نزاع حاجیان قلابى در راه مکه

نزاع حاجیان قلابى در راه مکهReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 14Rating:

یک سال همراه گروهى پیاده به سوى مکه براى انجام مراسم حج رهسپار بودیم . بین پیادگان نزاع و کشمکشى شد. به سر و صورت هم افتادند و داد و فحش و ستیز و درگیرى بالا گرفت . یکى از کجاوه نشینان به همپالکى خود گفت : ((عجبا! پیاده عاج (استخوان دندان فیل ) به پایان بساط بازى شطرنج مى رسد و وزیر مى گردد، به عبارت دیگر مقامش دیگر مقامش بهتر از آنچه در قبل بود مى شود، ولى پیادگان راه حج که بیابان عربستان را به پایان مى رسانند حالشان بدتر مى شود.))

از من بگوى حاجى مردم گزاى را

کو پوستین خلق به آزار مى درد.

حاجى تو نیستى ، شتر است از براى آنک

بیچاره خار مى خورد و راه مى برد

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

همسفر دلاور و جنگدیده بجوى

يک سال از ((بلخ بامى )) به سفر مى رفتم . راه سفر امن نبود، زيرا رهزنان خونخوار در کمين مسافران و کاروانها بودند. جوانى به عنوان راهنما و نگهبان به همراه من حرکت کرد. اين جوان انسانى نيرومند و درشت هيکل بود. براى دفاع با سپر، ورزيده بود. در تيراندازى و به کار بردن اسلحه مهارت داشت .زور و نيرويش در کمان کشى به اندازه پهلوان بود و ده پهلوان اگر هم زور مى شدند نمى توانستند پشتش را بر زمين آورند. ولى يک عيب داشت و آن اينکه با ناز و نعمت و خوشگذرانى بزرگ شده بود، جهان ديده و سفرکرده نبود، بلکه سايه پرورده بود، با صداى غرش طبل دلاوران آشنا نبود و برق شمشير سوارکاران را نديده بود.