نقد و بررسی فیلم Seventh Son (هفتمین پسر)

نقد و بررسی فیلم Seventh Son (هفتمین پسر)Reviewed by محمدرضا on Aug 8Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Seventh Son (هفتمین پسر)نقد و بررسی فیلم Seventh Son (هفتمین پسر) شاید اگر «هفتمین پسر/ Seventh Son» در دهه ۱۹۸۰ میلادی اکران میشد میتوانست در زمره یک فانتزی

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Seventh Son (هفتمین پسر)

شاید اگر «هفتمین پسر/ Seventh Son» در دهه ۱۹۸۰ میلادی اکران میشد میتوانست در زمره یک فانتزی

ماجراجویانه مناسب-شاید حتی خوب- طبقه بندی شود. اما در طول سه دهه گذشته، یعنی از وقتی که «کونانِ بربر / Conan the Barbarian» و «سلاخ اژدها / Dragonslayer» به عنوان بهترینهای این ژانر شناخته شدند، تغییرات زیادی رخ داده است. امروز، طرفداران فانتزی دنبال پیچیدگی، چیزی که در «هری پاتر»، «ارباب حلقهها» و «بازی تاج و تخت» (در تلویزیون) به آن رسیدهاند، هستند. داستان‌های ژنریک دیگر جواب نمیدهند و این (داستان ژنریک) متأسفانه چیزی است «هفتمین پسر» به بیننده ارائه میکند. طراحی صحنه و جلوههای بصری تأثیرگذار، جلوههای کامپیوتری بیش از حد و موسیقی بلند مارکو بلترامی نمیتوانند شخصیت پردازیهای نارس و داستان قابل پیش بینی که مسیری کاملاً خطی را طی میکند جبران کنند.

بن بارنز، که بعد از ایفای نقش شاهزاده کاسپین در مجموعه فیلمهای «نارنیا» دیگر با ژانر فانتزی بیگانه نیست، نقش اول را بر عهده دارد. او «هفتمین پسر از هفتمین پسر» است، بنابراین باید وظیفه شاگردی شبح را بر عهده بگیرد. شبح مذکور، ارباب گریگوری (با بازی جف بریجز)، آخرین جنگجویی که جان خود را برای ریشه کن کردن نسل جادوگرها از دست داده، است. وقتی که او، تام وارد (با بازی بن بارنز) را از مادر عزیزش (با بازی اولیویا ویلیامز) دور میکند، اوضاع وخیم میشود: جادوگر نابکار یعنی مادر مالکین (با بازی جولین مور) بعد از مدت ها از بند اسارتش فرار میکند و دست به انجام یکسری کارهای منحوس میزند. با کامل شدن قرص ماه قدرت او به اوج میرسد و ارباب گریگوری و تام تا آن زمان فرصت دارند که او را متوقف کنند. با آمدن آلیس (با بازی آلیشیا ویکاندر) عشق مقدر شده زندگی تام، که از قضا هم جادوگر است و هم قوم و خویش مادر مالکین- اوضاع کمی پیچیده میشود.

«هفتمین پسر» کم و بیش ما را به یاد «نبرد تایتان ها / Clash of the Titans» (البته بدون پیش داستان اسطورهای یا اسامی شخصیتها) میاندازد از آن جهت که این فیلم نیز مانند «نبرد تایتانها» پر است از غولهای زشت کامپیوتری (CGI) که باید با گریگوری و تام بجنگند. همچنین در فیلم اژدهاها، غولها و موجودات مختلف دیگری نیز دیده میشوند که همگی از کتاب «سیاه چالهها و غول اژدهاها» بیرون کشیده شدهاند. فیلمنامه لزوماً جستجوی استاندارد و تعریف شده شخصیت بد داستان پیش از این که غیرقابل توقف شود است. در این مسیر، تام از یک شکارچی خوک به فردی با هدف واقعی تبدیل میشود. مانند شخصیت لوک اسکای واکر، گرچه آن در سال ۱۹۷۷ به مراتب مفرح تر بود.

بازی بارنز به اندازه کافی دلنشین است- او خوش تیپ است منتها این

شخصیت به او نمیآید لذا مجبور است بر اساس جذابیت و افسون

محدود خود پیش برود. آلیشیا ویکاندر به همان اندازه چهرهای فتوژنیک

دارد اما او نیز مانند بارنز چندان به فیلمنامه نمیخورد. جولین مور سعی

میکند بدون این که مضحک جلوه کند شخصیت پرصلابتی از خود نشان

دهد. او در یک قدمی بردن جایزه اسکار است، اما مسلماً نه برای

نقشهای اینچنینی. بعد مورد عجیب جف بریجز، که ظاهراً مشغول

سلاخی «کاری» که در R.I.P.D. انجام داده میباشد، وجود دارد. این

چیز خوبی نیست؛ به نظر میرسد که او در مسیر تست دادن برای

بازسازی «مونتی پیتون و جام مقدس / Monty Python and the Holy Grail»

گم شده است. برداشت او از ارباب گریگوری چیزی است که ممکن است از

یک گاندالف مست یا دامبلدور مست انتظار داشت. واقعاً خیلی عجیب است.

«هفتمین پسر» بر اساس رمان «شاگرد شبح»، نوشته جوزف دلانی، شاید

به آنچه مد نظر سرگی بودروف کارگردان بوده رسیده است. امامشکل اینجا

است که بلندپروازی بودروف فراتر از تامین چند تعجب بصری برای مخاطب

نمیرود. شهرهای این سرزمین قرون وسطایی تاثیرگذار، غولهایش هراسناک

و نمایشهای جادوییاش چشم گیر هستند، اما اینها همگی در پایان بسیار

سخیف به نظر میرسند. فیلم مرا کسل نکرد، اما در عین حال هرگز هم

مانند یک فانتزی خوب درگیرم نکرد. به نظر می رسد که نقاط ضعف فیلم

ریشه در برداشت بد آن از ماهیت فیلمهای فانتزی دارند. این ژانر زمانی

بهترین حالت خود را تجربه میکند که باعث تهییج تخیل شود؛ اما به

سختی میتوان «هفتمین پسر» را «هیجان انگیز» یا «تخیلی» توصیف نمود.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …