بى گناه گفت : ((اى شاه به خاطر خشمى که نسبت به من دارى آزار و کشتن مرا مجوى ، زیرا اعدام من با قطع یک نفس پایان مى یابد، ولى بار گناه آن همیشه بر دوش تو خواهد ماند و سنگینى خواهد کرد.))
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخى و خوشى و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت
پادشاه ، تحت تاثیر نصیحت او قرار گرفت و از ریختن خونش منصرف شد و تحمل بار سنگین همیشگى گناه را از خود دور ساخت