یار بى اغیار

یار بى اغیارReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 8Rating:

دیر آمدى اى نگار سرمست

زودت ندهیم دامن از دست

معشوقه که دیر دیر بینند

آخر کم از آنکه سیر بینند؟

زیباروى محبوب ، اگر همراه دوستان بیاید جفا و بى مهرى کرده است ، چرا که دیدار یار همراه دوستان ، بدون رشک و رقابت بین رقیبان نخواهد بود.

به یک نفس که برآمیخت یار با اغیار

بسى نماند که غیرت ، وجود من بکشد

به خنده گفت که من شمع جمعم اى سعدى

مرا از آن چه که پروانه خویشتن بکشد؟

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سعدى به صورت ناشناس در شهر کاشغر

در سالى که محمد خوارزمشاه (ششمين شاه خوارزميان که از سال 596 تا 617 ه . ق که بر خوارزم تا سواحل درياى عمان ، فرمانروايى داشتند ) با فرمانروايان سرزمين ((ختا)) (بخش شمالى چين و ترکمنستان شرقى ) صلح کرد، در سفرى به کاشغر وارد مسجد جامع کاشغر شدم ، پسرى موزون و زيبا را در آنجا ديدم که به خواندن علم نحو و ادبيات عرب ، اشتغال دارد، او بقدرى قامت و زيباروى بود که درباره همانند او گويند: