نقد و بررسی فیلم The Walk (بند باز)

نقد و بررسی فیلم The Walk (بند باز)Reviewed by محمدرضا on Aug 24Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Walk (بند باز)نقد و بررسی فیلم The Walk (بند باز) مرکز تجارت جهانی اصلی در طول عمر کوتاهش میزبان رخدادهای عجیب و سورئال زیادی بود اما شاید هیچ یک از

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Walk (بند باز)

مرکز تجارت جهانی اصلی در طول عمر کوتاهش میزبان رخدادهای عجیب و سورئال زیادی بود اما شاید هیچ یک از

آن­ها عجیب تر از راه رفتن فیلیپ پتی فرانسوی روی بند سیمی نبودند.

این رویداد صبح روز هفتم آگوست ۱۹۷۴ به مدت ۴۵ دقیقه رخ داد و در آن پتی با به خطر انداخت جانش در ارتفاع ۱۳۷۰ فوتی اقدام به طی یک مسیر ۲۰۰ فوتی بین برج­های دوقلو از روی طناب نمود. در این هنرنمایی، پتی از تور و از مهار استفاده نکرد. تنها به غرایز و آموزشی که دیده بود اعتماد کرد و آن ها نیز جواب اعتمادش را به خوبی دادند. رابرت زمکیس با بازسازی بندبازی پتی دست به کار تاثیرگذاری زده است و توانسته در فیلم خود این چالش روانی و فیزیکی را به تصویر بکشد و در این راستا از زوایای غیرمعمول دوربین و جلوه های دیجیتالی بی عیب و نقصی استفاده کرده است تا همان حسی را که فرد ممکن بود با دیدن این صحنه­ها ۴۱ سال پیش تجربه کند اکنون با دیدن آن­ها روی پرده تجربه نماید.

«بندباز»( The Walk) به سه بخش کاملاً مجزا تقسیم می ­شود. بخش اول (و متاسفانه طولانی­ترین بخش) یک بیوگرافی کلی از فیلیپ (جوزف گوردون-لویت) قبل از انجام این هنرنمایی بزرگ ارائه می­ دهد. اطلاعات کمی از سابقه او به دست می­ آوریم و می­ بینیم که با آدم­ های مهمی مانند استاد بندبازی، پاپا رودی (بن کینگزلی) و آنی (شارلوت لبون)، که می­ توانست همکار، همدست و معشوقه­ اش باشد، سر و کار دارد. زمکیس و همکار نویسنده­اش، کریستوفر براون رویدادهای زندگی واقعی را کوچک (و حذف) کرده­ اند و بازه­ های زمانی را بسیار فشرده کرده­ اند. این بخش از فیلم، که تقریباً نیمی از زمان فیلم را تشکیل می­ دهد، یکنواخت و فاقد اتفاق خاصی است. غیر از فیلیپ، هیچ از یک شخصیت­ های فیلم عمق یا شخصیت قابل تمایزی ندارند و حتی فیلیپ نیز تا حدی کلیشه­ ای است. اگرچه شکی نیست که برخی موقعیت­ ها لازم هستند، زمکیس نمی­ تواند یک ساعت اول فیلم خود را از هر چیز نزدیکی به آنچه قرار است در طول ساعت دوم رخ دهد مصون دارد.

بخش دوم شامل آماده شدن فیلیپ برای راه رفتن روی طناب است و چیزی شبیه به فیلم ­های با موضوع سرقت تبدیل شده است. البته در این مورد، بیشتر شبیه قاچاق چیزها و انسان­ ها به موقعیتی نیمه امن است. این کار پیش پا افتاده­ ای نیست: کابل­ ها به تنهایی بیش از ۴۵۰ پاند وزن دارند و یک عالم تجهیزات جانبی باید روی سقف برده می­ شدند. فیلیپ سه دستیار فعال (از جمله یکی که ترس از ارتفاع داشت) و چندین کمک دست منفعل داشت.

بخش سوم (و کوتاهترین بخش) فیلم شامل نمایش راه رفتن روی طناب است. اگرچه زمکیس در نمایش این قسمت عجله نمی­ کند، اما خیلی سریع هم رخ نمی دهد. (به جای ۴۵ دقیقه اصلی، این بخش تنها ۳۰ دقیقه طول می­ کشد). تنش بسیار زیادی برای رویدادی که نتیجه­ اش به خوبی مستند شده است تجربه می شود و این توانایی فشرده کردن تعلیق از یک تکه از تاریخ نشان دهنده توانایی کارگردان است. به گونه­ ای که، اشتباهاتی که  «بندباز» در نیمه اول نمایشش مرتکب می­ شود چندین بار در نیمه دوم فیلم جبران می­ شوند.

به افرادی که مسحور داستان فیلیپ می­ شوند توصیه می­ شود تا حتماً مستند جیمز مارش، «مردی روی سیم»( Man on Wire) ، در سال ۲۰۰۸ را ببینند که نمایشی کامل، واقعی و بدون جرح و تعدیل از زندگی این انسان بی پروا است. اما افرادی که بیشتر علاقمند به تماشای منظره خالص این رویداد هستند و می­ خواهند آن را تجربه کنند، «بندباز» گزینه بهتری است. بین این فیلم و «اورست» (Everest) وجوه اشتراکی دیده می­ شود. مستند ساخته شده در سال ۱۹۹۸ از این فاجعه سال ۱۹۹۶ مولفه داستان گویی قوی­تری دارد اما قادر به انتقال تاثیر بصری و احساسی فیلم داستانی ساخته شده در ۲۰۱۵ نیست. نکات مشابهی را می­ توان در مورد «مردی روی سیم» و «بندباز» بیان کرد.

علی رغم این که در دهه ۱۹۹۰ مدت زیادی در منهتن بودم، اما هرگز موفق به دیدن بام برج­ های دوقلو نشده بودم. اما مواقع زیادی پای یکی از این دو برج ایستاده بودم و به بالا نگریسته بودم؛ یکی از نماهای زمکیس این نما را نشان می­ دهد و یادآوری می­ کند که ممکن است با خیره شدن به آسمان دچار سرگیجه شد. به مدت ۲۷ سال، مرکز تجارت جهانی به عنوان سازه­ای خدشه ناپذیر تلقی می­ شد- حتی انفجار یک بمب در درون آن نتوانسته بود به آن لطمه­ ای بزند. این همان تصویری است که زمکیس بازسازی­ اش می کند. برج های دوقلوی او به اندازه برج های دوقلوی واقعی ملموس و واقعی هستند.

بعداز کینگ کنگ هیچ فیلم دیگری تا این حد روی ساختمان­ ها تمرکز

نکرده بود و وقتی که جان گیلرمن در سال ۱۹۷۵-۷۶ این فیلم را می

ساخت، مجبور نبود که به بازسازی­ های کامپیوتری اتکا کند.

شاید افرادی که ترس شدیدی از ارتفاع دارند بی خیال تماشای

«بندباز» شوند. دوربین­ های زمکیس که به مدد CGI مهار نشدنی

هستند قادر به صعود و نزول سریع هستند. گفته می­ شد که به

بندبازها توصیه می شود هرگز به پایین نگاه نکنند، اما این در مورد

بیننده­ ها صدق نمی­ کند. ما در کنار فیلیپ روی طناب راه می رویم

و نمایی پانورامایی از موقعیت او می­ بینیم. بعد دوربین با دایو زدن به

سمت زمین بین برج­ ها قرار می گیرد تا به ما نمای نزدیکتری از

نمای دید تماشاچی­ ها بدهد. آیا تکنیک سه بعدی جواب می­ دهد؟

تقریباً قطعاً، اگرچه بی ثباتی پلاریزاسیون خطی IMAX (که تصاویر

دوبل برای آیتم­ های پس زمینه ایجاد می­ کند) گهگاه باعث حواس

پرتی می­ شود. با این حال، برای دیدن فیلم وجود یک پرده نمایش

بزرگ اجباری است. «بندباز» یکی دیگر از فیلم­ های در حال افزایشی

است که تاثیر کمی در یک سینمای خانگی متوسط دارند و ارزش

دیده شدن در تبلت یا گوشی را ندارد.

در «بندباز» نمی ­توان هیچ بازیگری را لایق دریافت اسکار دانست.

جوزف گوردون-لویت برای به تصویر کشیدن فیلیپ بازی در خور تحسینی

ارائه می­ دهد اما حتی در بهترین لحظاتش اسیر برج­ های دوقلو و جادوی

زمکیس می­ شود. «بندباز» لایق دریافت بهترین جوایز در زمینه فنی است

– این فیلم اوج شکوه جلوه های ویژه است. این دو سوم یک فیلم بزرگ

را تشکیل می­ دهد اما شروع آهسته یک ساعت اول روی آن تاثیر می­

گذارد. «بندباز» بدون شک مصداق حال کسانی است که طرفدار این

مضمونند که می­ گوید «چیزهای خوب ارزش صبر کردن را دارند.»

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …