نقد فیلم Sorcerer
احتمالا برای همیشه ویلیام فردکین، کارگردان فیلم Sorcerer و صد البته استودیوی سازندهی این اثر جذاب و لایق تحسین
سینمایی، حسرت این را خواهند خورد که زحمتهایشان در راه خلق چنین اثر به خصوصی، به سبب اکران همزمان آن با «جنگ ستارگان: امید تازه» (Star Wars: Episode IV – A New Hope)، حداقل از منظر مالی نابود شد. چون آنها ۲۲ میلیون دلار پول را خرج این ساختهی بلند کرده بودند و در حالت عادی، باید مبلغی چند برابر آن را نیز به جیب میزدند. ولی موفقیت عجیب و غریب قسمت اول «جنگ ستارگان»، باعث شد این فیلم به فروش ۹ میلیون دلاری راضی شود و هرگز، حتی از پس بازگرداندن بودجهی ساخت خود نیز، برنیاید. ولی مثل خیلی از فیلمهای دیگر سینما، «جادوگر» هم با گذر زمان بیشتر به لیاقتی که داشت رسید و امروز، از آن به عنوان یکی از کلاسیکهای فوقالعادهای که کمتر تماشاگری برای دیدن دقایقشان وقت گذاشته است، یاد میکنند. داستان فیلم از این قرار است که در یک شهر آمریکایی کوچک و خیالی به اسم پُروِنیِر، چهار مرد فراری از دست قانون، پیشنهاد به دست آوردن مبلغ بسیار زیادی پول و به طور موازی، کسب دوبارهی شانس زندگی قانونی در کشور را دریافت میکنند. پیشنهادی که البته در ازای انجام کاری به شدت سخت و دیوانهوار به آنها داده میشود و در حقیقت، همهی چیزهای خوبش را بعد از انتقال داده شدن محمولهای بسیار خطرناک از نیتروگلیسیرین به مکانی ۲۰۰ مایل دورتر از نقطهی آغازین، تقدیمشان خواهد کرد. این سفر زجردهنده که حتی سختترین و شکستناپذیرترین اعضای گروه هم میتوانند به خاطر مواجهه با مشکلات گوناگون حاضر در آن از پا دربیایند، فارغ از خطرناک بودن دیوانهوار محمولهی سپردهشده به آنها، با کمک راههای سنگی و پلهایی که یک آدم هم نمیتواند بدون پرت شدن به پایین از روی آن بگذرد و اعضای گروه باید یک خودروی سنگین را از روی آن عبور دهند، مدام به چالشی سختتر و عجیبتر از قبل نیز، تبدیل میشود.
«جادوگر»، برخلاف انتظارتان ابدا یک
فیلم ترسناک نیست و صرفا ماجرای
تاریک زندگی چند انسان در طول
پیمودن سختترین راه زندگیشان
را به تصویر میکشد. یک فیلم میخ
کوبکننده و قوی که بعد از بیش از
چهل سال گذشتن از اکرانش، همچنان میتوان با تعلیقهایش هیجانزده شد و با نشستن پای ثانیههایش، فوران آدرنالین درون رگها را احساس کرد.