نقد و بررسی فیلم Shadows (سایه ها)

نقد و بررسی فیلم Shadows (سایه ها)Reviewed by محمدرضا on Aug 27Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Shadows (سایه ها)نقد و بررسی فیلم Shadows (سایه ها) اواخر دهه پنجاه، جان کاساوتیس اولین فیلم خود یعنی سایه ها را در حالی می سازد که نظام استودیویی هالیوود

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Shadows (سایه ها)

اواخر دهه پنجاه، جان کاساوتیس اولین فیلم خود یعنی سایه ها را در حالی می سازد که نظام استودیویی هالیوود

و فیلمهای کلاسیکT به نوعی در اوج هستند. از طرفی هیچکاک با روانی (۱۹۶۰)، شمال از شمال غرب (۱۹۵۹)، سرگیجه ( ۱۹۵۸)و یا بیلی وایلدر با آپارتمان ( ۱۹۶۰)، بعضی ها داغشو دوست دارن ( ۱۹۵۹) و یا وایلر با بن هور ( ۱۹۵۹) و … آثار بزرگ و پرطرفداری را روانه سینما کردند. اما کاساوتیس اولین فیلمش را کاملا نا متعارف و منحصر به فرد می سازد. فیلمی که در هیچ کدام از چهارچوب های فیلم سازی آن زمان نمی گنجد و مسیر خاص خود را طی می کند. درست در همین سالهاست که تروفو و گدار و شابرول هم فیلمهای اول خود را روانه می کنند، و جریان موج نوی فرانسه را پایه گذاری می کنند. سایه ها، داستان خانواده ای سیاه پوست شامل دو برادر و یک خواهر، در نیویورک را بیان می کند. برادر بزرگتر، هیو، که مخارج خانواده را تامین می کند، در بارها و کافه ها خوانندگی می کند، اما کمتر جایی به او این اجازه را می دهند و معمولا از او می خواهند تا به معرفی دخترهای رقاص که به روی صحنه می آیند بپردازد، در سکانسی از فیلم وقتی او در کافه ای می خواند به خاطر سنگین و آرام بودن آوازش به سرعت همه به او اعتراض می کنند و به جای او دخترهای آوازه خان و مبتدی به روی صحنه می آیند، زیرا بیشتر طرفدار دارند. در همین سکانس به نحوی اعتراض کاساوتیس به این نوع نگرش و نگاه محدود، قابل مشاهده است. نگرشی که در آن مسائل کلیشه ای و روتین طرفداران بیشتری دارد.

خواهر خوانواده، لیلا، دوران جوانی خود را طی می کند و با بحران های این سنین درگیر است. او با مردی به نام دیوید، دوست است و در خلال دوستی با دیوید با مرد دیگری به نام تونی آشنا می شود و دیوید را رها می کند. اما رابطه با تونی او را آشفته و پریشان میکند و ضربه های سختی از این دوستی می خورد. او در آخر با پسری دیگر به نام دیوید آشنا می شود اما هدف لیلا از این دوستی به سپری کردن زمان و بازی دادن دیوید است. گویی می خواهد عقده های ناشی از رابطه قبلی خود را بر سر او خالی کند. و اما برادر کوچک خانواده بن نام دارد. او به همراه دو دوستش کل روز را به خیابانگردی و هدر دادن وقتشان مشغولند. آنها بی هدف در خیابان پرسه می زنند و بیکارند. به کافه ها می روند، وقتشان را با دختر ها سپری می کنند و باز هم به خیابان برمی گردند. در جایی از فیلم، یکی از انها، سیستم آموزشی کشور را زیر سوال می برد، زیرا او با وجود این که دانشگاه رفته و درس خوانده است، باز هم کاری که می خواهد را نمی تواند پیدا کند و این ولگردی انها ناشی از بیکاری است. در انتهای فیلم وقتی هیو و دوستش روپرت قصد دارند تا به دنبال کار مهاجرت کنند، روپرت با حالت بسیار عصبی می گوید که شهرهای دیگر هم خبری از کار نیست. و شاید بتواند در یک کافه درجه سه به خوانندگی اش ادامه بدهد. جالب اینجاست که انها حتی فکر مهاجرت از آمریکا هم به ذهنشان خطور میکند. در حالی که در آن سالها، مهاجرت به آمریکا نسبتا زیاد بوده است. این هم یکی از کنایه هایی است که کاساوتیس در فیلمش آورده است. در سکانس انتهایی فیلم، باز هم بن و دوستانش به ولگردی ها و پرسه های خود در خیابان و کافه ادامه می دهند و پس از یک دعوای کافه ای، بن از دوستانش جدا می شود. عینک آفتابی خود را می زند، و سیگار بر لب به راه رفتم در خیابان ادامه می دهد. باز هم بی هدف و بیکار.

کاساوتیس در اولین فیلم خود با ساختاری متفاوت از کلیشه ها، به بیان

بحران اجتماعی و اخلاقی می پردازد. بحران هایی همچون بیکاری، فقر،

روابط انسانها و انزوا و تبعات ناشی از این روابط، سطحی بودن تفریحات

و… در فیلم به تصویر کشیده شده است. در جایی از فیلم، انسانهایی را

می بینیم که خود را روشن فکر می دانند و در خانه ای دور هم جمع

شده اند، در این مهمانی، بحث هایی پیرامون مسئله اگزیستانسیالیسم

و بحث بر سر اصالت وجود انسان شکل میگیرد. جدا از خود بحث و انتقادی

که می توان به این نوع انسانها وارد کرد، افرادی را در مهمانی می بینیم

( تونی ) که از این مهمانی ها در جهت اهداف خود استفاده می کنند.

این فیلم هم بسیاری از ویژگی فیلمهای موج نوی فرانسه را داراست.

باز هم پرسه های بی هدف خیابانی، بداهه گویی ها، جامپ کات، قاب

های نامتعارف و از این قبیل ویژگی ها. به همین علت ممکن است کمی

خام و ناپخته به نظر برسد اما خب باید این نکته را در نظر گرفت که این

اولین فیلم کاساوتیس است، آنهم در شرایطی که او حامی مالی چندانی

هم برای ساخت فیلم نداشت واکثر مردم به این گونه فیلمها توجهی نداشتند.

مسئله ای که ارزش دارد جسارت کاساوتیس است که در شرایط آن زمان

خود، دست به ساخت همچین فیلمی میزند و این سبک خود را تا انتها

ادامه می دهد و به اوج پختگی می رساند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …