نعره شوریده دل

نعره شوریده دلReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Sep 29Rating:

در پاسخ گفت : بلبلان را بر روى درخت و کبکها را بر روى کوه ، غورباغه ها را در میان آب ، و حیوانات مختلف را در میان جنگل دیدم ، همه مى نالیدند، فکر کردم که از جوانمردى دور است که همه در تسبیح باشند و من در خواب غفلت .

دوش مرغى به صبح مى نالید

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکى از دوستان مخلص را

مگر آواز من رسید بگوش

گفت : باور نداشتم که تو را

بانک مرغى چنین کند مد هوش

گفتم : این شرط آدمیت نیست

مرغ تسبیح گوى و من خاموش

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

زن زشت رو و همسر نابینا

دانشمندى دخترى داشت که بسيار بدقيافه بود، به سن ازدواج رسيده بود، با اينکه جهيزيه فراوان داشت ، کسى مايل نبود با او ازدواج کند.