معنى عشق و ایثار

معنى عشق و ایثارReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 10Rating:

در همین حال موج دریا به آن پاکباز امان نداد، او را فراگرفت ، او در حال جان دادن مى گفت : ((داستان عشق را از آن یاوه کار تهى مغز نیاموز که هنگام دشوارى ، یار خود را فراموش کند.))

چو ملاح آمدش تا دست گیرد

مبادا کاندر آن حالت بمیرد

همى گفت از میان موج و تشویر

مرا بگذار و دست یار من گیر

در این گفتن جهان بر وى بر آشفت

شنیدندش که جان مى داد و مى گفت :

حدیث عشق از آن بطال منیوش

که در سختى کند یارى فراموش

آرى یاران خالص زندگى ، این گونه زیستند و چنین عشق و ایثار آفریدند، این درسهاى بزرگ را باید از آزموده ها و تجربه ها آموخت .

چنین کردند یاران ، زندگانى

ز کار افتاده بشنو تا بدانى

که سعدى راه و رسم عشقبازى

چنان داند که در بغداد تازى

اگر مجنون لیلى زنده گشتى

حدیث عشق از این دفتر نبشتى

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

آب گوارا از زیبایى دل آرا

به خاطر دارم ، در دوران جوانى از محلى مى گذشتم ، تيرماه بود و هوا بسيار گرم ، به طورى که داغى آن ، دهان را مى خشکانيد و باد داغش مغز استخوان را مى جوشانيد، به حکم ناتوانى آدمى ، نتوانستم در برابر تابش ‍ آفتاب نيم روز طاقت بياورم ،