نقد فیلم Alexander And The Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day

نقد فیلم Alexander And The Terrible, Horrible, No Good, Very Bad DayReviewed by محمدرضا on Jul 28Rating: ۵.۰نقد فیلم Alexander And The Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Dayنقد فیلم Alexander And The Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day به سختی می‌توان معادلی برای مفهوم واژه [آلمانی] schadenfreude،

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Alexander And The Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day

به سختی می‌توان معادلی برای مفهوم واژه [آلمانی] schadenfreude، طرز فکری که از دیدن درد [و محنت]

دیگران لذت می‌برد، پیدا کرد. مفهوم عکس و مسلماً حتی جامعه گریزتر این واژه، glücksschmerz، ناتوانی در سهیم شدن در شادی دیگران، است. الکساندر کوپرِ بینوا، [شخصیت] همیشه بازنده اقتباس جدید [کمپانی] دیزنی از کتاب کودک فوق‌العاده سرکشانه «الکساندر و روز وحشتناک، افتضاح، به هیچ وجه خوبِ، خیلی بد / Alexander and the Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day » بین دو مفهوم فوق در آستانه دوازدهمین سالروز تولدش در کش و قوس است. از یک سو، می‌توان درماندگی او را تمثیلی به شدت غیرعاطفی از مجموعه ای از احساسات در نظر گرفت که همگام با فرا رسیدن دوران نوجوانی در انسان حلول می‌کنند. اما از سوی دیگر، این می‌تواند صرفاً بهانه ای برای ساخت یک کمدی بزن و بکوب برای خوش کردن مخاطبی باشد که هیچ حسی از شادی یا درد ندارد، اما به سادگی تحریک می‌شود.

کتاب جودیث ویِرست تعهد زیبایی به ذهنیت مجموعه پوسیده ای از اتفاقات بدشگون الکساندر می‌بخشد. کتاب با دوری جستن از چیزهایی که اعتراض کودکان را بر می‌انگیزند، به جای این که به خوانندگانش اجازه دهد تا خود، (کم و بیش) درباره این که آیا الکساندر قربانی شرایط است یا قربانی نگاه تلخ خود به زندگی، تصمیم بگیرند سعی می‌کند تا بدشانسی برطرف نشدنی قهرمانش را منطقی جلوه دهد. الکساندر کوپرِ فیلم با بازی اِد آکسِنبولد چیز خاصی برای گفتن ندارد. او بیشتر مایه ننگ خانواده ای است که اعضایش، شامل استیو کارل در نقش بامان (بابا مامان) خانه دار که همیشه بی هیچ دلیل مشخصی لبخند به لب دارد، جنیفر گارنر در نقش زن شاغل آرام و در حال پیشرفت، و دیگر جوانان تحت قرارداد دیزنی به عنوان خواهر و برادرها و دوستان موفق الکساندر، برای رسیدن به موفقیت هر تلاشی می‌کنند. ظاهراً هیچ یک از این افراد برنامه ای برای شرکت در جشن تولد الکساندر، که در حیاط خانه برگزار می‌شود، ندارند. الکساندر که شدیداً دلش به حال خود می‌سوزد، نیمه شب تولدش برای خود یک ظرف بستنی گردویی می‌ریزد و آرزو می‌کند تا بقیه اعضای خانواده یک روز درد زندگی که او خوب با آن آشنا است را تجربه کنند، شمع‌ها را فوت کنید و فیلمی با درجه PG از میشاییل هانکه را در ذهنتان تصور کنید.

پدر و مادر الکساندر هر دو گرفتار بحران شغلی می‌شوند. برادر بزرگ‌تر و کل گنده الکساندر با دوست دخترش به مشکل می‌خورد، صورتش پر از جوش‌های غرور جوانی می‌شود و در حالی او لخت از زیر دوش بیرون آمده با مادرش روبرو می‌شود. در عین حال خواهر بداخلاق و لوس الکساندر تنها زمانی که قرار است اولین نقشش در تئاتر مدرسه ای پیتر پن را بازی کند دچار گرفتگی گلو می‌شود، گرچه یک دوز فراوان از شربت سرفه کمکش می‌کند تا در مقابل بیننده‌های هراسیده به پرواز در آید. و همین طور الی آخر.

بسط پارامترهای کتاب به گونه ای که کل اعضای خانواده دچار

مجموعه ای از بی آبرویی‌ها و گرفتاری‌ها شوند ممکن است

جزء ضروریات ساخت یک فیلم بلند کودکانه قابل فهم باشد

و این کار با کمترین تلاش برای تنظیم یک نطق اخلاقی در

یازدهمین ساعت آرزوی الکساندر درباره این که هیچ روز

وحشتناک، افتضاح، به هیچ وجه خوب و خیلی بدی نمی‌تواند

به شما نزدیک شود، وقتی که خانواده ای داری که هنگام

مشکلات به کمکت می‌آیند. (البته در صورتی که آن‌ها خود

مسبب بروز چنین روزهایی نباشند.) اما این بسط اتفاقات

در عین حال این تأثیر ناخواسته و تأسف بار را دارد که دقیقاً

کاری را انجام می‌دهد که الکساندر خانواده‌اش را به انجام

آن در ابتدا متهم می‌کرد: یعنی به حاشیه راندن او.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …