد تا نور به طور یکسان به چشم‏ها وارد شود.
و خداوند چشم را مانند بادام قرار داد تا دارو به وسیله میل در آن وارد شود و درد آن برطرف گردد و اگر چشم به شکل مربع یا مدوّر [و گرد] مى ‏بود، دارو به وسیله میل در آن وارد نمى ‏شد و درد آن برطرف نمى ‏گردید.
و خداوند سوراخ‏هاى بینى را به طرف پایین قرار داد تا مواد زاید از آنها خارج شود و بوى خوش به مشام برسد؛ ولى اگر سوراخ‏هاى بینى به طرف بالا مى ‏بود، هرگز مواد زاید [و چرک‏ها] از آنها خارج نمى ‏شد و بوى خوش به مشام نمى ‏رسید.
و خداوند لب و شارب را بالاى دهان قرار داد تا مواد زایدى که از بینى خارج مى ‏شود، بلافاصله وارد دهان نشود و شخص بتواند آن را برطرف سازد؛ بدون اینکه مواد زاید با آب و غذا آمیخته شود.
و براى مردها ریش و محاسن قرار داد تا به وسیله آن، مرد از زن شناخته شود و نیاز به کشف عورت نباشد.
و خداوند دندان‏هاى جلو را بُرنده قرار داد تا انسان بتواند بعضى از چیزها را به دهان بگیرد و دندان‏هاى آخر را پهن قرار داد تا بتواند غذا را به وسیله آنها بجود و آسیاب کند و دندان‏هاى کنارى [و نیشى ‏] را بلند قرار داد تا تکیه‏گاه دندان‏هاى پیش و عقب باشد؛ همانند ستونى که در ساختمان قرار مى ‏دهند.
و خداوند بر کف دست‏ها، مو قرار نداد تا انسان بتواند به وسیله آنها چیزها را لمس کند و در غیر این صورت، انسان نمى ‏توانست چیزى را لمس کند.
و خداوند در مو و ناخن حیات قرار نداد؛ چرا که آنها رشد مى ‏کنند و لازم است که کوتاه شوند و اگر مو و ناخن حیات داشت، کوتاه کردن آن با درد و الم بسیارى همراه بود و اگر کوتاه نمى ‏شد، بسیار زشت و ناهماهنگ با بقیه اعضاى بدن مى ‏بود.
و خداوند قلب را مانند دانه صنوبر وارونه‏اى [که گرد و بلند است‏] آفرید و سر آن را باریک قرار داد تا داخل ریه شود و به این صورت قلب خنک گردد و به سبب حرارت خود، به بینى آزار نرساند.
و خداوند ریه را در دو بخش مجزّا آفرید تا قلب بین آن دو بخش قرار گیرد و به سبب تنفّس، قلب خنک گردد.
و خداوند، کبد [جگر] را به شکل محدّب [و داراى برآمدگى ‏] آفرید و آن را روى معده قرار داد تا با سنگینى بر معده به آن فشار وارد کند و در نتیجه بخار آن خارج گردد.
و خداوند کلیه‏ها [قلوه‏ها] را مانند دانه لوبیایى آفرید تا منى بر همه نقاط آن ریخته شود و به همه جاى آن برسد. با توجّه به این نکته که منى از ستون فقرات به کلیه‏ها منتقل مى ‏شود و کلیه‏ها مانند کرمى که منقبض و منبسط مى ‏شود، منى را در چند نوبت همانند بندقه کمان به مثانه مى ‏پاشانند، در نتیجه اگر کلیه به صورت مربع یا مدوّر باشد، منى به همه نقاط آن نمى ‏رسد و با خارج شدن آن، لذّتى حاصل نمى ‏شود.
و خداوند زانوها را به گونه‏اى آفرید که بتوانند به طرف پشت خم شوند با توجّه به اینکه انسان به جلو حرکت مى ‏کند، این امر سبب اعتدال حرکت پاها مى ‏شود و در غیر این صورت انسان به رو مى ‏افتاد.
و خداوند کف پا را گود قرار داده است تا به وسیله آن، راه رفتن آسان شود و از افتادن جلوگیرى شود و اگر سر تا سر کف پا همانند سنگ آسیاب صاف و یک دست بود و کاملًا روى زمین قرار مى ‏گرفت، راه رفتن سخت و دشوار مى ‏شد و انسان همواره به زمین مى ‏افتاد و برخاستن و دوباره راه رفتن براى او دشوار مى ‏بود.»
طبیب هندى گفت: شما این علوم را از کجا آموخته‏اى ؟ امام صادق (ع) فرمودند:
«از پدرم و پدرم از پدرانش و ایشان از رسول خدا (ص) و رسول خدا (ص) از جبرئیل (ع) و جبرئیل (ع) از پروردگار عالم (جلّ جلاله) که این ابدان و ارواح را آفریده است.»
طبیب هندى گفت: راست مى ‏گویید و من شهادت مى ‏دهم به یگانگى خداوند و اینکه حضرت محمّد (ص)، بنده و رسول اوست و شما نیز اعلم اهل زمان خود هستید.

مناظره امام صادق (ع) با طبیب هندى‏

 

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سلبریتی

اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل بازیگران و ورزشکاران نماز نمی خوانند و خودشون و اعضای خانواده شون حجاب لازم رو ندارند ؟

⭕️ اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل …