نقد و بررسی فیلم The Age Of Adaline (روزگار آدلین)

نقد و بررسی فیلم The Age Of Adaline (روزگار آدلین)Reviewed by محمدرضا on Aug 14Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Age Of Adaline (روزگار آدلین)نقد و بررسی فیلم The Age Of Adaline (روزگار آدلین) «روزگار آدلین/ The Age of Adaline» از بینندگان می‌خواهد که آن را یک داستان جن و پری مدرن تصور کنند.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Age Of Adaline (روزگار آدلین)

«روزگار آدلین/ The Age of Adaline» از بینندگان می‌خواهد که آن را یک داستان جن و پری مدرن تصور کنند.

چنین استعاره‌ای را می‌توان عذری برای یک فیلم‌نامه‌ی شلخته قلم‌داد کرد. لزوم قضاوت درباره‌ی شرایط «غیرواقعی» افسانه‌ها باعث نمی‌شود که فیلم‌سازها از قید ضرورت بیان یک داستان متقاعدکننده رها شوند. این مهم در «روزگار آدلین» رعایت نشده است. فیلم‌نامه‌ی الله‌بختکی این فیلم، نه تنها باعث می‌شود که بیننده خیلی زود پایان فیلم را پیش‌بینی کند، بلکه [کاری می‌کند که بیننده] ترجیح می‌دهد تمام گفت‌وگوهای مهم (به جز یکی) در پشت صحنه رخ دهند. این تنبلی غیرقابل‌قبول است و تماماً منجر به نارضایتی مخاطب می‌شود.

آدلین بومن (بلیک لیولی)، گرچه ۱۰۷ سال دارد، ولی حداکثر ۲۹ ساله به‌نظر می‌رسد. راوی وراج فیلم که یک‌نفس حرف می‌زند می‌گوید که آدلین در سال ۱۹۳۷ دچار یک تصادف رانندگی می‌شود و در نتیجه‌ی غرق شدن، پایین رفتن دمای بدنش، و صاعقه موهبت جوانی ابدی را به‌دست می‌آورد. مثل هر جادوی دیگری این مسئله نه توضیحی دارد و نه نیازی به توضیح دارد. با گذشت سالیان، مردم کم‌کم به او شک می‌کنند، چون روی پوستش نه اثری از چین و چروک دیده می‌شود، نه موهایش خاکستری می‌شوند و نه اثر گذر سالیان را می‌توان بر چهره‌ی وی دید. او مجبور می‌شود خود را مخفی کند و هویتش را هر ده سال یک بار تغییر دهد تا جلب توجه نکند. قسم می‌خورد که هرگز با انسان‌های دیگر رابطه نداشته باشد، قانونی که یک بار در دهه‌ی ۱۹۶۰، با دل سپردن به یک دانش‌جوی پزشکی به‌نام ویلیام جونز (که نقش بیست‌وچندسالگی‌اش را آنتونی اینگروبر و نقش هفتادوچندسالگی‌اش را هریسون فورد بازی می‌کند)، و یک بار هم در سال ۲۰۱۵، وقتی که عاشق الیس جونز خوش‌تیپ (میشل هویسمن) می‌شود، نقض می‌گردد. در طول تمام این سال‌ها تنها چیزی که در زندگی او ثابت می‌ماند دخترش، فلمینگ (الن برستین)، است که بیش از ۸۰ بهار از زندگی را پشت سر گذاشته است.

حدود یک ساعت اول فیلم (حداقل بعد از این که اطلاعات اولیه توسط راوی ارائه می‌شوند)، «روزگار آدلین» نوید قصه‌ی متقاعدکننده‌ای را می‌دهد. برای آشنایی با زندگی شخصیت اصلی فیلم درگاهی به سویمان باز می‌شود و می‌فهمیم که او زنی است که بیش‌تر از عمر طبیعی‌اش زندگی کرده، اما هنوز ذهن و جسم تر و تازه‌ای دارد؛ تنها و منزوی است؛ قادر به برقراری رابطه یا ماندن در یک محل دائمی نیست؛ دخترش پیرزنی است که خیلی زود به همان جایی می‌رود که همه‌ی زنان پیر می‌روند و بعد دیگر آدلین در این دنیا غیر از سگی برای دوست داشتن کسی را نخواهد داشت، اما این سگی نیست که همیشه با او بود، چون او ابتدای فیلم می‌میرد.

فیلم‌نامه‌ی ضعیف نگاه مثبتی را که «روزگار آدلین» در طول صحنه‌های آغازین به‌دست آورده بود نابود می‌کند. فیلم به‌سمت وادی داستان‌های نیکلاس اسپارکس منحرف می‌شود و هرگز هم کاملاً به مسیر اصلی برنمی‌گردد. صحنه‌های مهم یا نمایش داده نمی‌شوند یا چندتایکی تحویل بیننده می‌شوند. به‌نظر می‌رسد که فیلم‌سازها معتقدند، از آن‌جا که داستانشان یک رمانس تخیلی است، پس دیگر نیازی به بیان جزئیاتی مانند موثق یا ناموثق بودن اتفاقات تصادفی‌ای که در فیلم رخ می‌دهند ندارند. شاید این نکته در مورد فیلم خوش‌ساخت‌تری صدق می‌کرد، اما این‌یکی روی پایه‌هایی از شن بنا شده است. این وظیفه‌ی فیلم‌ساز است که واقعیت فیلمش را به خوردمان دهد، بیننده‌ها را درگیر داستان کند و ابهامات را از بین ببرد، اما کارگردان این فیلم چنین نمی‌کند؛ در نتیجه، «روزگار آدلین»، نه‌تنها دل‌پذیر و معصوم نیست، بلکه مصنوعی و تقلبی به‌نظر می‌رسد.

قبلاً تحت تأثر بازی بلیک لیولی در فیلم‌هایی نظیر «انجمن خواهری شلوار سفر

/The Sisterhood of the Traveling Pants» و سریال‌هایی مانند «دختر شایعه

/ Gossip Girl» قرار گرفته بودم، اما در این فیلم او نتوانسته نقش یک زن ۱۰۷

ساله را که عاشق جوانی بسیار کوچک‌تر از خود شده قانع‌کننده بازی کند.

او شبیه زنی ۲۹ساله یا زنی ۲۹ساله‌ که وانمود می‌کند از سنش پیرتر است

به‌نظر می‌رسد. این انتخاب بد بازیگر از همان ابتدا به فیلم لطمه می‌زند؛ لیولی

در تمام روابطش با شخصیت‌های مرد فیلم، چه جوانانی مانند آنتونی اینگروبر و

میشل هویسمن و چه مردان پیری مانند هریسون فورد، به یک شکل رفتار می‌کند.

هریسون فورد کهنه‌کار، که به‌زودی یک بار دیگر در نقش هان سولو ظاهر می‌شود،

یکی از بهترین بازی‌هایش در سال‌های اخیر را ارائه می‌دهد.

نوامبر گذشته، «در میان ستارگان» قصه‌ای شبیه قصه‌ی «روزگار آدلین» داشت:

پدر جوان‌مانده‌ای که سعی می‌کند با فرزندی که در سال‌های ابتدایی جوانی‌

است ارتباط برقرار کند. این داستان در «در میان ستارگان» تلخ و نیش‌دار بود،

اما در «روزگار آدلین» تأثیر عاطفی کمی هست. جالب این‌که در هر دو فیلم

نقش «کودک پیر» را الن برستین، که ظاهراً دارد به بازیگر کلیشه‌ای این‌جور

نقش‌ها تبدیل می‌شود، بازی کرده است.

«روزگار آدلین» می‌خواهد چیزی فراتر از یک رمانس مسخره با لایه‌های فانتزی

باشد، اما داستان‌گویی ضعیفش از او فرصت استفاده از این فرضیه، به‌عنوان

چیزی فراتر از یک پی‌رنگ خام‌دستانه، را می‌گیرد. وقتی فیلمی باعث می‌‌شود

که بیننده‌ها چرت بزنند، حتماً یک جای کارش می‌لنگد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …