نقد و بررسی فیلم The Insider (نفوذی)

نقد و بررسی فیلم The Insider (نفوذی)Reviewed by محمدرضا on Aug 7Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Insider (نفوذی)نقد و بررسی فیلم The Insider (نفوذی) از آخرین باری که تریلر پارانوییدی لذت‌بخشی در سبک و سیاق فیلم‌های دهه هفتادی مانند «اختلاف دید

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Insider (نفوذی)

از آخرین باری که تریلر پارانوییدی لذت‌بخشی در سبک و سیاق فیلم‌های دهه هفتادی مانند «اختلاف دید

/ The Parallax View» و «تمام مردان رئیس جمهور/ All the President men» دیده‌ایم سال‌ها می‌گذرد.

مؤلفه کلیدی این گونه فیلم‌ها نوعی غافلگیری ساده هیجان انگیز بود که نشان می‌دهد جامعه در کنترل دادگاه های عالی جنایی سِری، که اعمال شریرانه‌شان محیلانه‌تر یا مخفیانه‌تر از این است که فاش شود و عزم سازمانی‌شان پایان دادن به کار افرادی است که قصد دارند دست آنها را نزد مردم رو کنند، است. این فیلم قصه خوبی دارد. «نفوذی/The Insider» ماجرای نبردی سه جانبه، شامل شوی خبری «۶۰ دقیقه»، شبکه CBS و صنعت دخانیات، دقیقاً جای خالی این قبیل فیلم‌ها را نشانه گرفته است. تریلر مایکل مان با هنرنمایی آل پایچینو (در نقش تهیه کننده لاول برگمن)، راسل کرو (در نقش جفری ویگاند که در پی افشای خلاف کاری‌های صنعت دخانیات است) و کریستوفر پلامر (در نقش مایک والاس) کابوس خوش تراشی است که بیننده را تا لحظه آخر در تاریکی نگه می‌دارد.

حقایق، بر اساس مقاله ماری برنر در مجله ونیتی فر (Vanity Fair)، «مردی که زیادی می دانست» اینها هستند: ویگاند، به عنوان شاهد اصلی دادگاه علیه صنعت دخانیات در می سی سی پی و ۴۹ ایالت دیگر آمریکا، بر خلاف میل کارفرماهای سابقش با تیم خبری برنامه «۶۰ دقیقه» گفتگو می‌کند. او که از تهدید به مرگ‌های بسیار و کمپینی که علیهش راه افتاده آسیب دیده، وقتی می‌فهمد که این شوی تلویزیونی نمی‌خواهد مصاحبه‌اش را به دلیل فشارهای شبکه CBS روی آنتن ببرد شوکه می‌شود. CBS که نمی‌خواهد گرفتار دعواهای قضایی شود از «۶۰ دقیقه» می‌خواهد تا نسخه متفاوتی از این ماجرای خبری بدون ویگاند تهیه کند. این باعث بروز جر و بحث داخلی بین تهیه کننده دان هویت و مایک والاس (که هر دو با پخش نسخه بدون ویگاند موافقند) و برگمن، که با تمام قوا علیه ایده مبارزه می کند، می‌شود. فیلم‌نامه، که توسط مان و اریک راث (نویسنده فارست گامپ) نوشته شده، با دقت این داستان را دنبال می کند اما از پارازیت‌های مناسبی برخوردار است. بر اساس استانداردهای هالیوود، «نفوذی» تریلر خوش ساختی است که رابطه در حال تغییر بین اصل بزرگ منشی و امنیت شغلی، بین قوانین شرکت و اصول اخلاقی را به بوته آزمایش می‌گذارد. فیلم تحت هدایت مان به یک دوستی نفر به نفر نه چندان دوستانه بین پاچینو و کرو تبدیل شده که ما را به یاد رابطه مشابهی بین پاچینو و دنیرو در «مخمصه/Heat» مایکل مان می‌اندازد.

گرچه تصویری که کرو از نقش ویگاند پیش چشمان‌مان ترسیم می کند کامل و جامع است، مقاله برنر تصویری واقعی‌تر از مشکلات غیرقابل قبول رفتاری، زناشویی و دائم الخمری ویگاند ترسیم می‌کند. در عوض، پلامر والاس را در هیبت خبرنگاری که شیفته موقعیت افسانه ای اش است و صداقت حرفه‌ای اش همان قدر قوی است که میلش به امنیت شغلی قوی است نشان می‌دهد. این تا چه حد به واقعیت نزدیک است: والاس واقعی نارضایتی خود را از نحوه توصیف اتفاقات، به خصوص اتفاقاتی که منجر به سازش وی با CBS شده‌اند، علناً بیان کرده است.

آیا «نفوذی» برائت نامه‌ای برای تهیه کننده برگمن به خرج همکارش والاس

و مدیریت CBS است؟ این فیلم تا حقیقت چقدر راه دارد؟ به گفتن این بسنده

می‌کنم که در این فیلم آن قدرحقیقت وجود دارد که شبی خوش را برای

سینماروها رقم بزند. در صحنه‌ای از فیلم برگمن به ویگاند، که می‌ترسد

تهیه کننده «۶۰ دقیقه» او را لو دهد، می‌گوید، «من آدما رو نمی‌سوزونم.»

تا لحظه آخر نمی‌دانیم که آیا برگمن سر قولش می‌ماند یا نه. آنچه در

«نفوذی» دیده می‌شود درام محض است: اعتمادی رنگ و رو رفته بین

دو مرد که مجبورند تحت شرایط فوق العاده کنار هم بمانند. همچنین

باید از بازی های عالی قدردانی کرد. تماشای راسل کرو در نقش

کارمند شکم گنده و پارانوییدی (اما با دلیل منطقی) که به کاتالیزوری

خطرناک در یکی از مهم‌ترین مسائل بهداشت عمومی ملت آمریکا

تبدیل شده خارق العاده است. پاچینو با ایجاد تعادل بین صفات قهرمانانه

و ضد قهرمانانه در شخصیت برگمن باعث می‌شود که برای موفقیتش در

پایان فیلم لحظه شماری کنیم. و چه حق با پلامر باشد چه نباشد،

تفسیر او- مانند این فیلم- حلقه قدرتمند باورپذیری است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …