نقد فیلم The King of Comedy
«پادشاه کمدی»، به عنوان یکی از آثار دوستداشتنی دیگر سینمای مارتین اسکورسیزی، حکم زدن به دل رویاها و آرزوهای
خیلی از آدمهای سرتاسر دنیا را دارد. تمامی افرادی که اسطورهای دارند و آرزوی رسیدن به جایگاه وی، همکاری با او، دیدنش، داشتن امضایش یا هزار مدل چیز دیگرِ مرتبط با وی، بخشی از اصلیترین خواستههایشان از زندگی محسوب میشوند. مارتین اسکورسیزی در فیلمش که یکی از کمدینهای اسطورهای تاریخ یعنی جری لوئیس و یکی از برترین بازیگران همهی دورانها یعنی رابرت دنیرو را با یکدیگر همبازی کرد، قصهی فردی با نام روپرت پاپکین را که از شدت جدیت آرزویش برای نزدیک شدن به اسطورهی خود یعنی جری لانگفورد، اقدام به آدمربایی و دزدیدن او میکند، تعریف کرده است. قصهای با اشاره به زشتیهای اسطورهسازی به کمک رسانهها که یک دارککمدی فوقالعاده با لحظاتی تفنکربرانگیز را سر و شکل میبخشد و به دلیل شخصیتپردازی فوقالعاده و استفاده از عناصر تصویری به بهترین شکل ممکن، ذهن خیلی از تماشاگرانش را تا مدتها به تسخیر خود درمیآورد. چون روایت پراغراق The King of Comedy، شاید در قامت واقعگرایانهترین تصویر از تفکرات بسیاری از بینندگان آن ظاهر شود و به سختی میتوان آدمی را یافت که حداقل برای مدتی مشخص در زندگیاش، با امیال و خواستههایی که شخصیت اصلی اثر با آنها دستوپنجه نرم میکند، روبهرو نشده باشد. بازیهای هنرمندانهی نقشآفرینهای اصلی، فیلمنامهی حسابشدهی پل دی زیمرمن و کارگردانی دیدنی و لایق بررسی مارتین اسکورسیزی، The King of Comedy را تبدیل به فیلمی ماندگار کردهاند که بر روی کمدیهای سیاه و تکاندهندهی بیشتر دیدهشدهی بعد از خودش هم تاثیرات خارقالعادهای گذاشته است و به همین سبب، از نظر ارزش سینمایی، جایگاه بسیار بالایی دارد.
نقد فیلم The King of Comedy
نقد فیلم The King of Comedy
سلطان کمدی (به انگلیسی: The King of Comedy) پنجمین همکاری مارتین اسکورسیزی با رابرت دنیرو و همراه با بازی متفاوت جری لوییس در سال (۱۹۸۳) ساخته شد. یک هجویه تیره و تار درباره رسانه و شهرت که به وضوح با فیلمهای پرشوری که او تا به این زمان ساخته بود تفاوت داشت. این فیلم نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن شد.
در مورد شکل ظاهری فیلم هم همین طور بود. فیلم جنب و جوش کمتری نسبت به سبک کاریای که کارگردان تا این زمان نشان داده بود داشت و از نماهای ساکن و برداشتهای طولانتری استفاده کرده بود.
اکسپرسیونیمی که در کارهای اخیر او
بود اینجا کاملاً جایش را به سورئالیسم
داده بود. با این وجود باز هم سبک
اسکورسیزی کاملاً واضح بود: فیلم با
این که از نیویورک دور شده بود بسیاری
از ویژگیهای مشترک را از راننده
تاکسی به عاریت گرفته بود. سلطان
کمدی در گیشه شکست خورد اما از
آن زمان تاکنون بسیار مورد ستایش
منتقدین قرار گرفت و از آن استقبال
شده است.
دیوید فینچر هم از نام کاراکتر دنیرو
در فیلم (روبرت پاپکین) در باشگاه
مبارزه به طعنه استفاده کرد.
سلطان کمدی را بزرگترین شاهکار
قدر ندیده اسکورسیزی به حساب
میآورند.