نقد و بررسی فیلم Legend (افسانه)

نقد و بررسی فیلم Legend (افسانه)Reviewed by محمدرضا on Aug 28Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Legend (افسانه)نقد و بررسی فیلم Legend (افسانه) از نظر برایان هِلگِلَند، نویسنده و کارگردان [«تسویه حساب»(Payback)]، «افسانه»(Legend) نمایانگر

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Legend (افسانه)

از نظر برایان هِلگِلَند، نویسنده و کارگردان [«تسویه حساب»(Payback)]، «افسانه»(Legend) نمایانگر بازدید از قلمرو اسکورسیزی است؛

اما متأسفانه حاصل کار به مراتب ضعیفتر از آن تجربیات درونی است که معمولاً با تماشای آثار این کارگردان برنده اسکار به دست میآوریم. مسلماً مقایسه این کارگردان با هنرمندی با چنین اعتباری خدشه ناپذیر توقع زیادی است اما وقتی فیلم سازی اینچنین مانند هلگلند (در همه چیز از ریتم دیالوگ گرفته تا انتخاب نما و ضرباهنگ داستان) دست به مقایسه میزند، نادیده گرفتن مقایسه غیرممکن است. «افسانه» شبیه فیلمی به نظر میرسد که ممکن بود توسط اسکورسیزی ساخته شود، منتها اگر او به جزئیات توجهی نمیکرد- المانها در فیلم وجود دارند اما خیلی ناشیانه کنار هم چیده شدهاند و نتیجه تاثیرگذار نیست.

فیلم از داستان حکومت زیرزمینی دو برادر دوقلو به نام های رجی و رانی کری (با بازی تام هاردی) الهام گرفته است. در اواخر دهه ۱۹۵۰ و در طول بیشتر سالهای ۱۹۶۰ آنها قدرت زیرزمینی لندن را در دست داشتند- نه فقط به عنوان یکی ازنیروهایی که باید در نظر گرفته میشدند بلکه به عنوان تنها نیرویی که باید در نظر گرفته میشدند. وقتی که مافیای آمریکا به نمایندگی دون آنجلو برونو از فیلادلفیا (چاز پالمینتری) به بریتانیا می آیند تا موقعیتی برای خود دست و پا کنند مستقیم سراغ برادران کری میروند. این دو برادر تسخیرناپذیر بودند چون هم در دولت و هم در احزاب سیاسی اصلی کشور آدم داشتند.

داستان توسط همسر رجی، فرانسیس (امیلی برونینگ)، نقل میشود که به ما اجازه میدهد تا از ابتدا بدانیم که این رابطه، بدون توجه به این که چگونه شکل گرفته است، پایان خوشی ندارد. سایر شخصیتهای اسیر در مدار کریها عبارتند از یک مامور پلیس، نیپر رید (کریستوفر اکلستون)، که مصمم است این دو برادر را به دست قانون بسپارد، و یک حسابدار/تاجر، لزلی پاین (دیوید تولیس)، که مورد اعتماد رجی و نه رانی است.

خوب، ایراد اساسی «افسانه» چیست؟ گرچه بازیها خوب هستند و برخی صحنهها خیلی تاثیرگذار گرفته شده اند، اما هلگلند ما را وارد یک خلا عاطفی میکند. لحن فیلم سرد است. موضوع رها کردن بیننده در یک فاضلاب سینماتیک با یک مشت موش بیمار نیست. فیلمی که اینچنین گرفتار میشود اصلاً سرگرم کننده نیست اما میتواند منجر به واکنش شود. در عوض، «افسانه» بیننده را در یک حالت بی حسی عمیق رها می کند. هیچ حسی به کریها، قربانیانشان، یا مردان قانونی که به دنبالشان هستند نداریم. وقتی که یکی از شخصیتهای اصلی می‌میرد، همدردی با آن فرد یا بازماندههایش کار سختی است. یک فیلم ساز مجبور نیست که سبک زندگی گنگسترها را مانند فرانسیس فورد کاپولا در «پدرخوانده»( The Godfather) پر زرق و برق نشان دهد، ترسیمهای وحشیانه اسکورسیزی در این ژانر نیز به همان اندازه متقاعد کننده بودند. هلگلند نمیتواند به اندازه کافی از المانهای ضروری که به تخیل بیننده درباره جانیانی مانند کریها دامن میزنند استفاده کند. لحظات خالص فیلم به قدری کم هستند که به نظر در دریای کلیشههایی که بخش زیادی از فیلمنامه را تشکیل میدهند گم شدهاند. نتیجه: گاهشمار سترونی که گیج و منگ پیش میرود تنها هر از گاهی با یک خشونت خونین از خواب میپرد و دوباره به آن خلسه قبلی باز میگردد.

به سختی میتوان اشتباهات فیلم را به پای تام هاردی، که بازی قابل قبولی دارد، نوشت. علیرغم شباهت های ظاهریشان، رجی و رانی (دوقلوی همسان بودند) انسانهای بسیار متفاوتی هستند. رجی سرد و حسابگر است- برادری که میتواند در کمال خونسردی یک شرایط را ارزیابی کند و بهترین نتیجه را از آن بگیرد. از سوی دیگر، رانی خشن و غیرقابل پیش بینی است (که این تا حدی به دلیل بیماری شیزوفرنی پارانوییدش است). هاردی خیلی خوب از پس هر دو شخصیت برآمده است و آنها را به صورت افراد منحصر به فردی با شباهت های کافی ترسیم کرده است که بیننده میتواند بپذیرد که این دو برادر هستند. متاسفانه، بازیهای هاردی بهتر از ماتریالی هستند که آن را بازی میکند.

برداشت «افسانه» به برداشت ارائه شده در کتاب «حرفه خشونتِ»

( The Profession of Violence) جان پیرسون نزدیک است، هر چند کار

او همراه با جرح و تعدیلهایی است که برای این که بتوان داستان کریها

را در قالب یک فیلم دو ساعته نمایش داد لازم هستند. در فیلم چندین

مورد ناقص دیده میشوند و ظاهراً کاراکتر کریستوفر اکلستون دچار تغییرات

زیادی روی میز ادیت شده است. بیننده از خود میپرسد چرا اکلستون، که

گفته میشود در انتخاب نقش هایش بیش از حد وسواس دارد، راضی شده

است که در «افسانه» بازی کند با توجه به این که این نقش از همان ابتدا

نقش چندان مهمی نبوده است. فرانسیس یکی دیگر از بازیگران ناامید

کننده دیگر است. بازی امیلی براونینگ خوب است اما کاراکتر، که باید

یک شخصیت به شدت تراژیک باشد، هرگز همدردی بیننده را تحریک

نمی کند. در عوض او به یک کلیشه بد فیلمهای گنگستری تنزل یافته است.

افرادی که امیدوارند که «افسانه» ممکن است نیروگاهی برای بهره

برداری از صعود و نزول بدنام ترین جنایتکاران دهه ۱۹۶۰ لندن باشد

با دیدن فیلم ناامید خواهند شد. اگرچه کریها به عنوان افراد منحصر به فردی ترسیم شدهاند، دنیایشان مثل تمام فیلمهای گنگستری دیگر ترسیم شده است. چیزهای بسیار زیادی در این فیلم آشنا به نظر میرسند- هیچ غافلگیری در فیلم وجود ندارد و در نتیجه هیچ دلیل واقعی برای تماشای «افسانه» وجود ندارد (مگر این که طرفدار هاردی باشید که در این صورت به شدت پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینید.) فیلم عاری از پتانسیل آزاد نشده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …