مناظره امام صادق با دوگانه پرست

مناظره امام صادق با دوگانه پرستReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 12Rating:

امام صادق (ع ) در رد عقیده او و هرگونه دوگانه پرستى چنین فرمود: اینکه تو مى گوئى خدا دوتا است ؛ بیرون از این تصورات نیستند:

۱-  یا هر دو نیرومند و قدیم هستند.

۲-  یا هر دو ناتوان هستند.

۳-  یا یکى قوى ؛ و دیگرى ناتوان است .

پس چرا یکى از آنها دیگرى را از صحنه خارج نمى کند؛ تا خود به تنهایى بر جهان حکومت کند؟ (نظام واحد جهان حاکى است که یک حاکم در جهان وجود دارد؛ بنابراین خدا؛ یک قوى مطلق است ).

نیز بیانگر یکتائى خدا است ؛ و گفتار ما را ثابت مى کند؛ زیرا همان قوى خدا است ؛ ولى دیگرى خدا نیست به دلیل ضعفى که دارد.

در مورد (ضعف هر دو خدا) یا آنها از جهتى با هم متفق هستند و از جهتى مختلف ؛ در این صورت لازم است که بین آن دو؛ یک ما به الامتیاز (چیزى که یکى از آن خدایان دارد و دیگرى ندارد) باشد؛ و نیز لازم است که آن ما به الامتیاز امرى وجودى قدیم باشد؛ و از اول همراه آن دو خدا بوده ؛ تا دوئیت آنها؛ صحیح باشد؛ در این صورت سه خدا به وجود مى آید؛ و به همین ترتیب چهار خدا و پنج خدا و بیشتر مى شود؛ و باید معتقد به بى نهایت خدا شد.

هشام مى گوید: یکى از سؤالات آن دو گانه پرست این بود که (بحث در مورد دوگانه پرستى را به اصل وجود خدا کشانید) به اما صادق (ع ) گفت : دلیل شما بر وجود خدا چیست ؟ وجود آنهمه ساخته ها بیانگر وجود سازنده است ؛ چنانکه وقتى که تو ساختمان استوار و محکم و سربر افراشته اى را دیدى ؛ یقین پیدا مى کنى که آن ساختمان ؛ بنائى داشته است ؛ گرچه تو آن بنا را ندیده باشى .

خدا چیست ؟ خدا چیزى است بر خلاف همه چیز؛ به عبارت دیگر ثابت کردن معنائى است ؛ چیزى است به حقیقت چیز بودن ؛ ولى جسم و شکل ندارد؛ و به هیچیک از حواس ؛ درک نمى شود؛ و خیالها او را در نمى یابند؛ و گذشت زمان ؛ او را کاهش و دگرگون نسازد .
پاسخ به سؤالات منکر خدا

یکى از منکران خدا که سؤالات پیچیده اى درباره خداشناسى در ذهن خود انباشته بود؛ به حضور امام صادق (ع ) آمد و سؤالات خود را مطرح کرد؛ و امام به یکایک آن پاسخ داد؛ به ترتیب زیر: خدا چیست ؟

او چیزى بر خلاف همه چیز است ؛ که گفتارم به یک معنائى بر مى گردد؛ او چیزى است به حقیقت معنى چیز؛ نه جسم است و نه شکل ؛ نه دیده مى شود و نه لمس مى گردد؛ و با هیچیک از حسهاى پنچگانه (بینائى – شنوائى – چشائى – بویائى – و بساوائى ) درک نمى گردد؛ خاطرها به او نمى رسند؛ گذشت روزگار؛ موجب کاهش و دگرگونى او نخواهد شد.

تو مى گوئى خدا شنوا و بینا است ؟ آرى شنوا است ولى بدون عضو گوش ؛ و بینا است بدون وسیله چشم ؛ بلکه به ذات خود شنوا و بیناست ؛ البته منظورم این نیست که او چیزى است ؛ و ذات خود شنوا و بیناست ؛ البته منظورم این نیست که او چیزى است ؛ و ذات او چیز دیگر؛ بلکه براى فهماندن تو این گونه سخن گفتم ؛ حقیقت این است که او با تمام ذاتش مى شنود؛ اما معنى کلمه تمام  این نیست که او جز دارد؛ بلکه مى خواهم مقصودم را به تو بفهمانم ؛ برگشت سخنم این است که : او شنوا؛ بینا و دانا است بى آنکه صفاتش جداى از ذاتش باشد.

– پس خدا چیست ؟

او رب ّ (پروردگار)؛ معبود و الله  است ؛ اینکه مى گویم الله و رب است منظورم اثبات لفظ الف ؛ لام ؛ ها؛ را و با نیست ؛ بلکه منظور آن حقیقت و معنایى است که آفریننده همه چیز است ؛ و نامهائى مانند: الله ؛ رحمان ؛ رحیم ؛ عزیز؛ و… اشاره به همان حقیقت است ؛ و او است پرستیده شده بزرگ و عظیم .

هر چیزى که در خاطر انسان بگذرد؛ او مخلوق (ذهن )است ؛ نه خالق .

اگر سخن تو درست باشد؛ لازمه اش این است که وظیفه خداشناسى از ما ساقط شود؛ زیرا ما فقط به شناختن آنچه که در ذهن مى گذرد مکلف مى باشیم ؛ آنچه که ما درباره خدا مى گوئیم این است که : هر چیزى که به وسیله  حواس ؛ قابل حس باشد و در محدوده احساس ما در آید مخلوق است (ولى حقیقت خدا قابل درک با حواس نیست ؛ پس او خالق است ).

ذات پاک خدا داراى دو جهت نیست :

۱- نیستى، ۲-  شباهت به اشیا؛
که شباهت از ویژگیهاى مخلوق است که اجزایش بهم پیوسته بوده ؛ و هماهنگى آشکار دارد؛ داراى پدید آورنده و آفریدگار است ؛ که آن آفریدگار غیر از آفریده ها است و شباهت به آنها ندارد؛ وگرنه مانند آنها داراى صفات آنها مى گردد مانند: پیوستگى، هماهنگى، تغییر، نبود و بود؛ و انتقال از کودکى به بزرگى ؛ و از سیاهى به سفیدى ؛ و از نیرومندى به ناتوانى و حالات دیگر که نیازى به شرح آنها نیست .

– آیا خدا داراى ذات و خودى است ؟

آرى ؛ جز با ذات و خودى چیزى ثابت نگردد.

– آیا خدا چگونگى دارد؟

نه ؛ زیرا کیفیت و چگونگى جهت چیزى است (مثل سفیدى براى کاغذ) و او جهت ندارد؛ ولى باید در خداشناسى از دو چیز دورى کنیم :

۱ تعطیل و نیستى خدا.

۲ تشبیه خدا به چیزى ؛ زیرا کسى که ذات خدا را نفى کند؛ او را انکار نموده ؛ ربوبیت او را رد کرده ؛ و او را ابطال نموده است ؛ و اگر کسى او را به چیزى تشبیه کند؛ او را موصوف به صفات ساخته شده که سزاوار مقام ربوبیت نیست کرده است ؛ بنابراین ؛ کیفیت به این معنى براى او درست نیست ؛ اما توصیف او به کیفیت به این معنى که او را از دو جهت تعطیل  (نیستى ) و تشبیه  بیرون آورد؛ براى خدا ثابت است .

– آیا خدا؛ خودش متحمل رنج و زحمت کارها مى گردد؟

او برتر از چنین نسبتى است ؛ تحمل رنج ؛ از صفات مخلوق است که انجام کارها براى او بدون رنج میسر نیست ؛ ولى ذات پاک خدا بالاتر از این تصورات است ؛ اراده و خواستش ؛ نافذ است ؛ و آنچه بخواهد انجام خواهد شد.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی

مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی

دلیل بطلان خلافت ابی بکر
مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی
«فاضل کتبی» ( از علمای معروف اهل سنت) روزی از شیخ مفید پرسید: دلیل شما امامیه، بر بطلان خلافت ابی بکر چیست؟
شیخ مفید گفت: دلیل بسیار است و من نمونه‌ای از دلایل را برایت یاد می‌کنم: تو می‌دانی که امت اتفاق دارند بر این که امام نیازمند به غیر خدا نیست و از طرف دیگر امت اسلام متفقند بر این که ابوبکر در مجمع عمومی روی منبر گفت: «وَلیَّتُکُم و لَسْتُ بِخَیرکُم فَاِنْ اِسْتَقَمْتُ فَاتَّبِعُونی وَ اِن اَعْوَجْتُ فَصَّوِّمونی» یعنی: زمامدار شما نشدم ولی از شما بهتر نیستم. پس اگر بر مسیر درست گام برداشتم از من پیروی کنید و اگر منحرف شدم به راه راست مرا راهنمایی کنید.