اینکه شیعیان قائل به امام زنده هستند چه تاثیری در زندگی اجتماعی و سیاسیشان دارد؟ آیا وجه امتیاز است یا باعث خرافیگرایی میشوند؟!
به گواهی تاریخ، اعتقاد به رهبری زنده در اصول اعتقادات شیعه دوازدهامامی، باعث تکامل و استقامت شیعیان شده است، استقامتی امیدوارانه! نه استقامتی نومیدانه!
به سخن دیگر، یکی از بزرگترین امتیازات مکتب تشیع اعتقاد به امام حیّ و زنده است. ادیان و مذاهب دیگر یا رهبرانشان از دنیا رفته و یا هنوز متولد نشدهاند، و تنها مذهبی که قائل است آخرین امام او زنده است و هستی به او میچرخد و تمام مشخصات آن امام را، حتی لحظه تولد او را ضبط و ثبت نموده است، مکتب تشیّع است.
پروفسور «هانری کربن» فرانسوی میگوید: «به عقیده من مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را در میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا میداند. مذهب یهود، نبوت را ـ که رابطهای است واقعی میان خدا و عالم انسانی ـ در حضرت کلیم ختم کرده، و پس از آن به نبوت مسیح (ع) وحضرت محمد(ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع میکند.
همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شدهاند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد (ص) توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطهای میان خالق و مخلوق موجود نمیدانند. تنها مذهب تشیع است که «نبوت» را به حضوت محمد (ص) ختم شده میداند، ولی «ولایت» را که همان رابطه هدایت و تکمیل میباشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده میداند.»به همین جهت شیعه زمان ظهور آن یار غائب را لحظه شماری میکند و ایران به عنوان مرکز شیعه، مرکز انتظار شمرده میشود.
هانری کربن میگوید: «سرزمین ایران از دید اخروی، سرزمین انتظار است؛ قلمروی که در آن امام غایب دست اندرکار فرا رساندن ساعت موعود در زمان غیبت است.»
اما گاه شیطان و دشمن از همان نقطه اتکا ما نفوذ میکند، لذا قائل بودن به امام حی و زنده گرچه نقطه اتکا و پیشرفت شیعه است، ولی در صورت عدم آسیبشناسی، منجر به ضربه خوردن میشود.
در سالهای اخیر توجه روز افزون اقشار مختلف جامعه، به ویژه جوانان، به موضوع مهدویت و انتظار، موجب رونق بازار کتابها و نشریات مرتبط به این موضوع شده و هر از چند گاهی کتاب یا نشریه جدیدی به این جرگه وارد می شود.
پدیده یاد شده گرچه در جای خود بسیار مبارک و امیدوار کننده است؛اما بیمها و نگرانیهایی را هم در پی دارد که جا دارد علمای حوزه، صاحبنظران مسایل اعتقادی و مسئولان فرهنگی کشور با حساسیت و دقت نظر بیشتری این پدیده را مورد توجه قرار دهند.
یکی از موضوعاتی که در این میان بسیار حائز اهمیت بوده و نیازمند دقت و توجه بیشتری است، پرداختن افراطی به موضوع تشرفات و ملاقات با امام زمان (عج) است.
متأسفانه موضوع یاد شده، این روزها دستمایه بسیاری از کتابها و نشریات نوظهور قرار گرفته و نویسندگان و ناشران این قبیل کتابها و نشریات، تلاش میکنند که با داغتر کردن فضای بحث و گفتوگو از این موضوع، مخاطب بیشتری جلب کرده و بر تیراژ کتاب و نشریات خود بیفزایند.
با توجه به اهمیت موضوع یاد شده و به دلیل پرسشهای فراوانی که در این زمینه از سوی دانشجویان، فرهنگیان و … مطرح میشود، در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخت و تلاش میکنیم پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
* امکان یا عدم امکان تشرف
امام مهدی (عج) در آخرین توقیعی که خطاب به چهارمین نایب خاص خود، علی بن محمد سمیری، صادر میکنند، میفرمایند:
«یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجراخوانک فیک فانک ما بینک و بین سته ایام فاجمع امرک و لا توص الی احد یقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعیت الغیبه الثانیه (التامه) فلا ظهور الا بعد اذن الله عز و جل و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا و سیأتی شیعتی من یدعی المشاهده، الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر»
«ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز دیگر میمیری، پس کارت را سامان ده و به کسی به عنوان جانشین پس از خود، وصیت مکن که دیگر غیبت تامه واقع شده است. دیگر ظهوری نیست مگر به اذن خداوند و آن پس از مدتی دراز و بعد از آن که دلها سخت شد و زمین از ستم پر شد، به وقوع خواهد پیوست.
به زودی از شیعیانم کسانی خواهند آمد که ادعای دیدار (مشاهده) مرا میکنند. آگاه باشید هر کسی پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای دیدار مرا کرد، دروغگو و مفتری است».
این توقیع شریف، زمینهساز بحث و گفتوگوهای فراوانی در زمینه امکان یا عدم امکان ملاقات حضرت مهدی (عج) در زمان غیبت شده و علمای شیعه را به اظهار نظر در این زمینه واداشته است. آنچه از مجموع این بحث و گفتوگو بر میآید، این است که در اصل امکان ملاقات با آن حضرت تردیدی نیست و این که افراد زیادی در طول دروان غیبت کبری به این شرافت نایل شدهاند، گواه روشنی بر این مدعاست؛اما سخن در شرایط و ویژگیهای آن است.
یکی از نکاتی که همه علمای شیعه در این زمینه بر آن اتفاق نظر دارند، این است که در عصر غیبت کبری باب نیابت و سفارت، به گونهای که در مورد نایبان خاص آن حضرت و در دوران غیبت صغرا وجود داشت، بسته شده و هیچ کس نمیتواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط بوده و هر زمان اراده کند میتواند با ایشان ملاقات کند؛ یا به طور خاص از سوی ایشان نیابت یافته که اموری را به انجام برساند یا دستورهایی را به مردم ابلاغ کند.
نکته دیگری که بسیاری از علمای شیعه در کتابها و آثار خود به آن اشاره کردهاند، این است که ملاقات با امام زمان (عج) مستلزم لیاقتها و شایستگی های خاصی است که حتی بسیاری از بزرگان به آن دست نیافتند و گروهی هم که به این توفیق دست یافتند، با مجاهدتها و تلاشهای فراوانی بوده است.
آیتالله جوادی آملی در این زمینه میفرماید:
«امام، وحید دهر است، مثل شمس آسمان است، همان طور که شما با دستتان نمیتوانید به آفتاب برسید، نمیتوانید به راحتی به امام برسید.»
با توجه به آنچه گفته شد باید مراقب بود که در هر موضوع ملاقات با امام زمان (عج) به گونهای رفتار نکنیم که مردم گمان کنند هر کس میتواند ادعای رویت کند و هر ادعایی را هم، به راحتی میتوان پذیرفت.
فارس نیوز