هرمز در پاسخ گفت : خطایى ندیده ام ، ولى دیدم ترس از من ، قلب آنها را فرا گرفته و آنها بى اندازه از من مى ترسند و اعتماد کامل به عهد و پیمانم ندارند، از این رو ترسیدم که در مورد هلاکت من تصمیم بگیرند. به همین خاطر سخن حکیمان را به کار بستم که گفته اند:
از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم
وگر با چو صد بر آیى بجنگ
از آن مار بر پاى راعى زند
که برسد سرش را بکوبد به سنگ
نبینى که چون گربه عاجز شود
برآرد به چنگال چشم پلنگ