نقد و بررسی فیلم شکاف

نقد و بررسی فیلم شکافReviewed by محمدرضا on Sep 25Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم شکافنقد و بررسی فیلم شکاف اولین فیلم کیارش اسدی زاده به نام « گس » با اینکه اکران محدودی به خود دید، اما به عنوان اولین کار فیلمساز اثر

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم شکاف

اولین فیلم کیارش اسدی زاده به نام « گس » با اینکه اکران محدودی به خود دید، اما به عنوان اولین کار فیلمساز اثر

نسبتا قابل اعتنایی بود. همین موفقیت نصفه و نیمه سبب شد تا کلید ساخت دومین فیلم اسدی زاده زده شود و

اینبار با تهیه کننده ای قدرتمند تر و چند ستاره مشهور سینما، پروژه جدیدش را آغاز نماید؛ پروژه ای که به هیچوجه

نمی تواند یک روند رو به جلو برای کارگردانش محسوب شود.

« شکاف » فیلمنامه آشفته ای دارد که قادر نیست حداقل چالش هایی که خلق می کند را مدیریت نماید. فیلم داستان ۲ زوج را روایت می کند که بر اثر سهل انگاری ، فاجعه ای را رقم زده اند. این داستان در ادامه مضامین مختلفی از جمله دروغ، غرور و لجبازی و… را مطرح می کند اما در اجرا و به کارگیری آنها در داستان موفق نیست.

فیلمنامه کیارش اسدی زاده و شاهرخ کافی بیشتر از اینکه موقعیت خلق کرده و با پرداخت آن چالش های پیش روی را به بهترین شکل ممکن در ذهن مخاطب ایجاد نماید، متوسل به موقعیت های کلیشه ای می شود که مطابق سنت آثار اجتماعی چند سال اخیر سینمای ایران، فریادهای بی وقفه و دیالوگ های شبه فلسفی از جمله ویژگی های بارز آن به شمار می رود. دیالوگ هایی بی ارتباط به جریان اصلی داستان که به غیر زیبنده ترین شکل ممکن به سوی مخاطب شلیک می شود تا در ذهنش نقش ببندد. آیا نباید برای بکار بردن این نوع جملات موقعیت ساخت؟ موقعیت هایی که با پرداخت صحیح آنها در قالب قصه می توان هر نوع پیام اخلاقی در آن گنجاند و به مخاطب ارائه کرد؛ ویژگی که در « شکاف » وجود ندارد و علنا خبری از پرداخت صحیح صحنه وجود ندارد.

شباهت زیاد و گاهاً عجیب « شکاف » به « جدایی نادر از سیمین » به کارگردانی اصغر فرهادی، از دیگر نکاتی است که مخاطب به راحتی متوجه آن خواهد شد. در چند سال اخیر فیلمسازان بسیاری تلاش کرده اند تا از ویژگی های فیلمسازی فرهادی تقلید کرده و فیلمهای اجتماعی بسازند. « شکاف » حتی در نوع گریم شخصیت پدرِ کودک به پیمان معادی در فیلم اصغر فرهادی نزدیک شده است و تا جایی که امکان داشته سعی کرده از آن فضا برای روایت داستان الهام بگیرد. اما تفاوت در اینجاست که شخصیت های فیلم « شکاف » به تیپ نزدیک هستند و به ندرت پرتره یک شخصیت را به خود می گیرند. مخاطب هرگز نمی تواند شخصیت پدرِ کودک را باور کند و از دغدغه های ذهنی اش مطلع شود چراکه فیلمساز ترجیح داده تماشاگرش به کلیات شخصیت ها برسد تا عمق.

خرده داستانها و منطق روایی آنها نیز از جمله معضلات فیلم به شمار می رود. خرده داستانهایی که دلیلی برای پررنگ شدن برخی از آنها ارائه نمی شود اما بطور شگفت انگیزی در فیلم وجود دارند. به عنوان مثال در فیلم گفتگوهایی میان وکیل و مربی استخر وجود دارد که فیلمساز دقایقی را به تاکید بر آن اختصاص داده اما در نهایت بی آنکه بدانیم این گفتگو اصلا دلیل دیدن شدن این گفتگو چه بوده، به حال خود رها شده است. از این دست اتفاقات در « شکاف » کم تعداد نیستند.

بازیگران مطرح فیلم نیز بازی های معمولی از خود به نمایش

گذاشته اند که بخش زیادی از آن به کلوزآپ های بی کلام یا

فریاد های متعدد گذشته است. شاید در این میان تنها بتوان

وضعیت سحر دولتشاهی را در دقایق پایانی فیلم بهتر از دیگران

عنوان کرد. بازیگری که رفته رفته با انتخاب نقشهایش در حال

تبدیل شدن به یک کلیشه آشناست.

« شکاف » اثر قابل قبولی نیست. انتظار می رفت که کیارش

اسدی زاده که پیش از این « گس » را کارگردانی کرده بتواند

در دومین تجربه فیلمسازی اش که بسیار بزرگتر و پر هزینه تر

از فیلم اولش بوده، اثر اجتماعی به مراتب بهتری را ارائه نماید

اما « شکاف » تنها تکرار کلیشه های چند سال گذشته سینمای

ایران می باشد. ریتم کند، فیلمنامه پر ایراد و نماهای بی کلام

زائدی که هیچ کارکردی هم به جز پر کردن دقایق فیلم نداشته اند،

از « شکاف » فیلمی ساخته که کمتر کسی پس از مشاهده،

آن را به خاطر خواهد سپرد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …