نصیحت ذوالنون مصرى

نصیحت ذوالنون مصرىReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Sep 23Rating:

ذوالنون با شنیدن این سخن گریه کرد و گفت : اگر من خداوند متعال را این گونه مى پرستیدم که تو شاه را مى پرستى ، یکى از صدیقان (افراد بسیار راستین و راستگو )مى شدم .

گرنه امید و بیم راحت و رنج

پاى درویش بر فلک بودى

ور وزیر از خدا بترسیدى

همچنان کز ملک ، ملک بودى

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

نتیجه مستى و دورى از نیمخورده ناپاک

کنيزکى از اهالى چين را براى يکى از شاهان به هديه آوردند.شاه در حال مستى خواست با او آميزش کند. او تمکين نکرد. شاه خشمگين شد و او را به غلام سياهى بخشيد.

آن غلام سياه به قدرى بدقيافه بود که لب بالايش از دو طرف بينيش بالاتر آمده بود و لب پايينش به گريبانش فرو افتاده بود، آن چنان هيکلى درشت و ناهنجار داشت که صخرالجن از ديدارش مى رميد و عين القطر از بوى بد بغلش مى گنديد: