حفظ تعادل در خوش گمانى و بدگمانى

حفظ تعادل در خوش گمانى و بدگمانىReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 8Rating:

که یاد خویشتنم در ضمیر مى آید

ز دیدنت نتوانم که دیده در بندم

و گر مقابله بینم که تیر مى آید

روزى شاگرد به معلم گفت : ((آن گونه که در مورد پیشرفت درسى من توجه دارى ، تقاضا دارم در مورد پاکسازى باطن و پیشرفت امور معنوى و اخلاقى من نیز توجه داشته باشى ، هرگاه چیز ناپسندى در اخلاق من دیدى که به نظر من پسندیده جلوه مى کند، به من اطلاع بده ، تا در تغییر آن اخلاق ناپسند بکوشم .))

معلم گفت : ((اى پسر! این موضوع را از شخص دیگر تقاضا کن ، زیرا با آن نظرى که من به تو مى نگرم از وجود تو چیزى جز هنر نمى نگرم .))

چشم بداندیش که بر کنده باد

عیب نماید هنرش در نظر

ور هنرى دارى و هفتاد عیب

دوست نبیند بجز آن یک هنر

(بنابراین نه بدگمانى درست است ، که هنر را عیب بنگرد، و نه خوش گمانى زیاد که تنها هنر ببیند و عیبها را براى اصلاحش ننگرد.)

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سعدى به صورت ناشناس در شهر کاشغر

در سالى که محمد خوارزمشاه (ششمين شاه خوارزميان که از سال 596 تا 617 ه . ق که بر خوارزم تا سواحل درياى عمان ، فرمانروايى داشتند ) با فرمانروايان سرزمين ((ختا)) (بخش شمالى چين و ترکمنستان شرقى ) صلح کرد، در سفرى به کاشغر وارد مسجد جامع کاشغر شدم ، پسرى موزون و زيبا را در آنجا ديدم که به خواندن علم نحو و ادبيات عرب ، اشتغال دارد، او بقدرى قامت و زيباروى بود که درباره همانند او گويند: