انتقاد از دوستى که عیب را هنر داند

انتقاد از دوستى که عیب را هنر داندReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 6Rating:

در شاءن او نازل شده است .

مردم شهر به خاطر مقامى که آن سخنور داشت ، احترامش را رعایت مى کردند و بلاى صداى او را مى شنیدند و رنج مى بردند و دندان روى جگر مى گذاشتند، و آزارش را مصالحت نمى دانستند.

تا اینکه یکى از سخنوران آن سامان که با او دشمنى نهانى داشت ، یکبار براى احوالپرسى به دیدار او آمد، و در این دیدار به او گفت : ((خوابى در رابطه با تو دیده ام .))

سخنور میزبان : چه خوابى دیده اى ؟

سخنور مهمان : در عالم خواب دیدم ، آواز خوشى دارى ، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.

سخنور میزبان اندکى درباره این خواب اندیشید، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت : خواب مبارکى دیده اى ، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختى ، معلوم شد که آواز زشت دارم ، و مردم از صداى بلند من در رنجند، توبه کردم و از این پس سخنرانى نکنم ، مگر آهسته .

از صحبت دوستى برنجم

کاخلاق بدم حسن نماید

عیبم هنر و کمال بیند

خارم گل و یاسمن نماید

کو دشمن شوخ چشم ناپاک

تا عیب مرا به من نماید

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

ماجرای شگفت عمل جراحی آیت الله خوانساری

ماجرای شگفت عمل جراحی آیت الله خوانساریReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar …