پژمردگى پیرمرد بجاى شادى جوانىReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 10Rating:
گفت : وقتى صاحب کودکان شدم ، دیگر کودکى نکردم و حالت کودکانه را از سر بیرون نمودم .
چون پیر شدى ز کودکى دست بدار
بازى و ظرافت به جوانان بگذار
طرب نوجوان ز پیر مجوى
که دگر ناید آب رفته به جوى
زرع را چون رسید وقت درو
نخرامید چنانکه سبزه نو
دور جوانى بشد از دست من
آه و دریغ آن ز من دلفروز
قوت سر چشمه شیرى گذشت
راضیم اکنون چو پنیرى به یوز
پیرزنى موى شیرى سیه کرده بود
گفتم : اى مامک دیرینه روز
موى به تلبیس سیه کرده ، گیر
راست نخواهد شد این پشت کوز