نقد و بررسی فیلم Hot Pursuit (تعقیب آتشین)
این که کمپانی برادران وارنر این فیلم بد را برای اکران در بحبوحهی داغترین فصل فروش سینما در سال انتخاب کرده واقعاً غافلگیرکننده بود؛
فصل اکران چنین فیلمهایی معمولاً فوریه یا سپتامبر است. بهسختی میتوان نقطهای در «تعقیب آتشین/ Hot Pursuit» پیدا کرد که عیب و ایرادی نداشته باشد. «تعقیب آتشین» کمدی بیمزهای است که شوخیهایش یکی پس از دیگری بهطرز دردناکی بهگل مینشینند. اکشن فیلم، در بهترین حالت، معمولی -هم یکنواخت و هم ناگیرا- است. فیلمنامه ملغمهی بیروحی از کلیشهها و مؤلفههای دستدوم است که با دیالوگهایی وحشتناک و شخصیتپردازیهایی ضعیف عقیم مانده است. بازیها ناقص و بدون هرگونه جاذبهای بین شخصیتهای اصلی فیلم هستند. بهسختی میتوان باور کرد که فیلم حدود ۹۰ دقیقه طول میکشد؛ حین تماشای آن حس میکنی دو برابر طول فیلم «تایتانیک» پای یک فیلم نشستهای.
قصهی اصلی «تعقیب آتشین»، در بهترین حالت، یک داستان مشکوک است: فیلم «پلیسی دوتایی» مردانه که در آن، بهجای تستوسترون، استروژن تزریق شده است. این نسخه قبلاً در فیلمهای شکستخوردهای مانند زوج ساندرا بولاک/ ملیسا مککارتی در «مخمصه/ The Heat» امتحان شده بود؛ لذا نمیتوان آن را مسیری ناآزموده پنداشت. مشکل این است که فیلمهای پلیسی دوتایی، فارغ از نژاد یا جنسیت قهرمانان فیلم، همیشه شامل غرغره کردن کلیشهها و کاراکترهای بیش از حد آشنا هستند. آیا «اسلحهی مرگبار/ Lethal Weapon» آخرین باری بود که یک فیلمساز توانست کار جالبی با این زیرژانر انجام دهد؟ قطعاً، در «تعقیب آتشین» چیزی که مستحق واکنش مثبتتری غیر از تحقیر و کسالت باشد وجود ندارد. برای سومین بار در سال ۲۰۱۵، فیلمی را بهعنوان نامزد عنوان بدترین فیلم سال معرفی میکنم.
داستان در تگزاس رخ میدهد، جایی که در آن یک پلیس شهرستانی بهنام رُز کوپر (ریس ویتراسپون) شانس این را پیدا میکند که با اسکورت همسر یک شاهد فدرال تا دادگاه از تحقیر کار پشتمیزی فرار کند. وقتی که شوهر زن و کلانتر فدرال کشته میشوند، رُز و دانیلا (سوفیا ورگارا) مجبور به فرار میشوند تا هم بتوانند خود را تبرئه کنند و هم بتوانند کاری کنند تا رئیس بزرگ کارتل مواد مخدر (خواکین کوسیو) آزاد نشود. در طول این مسیر، این دو در مقابل گلولهها جاخالی میدهند، سر یکدیگر فریاد میزنند، بوسهی ل*زبینی (جعلی) خیلی ناشیانهای با هم ردوبدل میکنند، و تمام تلاششان را میکنند تا بازی بدتری نسبت به طرف دیگر ارائه دهند. حتی، اگر فیلم ذرهای خندهدار یا ذرهای هیجانانگیز بود، باز میشد تحملش کرد؛ اما فیلم هیچکدام از این دو را ندارد؛ لذا خیلی زود تبدیل میشود به بدترین فیلمی که در ماههای اخیر اکران شده است.
ریس ویتراسپون با یک جایزهی اسکار در دست و یک نامزدی اسکار زیر بغلش بابت ایفای
چنین بازی بیفروغی میتواند مورد توجه قرار گیرد. سوفیا ورگارا هم در مقابل دوربین
تواناییهای بازیگری کمی از خود نشان میدهد. جاذبهی دوطرفه (یا فقدان آن) بیشتر
برای دشمنان خونی مناسب است تا برای دشمنانی که بعد به متحد یکدیگر تبدیل
میشوند. ظاهراً این دو یکدیگر را دوست ندارند و این احساس وقتی که فیلمنامه این
دو را مجبور به همکاری با هم میسازد تغییری نمیکند. «تعقیب آتشین» همچنین
شامل عاشقی برای رُز (مایکل موزلی) و یک دسته خلافکار است که به اندازهی
آدامسی که به ته کفش میچسبد آزاردهندهاند.
واقعاً مایهی شگفتی بسیار است که چند شوخی معدود [از مجموع شوخیهای]
«تعقیب آتشین» مؤثر واقع میشوند؛ بیشتر شوخیها خستهکنندهاند؛ انواع و اقسام
آنها را در فیلمهای دیگر دیدهایم؛ در برخی موارد برای بار اول [هم] خندهدار نبودهاند.
با توجه به PG-13 بودن فیلم، طیف وسیعی از مخاطبان میتوانند آن را تماشا کنند.
فیلمنامه شلخته است؛ نهتنها به جنبههای کمدی نمیپردازد، بلکه کلاً چیزی را روایت
نمیکند. آن فلچر اثبات میکند که کارگردانهای زن، وقتی که روی صندلی کارگردانی
فیلمهای در حال احتضار مینشینند، میتوانند بهاندازهی کارگردانهای مرد به بیراهه
بروند. برای نجات «تعقیب آتشین»، کاری از دست فلچر ساخته نبوده، و نمیتوان گفت
که اصلاً تلاشی برای نجات آن کرده یا خیر. تنها کورسوی امید فیلم این است که در چنین
زمان شلوغ و پررقابتی پخش میشود که خیلی زود، قبل از اینکه کسی متوجه حضورش
بشود، از روی پردهی سینماها جمع میشود: موهبتی خوشآیند.