نقد و بررسی فیلم Project Almanac (پروژه سالنامه)

نقد و بررسی فیلم Project Almanac (پروژه سالنامه)Reviewed by محمدرضا on Aug 7Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Project Almanac (پروژه سالنامه)نقد و بررسی فیلم Project Almanac (پروژه سالنامه) «پروژه سالنامه/ Project Almanac» چیزی جز «جلوه های ویژه دوربین لرزان» ندارد و این واقعاً خجالت آور است.

نقد و بررسی فیلم Project Almanac (پروژه سالنامه)

«پروژه سالنامه/ Project Almanac» چیزی جز «جلوه های ویژه دوربین لرزان» ندارد و این واقعاً خجالت آور است.

محصول نهایی، که هم خسته کننده و هم اعصاب خرد کن است، یک داستان عامه پسند ذاتاً سرگرم کننده سفر در زمان را به تلاشی بی فایده و ناکام تبدیل کرده است. این فیلم، داستانی که می‌توانست علاقمندان زیادی را به خود جلب کند کاملاً از بین برده است. تماشای این فیلم باعث می‌شود که بیننده مرتب افسوس این را بخورد که ممکن بود ۱۰۸ دقیقه تماشای این فیلم به اوقات لذت‌بخشی تبدیل شود اگر فیلم سازها می‌دانستند که ژانر «فوتیج یابی[۱]» چیزی جز یک ترفند فرسوده، که کارایی و جذابیتش مدت‌ها است که منقضی شده اند، نیست. این ایده شاید هنوز در فیلم‌های ویدئویی خانگی که در آن حرکت مهار گسیخته دوربین کمتر باعث تهوع می‌شود جواب بدهد اما روی پرده عریض سینما دیگر مجالی برای تاخت آن وجود ندارد.

اگر «کرونیکل/ Chronicle» می‌پرسد که چگونه گروهی از نوجوانان ناآماده به لحاظ عاطفی ممکن است بر حس تبدیل شدن به ابرقهرمان ها غلبه کنند، «پروژه سالنامه» مسیر مشابهی را منتها بر اساس سفر در زمان طی می‌کند. این فیلم قرار نبوده که از آن فیلم‌های علمی تخیلی درگیر کننده باشد و اتفاقاً چنین هم نشده است. این فیلم کلاً علاقهای به چیزهایی مانند پارادوکسهای سرنوشتی ندارد و هنگام فکر کردن درباره فعالیت‌های ذهنی توأم با فیلم‌های سفر در زمانی پرمحتوا کم می‌آورد. اما یک چیز در مورد این فیلم درست است و آن هم این است که بیشتر نوجوانانی که در حباب دبیرستانشان گرفتار شده‌اند ممکن است به استفاده از سفر در زمان برای انجام کارهایی که بزرگ‌ترها ممکن است بی فایده بدانند وسوسه شوند. و احتمالاً این افراد هرگز چیزی به نام «اثر پروانه ای / the butterfly effect» به گوششان نخورده است.

«پروژه سالنامه» به تجسم این موضوع می‌پردازد که اگر پنج نوجوان دبیرستانی دستشان به یک ماشین زمان برسد ممکن است با آن چه کار کنند. این پنج نفر عبارتند از دیوید راسکین (با بازی جان وستون)، آدم باهوشی که از آخرین تحقیقات پدرش برای ساخت ماشین زمان استفاده می‌کند؛ کریستینا، خواهر جذاب دیوید که عاشق فیلمبرداری از همه چیز است؛ دوستان خوره کامپیوتر دیوید یعنی کویین (با بازی سام لرنر) و آدام (با بازی آلن اوانگلیستا)؛ و جین (با بازی سوفیا بلاک دی الیا)، دختر رویاهای دیوید. ابتدا وقتی دیوید می‌فهمد که چه چیزی در اختیار دارد خیلی آهسته شروع به انجام چند آزمایش کوچک می‌کند و کم کم چیزهای بزرگ‌تری می‌سازد، اما دوستانش به اندازه او صبور نیستند. بنابراین طولی نمی‌کشد که این پنج نفر یک سفر موفق ۲۴ ساعته به گذشته را تجربه می‌کنند. خیلی زود متوجه می‌شوند که سفر در زمان می‌تواند خطرناک باشد، بنابراین قانونی بین خود می‌گذارند: هیچ کس حق ندارد تنهایی به سفر برود. برای مدتی، دوستان از سفر در زمان به عنوان ابزاری تفریحی استفاده می‌کنند: راهی برای زنده کردن روزهای خوب گذشته، تکرار برخی تست‌ها، انتقام از دختران پرافاده ای که کریستینا را اذیت کرده‌اند، برنده شدن در لاتاری و دنبال کردن ماجراهای عشقی قبلاً تجربه شده. اما وقتی که دیوید قانون را نقض می‌کند، آن‌ها متوجه نیمه تاریک تمام این اتفاقات می‌شوند.

لذت بردن از احتمالاتی که توسط «پروژه سالنامه» مطرح می‌شوند بدون در نظر گرفتن آن

به عنوان چیزی فراتر از یک سرگرمی سبک و یک بار مصرف کار آسانی است. شخصیت‌ها

به خوبی ترسیم می‌شوند و در ابهام رابطه بین دیوید و جسی چیزی دوست داشتنی وجود

دارد.اما مشکل من با این فیلم روشی است که این کارگردان فیلم اولی، دین اسرائیلی،

برای روایت داستانش برگزیده است. به نظر من دلیل نمایش این فیلم از یک دریچه اول

شخص تمایل به تقلید از «کرونیکل» است. این فکر خوبی نبوده است. در واقع، فیلمبرداری

توسط یکی از شخصیت‌ها در تمام موقعیت‌ها برای این قبیل فیلم‌ها خیلی غیرعادی است.

اگر بیننده مجبور شود که فیلمی ببیند که سراسر پر از تکان‌های دوربین است سر آخر

سردرد می‌گیرد. این دیگر باعث پرت شدن حواس بیننده نمی‌شود بلکه باعث ایجاد حس

اشمئزاز در او می‌شود. و واقعاً دلیلی هم برای این کار وجود ندارد. نخستین قانون رویکرد

«فوتیج یابی/اول شخصی» این است که باید از آن با مضایقه و تنها زمانی استفاده کرد

که دلیل متقاعد کننده ای برایش وجود دارد. «پروژه سالنامه» چنین دلیلی ارائه نمی‌دهد.

در واقع، می‌توان گفت که این می‌توانست فیلم بهتری باشد اگر با دوربین ثابت یا حداقل

با یک سه پایه فیلمبرداری می‌شد.

میزان محبوبیت مفهوم سفر در زمان در سال‌های اخیر، چه در فیلم‌های جدی مانند

«حلقه مرگ/ Looper» یا «در میان ستارگان/ Interstellar» یا آثار پیش پا افتاده تری

مانند «دکتر هو/doctor Who» که خیلی دیر مشهور شد یا فیلم «تقدیر/Predestination»،

همواره در نوسان بوده است. «پروژه سالنامه» شاید بی ادعاترین فیلم سال‌های اخیر این

ژانر باشد اما سبک ساختش آن را به یک سرمایه گذاری مشکوک در کالایی که با زمان

بازی می‌کند تبدیل کرده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …