نقد و بررسی فیلم Kill The Messenger (پیغام رسان را بکش)

نقد و بررسی فیلم Kill The Messenger (پیغام رسان را بکش)Reviewed by محمدرضا on Jul 28Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Kill The Messenger (پیغام رسان را بکش)نقد و بررسی فیلم Kill The Messenger (پیغام رسان را بکش) شاید قدرتِ قلم از شمشیر بیشتر باشد، اما تا جایی که به فیلم «پیغام رسان را بکشِ/Kill the Messenger» مایکل

نقد و بررسی فیلم Kill The Messenger (پیغام رسان را بکش)

شاید قدرتِ قلم از شمشیر بیشتر باشد، اما تا جایی که به فیلم «پیغام رسان را بکشِ/Kill the Messenger» مایکل

کوئستا ربط دارد، کنایه های نجواگونه از هر دوی این‌ها کشنده تر هستند. اگر می‌توانید شخصیت باب وودواردِ رابرت ردفورد در فیلم «تمام مردم رئیس جمهور/All the President’s Men» را زیر بار حملات سنگین بر حرفه روزنامه نگاری‌اش تصور کنید که خُرد می‌شود. این داستانی است که در فیلم «پیغام رسان را بکش» نقل می‌شود. در جریان این داستان، روزنامه ای طی چندین گزارش از فعالیت‌های اخلاقی مشکوک سازمان سیا پرده بر می‌دارد و این اقدام منجر به اعمال فشار این سازمان بر نویسنده این گزارشات می‌گردد. برخلاف بسیاری از تریلرهای تخیلی، سازمان سیا مأموران سیاهپوش بزن بهادر خود را برای محو کردن این روزنامه نگار نمی‌فرستد. رویکرد آن‌ها بیشتر عملی است اما در عین حال موثر است: اعتبارش را از بین می‌برند و شخصیتش را مُثله می‌کنند.

گرچه «پیغام رسان را بکش» بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است، مانند دیگر اقتباس‌های سینمایی از رویدادهای زندگی واقعی، مجوزهای لازم را گرفته است. این فیلم با تمرکز بر یک دوره خاص می‌تواند پایانی نیمه خوش را پیش چشم بیننده مجسم نماید، اگرچه در نوشته های بعد از پایان فیلم می‌خوانیم که قهرمان داستان، گری وبِ روزنامه نگار (با بازی جرمی رنر) در سال ۲۰۰۴ ، هفت سال بعد از این که این اتفاقات در «پیغام رسان را بکش» به تصویر کشیده شدند، اقدام به خودکشی نمود. بیننده باید به طرزی باورنکردنی ساده لوح باشد تا باور کند که سقوط او ربطی به اقدام ناگهانی پایانی‌اش نداشته است.

تحقیقات وب، که در اواسط دهه ۱۹۹۰ انجام شدند و به صورت تقریباً روزانه در روزنامه سن خوزه مرکوری نیوز چاپ می‌شدند، ابتدا وب را به اوج رساندند و بعد منجر به سقوط وی شدند. این ایده آلی است که هر روزنامه نگار محققی آرزویش را در سر دارد، [یعنی] نوشتن گزارش بزرگی که به تیتر اول روزنامه های ملی تبدیل شود. البته، چیزی که وب در نظر نگرفته بود، این بود که دشمنانش تا چه حد در دور کردن اذهان عمومی از این گزارشات سرسخت هستند. همان طور که منبع محرمانهای به وی می‌گوید، روش مأموران سازمان سیا این گونه بود که به نویسنده اجازه می‌دادند تا گزارشش را بنویسد، و بعد آنچه او نوشته بود را تا حد یک پانوشت پایین می‌آوردند و آن قدر آن را تاریک و مبهم جلوه می‌دادند تا در نهایت از خاطرها محو شود. اما زمانی وب متوجه این موضوع می‌شود که دیگر خیلی دیر شده و بیش از حد به عقب برگشته است.

این گزارش ردی را دنبال می‌کند که به رسوایی ایران-کنترا[۱] در دهه ۱۹۸۰ برمی‌گردد، اتفاقی که به دومین دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان خدشه زیادی وارد نمود. کنتراهای مورد حمایت سازمان سیا، موسوم به «مبارزان آزادی» نیکاراگوئه ای، که علیه نظام کمونیسم کشورشان می‌جنگیدند، از طریق راه های غیرقانونی و غیراخلاقی از آمریکا کمک مالی دریافت می‌کردند. وب از رابطه بین افزایش میزان کوکایین موجود در شهر و پولی که به گروهک کنترا تزریق می‌شد، پرده برداشت. او معتقد بود که سازمان سیا به ورود مواد مخدر به ایالات متحده کمک کرده است (یا حداقل چشمان خود را به روی آن بسته است) و پول حاصل از فروش این مواد را به دست کنتراها رسانده است. دلیل منطقی: این مواد مخدر هزینه های گروهک کنترا را با اطلاع یا حمایت سیا تأمین می‌کردند.

گرچه کوئستا تاکنون چندین فیلم بلند سینمایی ساخته است، اما بیشتر او را با کارهای تلویزیونی‌اش مانند «شش فوت زیرِ زمین /Six Foot Under»، «دکستر / Dexter» و «سرزمین مادری/Homeland» می‌شناسند. در ساخت این فیلم، او سعی کرده تا نگاهی شبه مستند داشته باشد لذا شاهد صحنه های زیادی هستیم که با دوربین روی دست گرفته شده‌اند (گرچه لرزش چندانی در دوربین دیده نمی‌شود). «پیغام رسان را بکش» ضرباهنگ تندی دارد. در واقع، در فیلم لحظاتی وجود دارند که آن قدری سریع هستند که به سختی می‌توان حین تماشای آن‌ها جزئیات را دنبال نمود. نیمه نخست فیلم تحقیقاتی را دنبال می‌کند که کار وب را به نتیجه می‌رسانند. [یک] ساعت پایانی فیلم، که پر از پارانویا است، به طور دقیق به اقدامات صورت گرفته توسط سازمان سیا برای بی اعتبار جلوه دادن گزارش وب می‌پردازد از جمله اعیان نمودن اتفاق ناخوشایندی که در زندگی گذشته وب رخ داده است و اطلاعات دادن به سه روزنامه مهم برای تعقیب وب. در تمام این مدت، شاهد تأثیر فردی و حرفه ای این اقدام بر مردی هستیم که باورهای بی تکلفش درباره هدف روزنامه نگاری زیر پا گذاشته می‌شوند.

جرمی رنر بعد از بازی در «مهلکه / The Hurt Locker» هرگز به این خوبی نبوده است (گرچه بیشترکارهایش بعد از این فیلم، کارهای گیشه پسندی بودند- ای آقا، این بابا هم باید نون بخور دیگه). او نقش وب را به صورت یک انسان خوب با نقاط کور فراوان و ضعف‌های شخصیتی نشان می‌دهد. وقتی متوجه می‌شویم که او دچار یک تراژدی شکسپیری شده، بلافاصله به دنبال خدشهای در زندگی قهرمان داستان می‌رویم و به باوری می‌رسیم که می‌گوید موقعیت او به عنوان روزنامه نگار از مصونیتی برخوردار است که مورد انتقاد افرادی است که با روش‌های کار سیا آشنایی دارند. رنر به شدت مورد حمایت مَری الیزابت وینستِد در نقش آنا سایمونز، ویراستارش، و رُزماری دویت در نقش همسرش سو قرار دارد. مجموعه‌ای از چهره های آشنا تنها در صحنهای از فیلم ظاهر می‌شوند. مایکل شین، رابرت پاتریک، ری لیوتا، مایکل کی. ویلیامز، اندی گارسیا، بَری پپر، تیم بِلیک نلسون، گیل بِلوز و ریچارد شیف از جمله آن‌ها هستند.

«پیغام رسان را بکش»، اثر جذابی است، اما اطلاع از این

که هسته داستان بر اساس ماجراهای واقعی استوار است

قدرت آن را دو چندان ساخته است. در پرتو جو امروزی نشت

و درز اخبار، بیننده از شدت شباهت تاکتیک‌هایی که در

سال‌های اخیر (البته با موفقیت کمتر) به کار رفته‌اند شگفت

زده می‌شویم. بنابراین، در حالی که این فیلم قرار است که

بیوگرافی گری وب باشد، پرسش‌هایی را مطرح می‌نماید که

مشابه های معاصری دارند و احتمالاً این سئوالات به این زودی‌ها پاسخی نخواهند یافت.

—————

[۱] ماجرای ایران–کنترا که به ماجرای مک‌فارلین و ماجرای

ایران گیت نیز معروف است، به معامله تسلیحاتی ایران

با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از ۲۰ اوت ۱۹۸۵ تا ۴

مارس ۱۹۸۷ (۲۹ مرداد ۱۳۶۴ – ۱۳ اسفند ۱۳۶۵) بازمی‌

گردد. در این ماجرا آمریکا از طریق نفوذ ایران سعی در

آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان کرد و در ازای

آن برخی قطعات ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه

تحریم امکان فروش آنها به ایران نبود، در اختیار ایران قرار

داد. پول فروش این تسلیحات به طور پنهانی به ضد انقلابیون

نیکاراگوئه موسوم به کنترا داده می‌شد. اسرائیل نیز بخشی

از معامله فروش تسلیحات به ایران را در دست گرفت و

از این طریق سعی در شکست ‌نخوردن ایران در مقابل

جبهه متحد عربی مخالف اسرائیل داشت.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …