کنترل خشم

کنترل خشمReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Sep 23Rating:

کى از پسران هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسى ) در حالى که بسیار خشمگین بود نزد پدر آمد و گفت : ((فلان سرهنگ زاده به مادرم دشنام داد.))


هارون ، بزرگان دولت را احضار کرد و به آنها گفت : ((جزاى چنین شخصى که فحش ناموسى داده است چیست ؟ ))

یکى گفت : جزایش ، اعدام است . دیگرى گفت : جزایش بریدن زبانش ‍ است . سومى گفت : جزایش مصادره اموال او به عنوان تاوان است . چهارمى گفت : جزایش تبعید است .

هارون به پسرش رو کرد و گفت : اى پسر! بزرگوارى آن است که او را عفو کنى و اگر نمى توانى ، تو نیز مادر او را دشنام بده ، ولى نه آنقدر که انتقام از حد بگذرد، آنگاه ظلم از طرف ما باشد و ادعا از جانب او:

نه مرد است آن به نزدیک خردمند

که با پیل دمان پیکار جوید

بلى مرد آنکس است از روى محقیق

که چون خشم آیدش باطل نگوید

 

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

نتیجه مستى و دورى از نیمخورده ناپاک

کنيزکى از اهالى چين را براى يکى از شاهان به هديه آوردند.شاه در حال مستى خواست با او آميزش کند. او تمکين نکرد. شاه خشمگين شد و او را به غلام سياهى بخشيد.

آن غلام سياه به قدرى بدقيافه بود که لب بالايش از دو طرف بينيش بالاتر آمده بود و لب پايينش به گريبانش فرو افتاده بود، آن چنان هيکلى درشت و ناهنجار داشت که صخرالجن از ديدارش مى رميد و عين القطر از بوى بد بغلش مى گنديد: