نقد فیلم Gosford Park (گاسفورد پارک)

نقد فیلم Gosford Park (گاسفورد پارک)Reviewed by محمدرضا on Jun 14Rating: ۵.۰نقد فیلم Gosford Park (گاسفورد پارک)نقد فیلم Gosford Park (گاسفورد پارک) فیلم «گاسفورد پارک» ساخته‌ی «رابرت آلتمن» بیش از هر چیز دیگری، محفلی برای نشان دادن تفاوت رفتاری جامعه‌

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Gosford Park (گاسفورد پارک)

فیلم «گاسفورد پارک» ساخته‌ی «رابرت آلتمن» بیش از هر چیز دیگری، محفلی برای نشان دادن تفاوت رفتاری جامعه‌ی

طبقاتی بریتانیا، سبک‌های بازیگری متفاوت افرادی بسیار سطح بالا و سبک هنری خاص خود «رابرت آلتمن» یعنی معرفی تعداد زیادی شخصیت و اجازه دادن به آن‌ها برای اینکه راه خود را در یک داستان مارپیچ‌گونه بیابند. در زمانه‌ای که تمام فیلم‌ها هر صحنه‌ی خود را به یک ستاره‌ی ۲۰ میلیون دلاری اختصاص می‌دهند، فیلم «رابرت آلتمن» شبیه مهمانی‌ای است که هیچ میزبان خسته‌کننده‌ای ندارد.

فیلم «گاسفورد پارک» چنان دستاورد لذت‌بخش و بی‌پروایی است که شایستگی مقایسه‌شدن با بهترین آثار آقای «آلتمن» را دارد یعنی فیلم‌هایی مثل «مش»(MASH)، «مک کیب و خانم میلر»(McCabe and Mrs. Miller)، «نشویل»(Nashville)، «بازیکن»(The Player)، «میانبرها»(Short Cuts) و در نهایت «بخت کوکی»(Cookie’s Fortune). فیلم از یک ژانر کلاسیک بریتانیایی یعنی راز قتل استفاده می‌کند، سبکی که مبدع آن را می‌توان نویسنده‌ی شهیر یعنی «آگاتا کریستی» دانست. در این سبک از داستان‌ها، مهمانان و خدمتکاران در یک خانه‌ی خارج از شهر بزرگ گرد هم می‌آیند و یکی از آن‌ها به قتل می‌رسد. اما «گاسفورد پارک» را همان‌قدری می‌توانست یک داستان قتل به سبک «آگاتا کریستی» دانست که «مش» را فیلم جنگی، «مک‌کیب و خانم میلر» را یک فیلم وسترن یا «نشویل» را یک فیلم موزیکال بدانیم. آقای «آلتمن» از ساختار و کلیت این سبک استفاده می‌کند اما محدودیت‌های آن را کاملا پشت سر گذاشته و هدف خود را مجددا تعریف می‌کند. این فیلم چیزی کم از یک اثر کمدی درباره‌ی خودپرستی، طمع، افاده، عجیب و غریب بودن و استثمار طبقاتی ندارد و انتظار آقای «آلتمن» از اینکه افراد این فیلم را بیشتر از یک بار خواهند دید به جا است؛ پس از اینکه مقصد را بدانید سفر کاملا دستخوش تغییر خواهد شد.

زمان وقایع این فیلم نوامبر سال ۱۹۳۲ است. آقای «سر ویلیام مک کوردل»(مایکل گمبون) و خانم «لیدی سیلویا مک کوردل»(کریستین اسکات توماس) تعداد زیادی مهمان برای یک پارتی دعوت کرده اند. از مهمامان دعوت شده می‌توان به افراد زیر اشاره کرد؛ خواهر سر ویلیام یعنی «کونستانس»، دوشیزه‌ی ترنتام(با بازی مگ اسمیث) که حضورش به اجازه‌ی برادرش بستگی دارد، اجازه‌ای که او مدام تهدید به بازپس‌گیری‌ش می‌کند، خواهر «لیدی سیلویا» یعنی «لوئیسا»(گرالدین سامرویل)، کسی که همچون سیلویا مجبور شد تا به خاطر پول عروسی بکند. و همسر «لوئیسا» یعنی فرمانده «آنتونی مریدث»(تام هالندر) و خواهر آن‌ها یعنی «لاوینیا»(ناتاشا ویتمن) که با «ریمون»، فرماندار استاکبریج ازدواج کرده. در نهایت هم ستاره‌ی هالیوودی، «ایوور نولو»(جرمی نورتام)، «موریس ویسمن»(باب بالابان)،یک تهیه‌کننده‌ی هالیوودی همجن*سگرا را داریم که خدمتکار مخصوص خود یعنی «هنری دنتون»(رایان فیلیپ) را نیز به همراه آورده است.

در زیر پله‌های این خانه و در میان خدمتکاران ما با پیشخدمت «جنینگز»(آلن بیتس)، خانم «ویلسون» خانه‌دار(با بازی هلن میرن)، آشپز خانم، «دوشیزه کرافت»(ایلین آتکینز)، پادویی به نام «جورج»(ریچارد ای گرنت) و در نهایت دیگر خدمه، پادوها و خدمتکاران آشنا می‌شویم. وقتی که «هنری» آمریکایی برای گرفتن میز مخصوص خود در محل خدمتکاران می‌آید و می‌گوید که اسمش «دنتون» است، «جنینگز» به او می‌گوید که خدمتکاران در پایین پله‌ها با نام اربابان خود صدا می‌شوند و به همین دلیل آن‌ها او را با نام «آقای ویسمن» در این میز خطاب خواهند کرد. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که حتی در همین مکان هم خدمتکاران بر حسب رتبه و طبقه‌ی اربابان خود بر سر میز می‌نشینند.

گفته شده است که لذت‌بخش‌ترین نوع سبک زندگی، زندگی خارج از شهر بریتانیایی‌ها بین سال‌های میان جنگ‌های جهانی است. این مسئله برای برخی از افراد بالای پله‌ها در این فیلم صحت دارد اما برای اکثر کسانی که در زیر پله‌ها مشغول کار هستند اصلا درست نیست. آقای «آلتمن» سعی کرده که استثناها را دقیقا زیر نظر بگیرد؛ برخی از افراد طبقه‌ی اشراف مثل «لیدی کونستانس» با خطر وضع مالی بد مواجه هستند و برخی دیگر مثل «نوولو» نیز باید برای ادامه‌ی وضع خوب خود دست به هر کاری بزنند در حالی که مردی مثل «جنینگز» در پایین‌ پله‌ها با وجود خدمتکار بودن بسیار خوشحال است که می‌تواند کارکنان یک عمارت بزرگ را سروری بکند. و خانم «ویلسون» خانه دار به خود می‌گوید که:« من بهترینِ خدمتکارها هستم چرا که هیچ زندگی‌ای از خود ندارم». داستان کلاسیک قتل در عمارت خارج از شهر به بی‌نقصی هر چه تمام‌تر آغاز می‌شود چرا که هر فردی چه بالانشین باشد و چه رعیت کاملا در موقعیتی که برای آن فرد مناسب است قرار می‌گیرد؛ تا اینکه قتل آن نظم و ترتیب را به هم می‌زند و ارتباطات غیرمنتظره‌ای بین طبقات مختلف حاضر بین این افراد را نشان می‌دهد. این دقیقا همان اتفاقی است که اینجا هم می‌افتد؛ یکی از شخصیت‌ها مسموم شده و سپس با چاقو زخمی می‌شود، به این معنی که احتمالا دو قاتل مختلف وجود دارند که بازرس «تامپسون»(استفن فرای) باید هویت‌شان را پیدا کند.

نیمی از افراد حاضر در خانه می‌توانند انگیزه‌ی خاص خود برای قتل را داشته باشند اما بازجویی مسئله‌ی اصلی فیلم نیست و قصد اصلی آقای «آلتمن» چیز دیگری است. او به «تامپسون» و دستیارش یعنی «کونستابل دکستر»(ران وبستر) اجازه می‌دده تا شایستگی‌های نسبی طبقات بالاتر و پایین‌تر جامعه را به خوبی به تصویر بکشند. «تامپسون» درست مثل اشراف‌زادگان لباس‌ها و عنوان عالی دارد(او پیپی را به دهان دارد که اگر «موسیو هولو» را بشناسید درجا آن را تشخیص می‌دهید). «دکستر» اما درست مثل خدمتکاران خیلی سریع با موقعیت هماهنگ می‌شود و خیلی سفت و سخت به سرنخ‌هایی که «تامپسون» به آن‌ها بی‌توجه است اشاره می‌کند(اثرانگشت‌ها، اثرانگشت‌های بر روی ظرف چایی و یک در مخفی).

مجموعه‌ی بازیگران فیلم «گاسفورد پارک» شبیه به دیدار مجدد یک سری بازیگر خوب و نام‌آشنا است(تا اینجا حتی به نام‌هایی مثل درک جاکوبی، کلی مک‌دونالد، کلایو اوون، امیلی واتسون و جیمز ویلبی هم اشاره نکرده‌ام). فیلم گویی دعوت‌نامه‌ای برای نشان‌دادن توانایی بازیگری بالای شخصیت‌ها است و «مگی اسمیث» بدون تلاش خاصی خود را بالاتر از بقیه قرار می‌دهد آن هم با دادن نظرات که مستقیما به موضوع ربط دارند. باز هم نظر و نظر؛ او به نظر متوقف‌شدنی نیست تا اینکه این سوال را می‌پرسد:« فکر می‌کنید کار اون همونقدری که معمولا طول می‌کشه خواهد بود؟» و افراد حاضر در صحنه به زمزمه می‌گویند که:«تحریکش نکن». آقای «آلتمن» همیشه استعداد خوبی برای به تصویر کشیدن افاده و خودپسندی داشته است. به حالتی توجه کنید که خانم «ویسمن» خودش را معرفی می‌کند، «لیدی سیلویا» از همسرش می‌خواهد که نام او را مجددا بگوید و سپس خود خانم «ویسمن» نامش را مجددا تکرار می‌کند. شاید مسئله‌ی کوچکی به نظر برسد اما او در حال تاکید بر روی قوم و خانواده‌ی اشرافیش است. و یا طریقی که «کونستانس» با آن «نوولو» را سر جایش می‌نشاند. فیلم‌نامه‌ی نوشته شده توسط «جولین فلوز» بر اساس ایده‌ای از خود آقای «آلتمن» و «بالابان» بوده است. این فیلمنامه خیلی استادانه تمامی شخصیت‌ها را معرفی می‌کند و کامل به ما نشان می‌دهد که هر کدام چه شخصی هستند، چه کارهایی انجام داده اند و تمام به چه معنا اند. درست مثل مهمانان حاضر در یک پارتی بزرگ، در ابتدای فیلم ما گیج هستیم چرا که هیچ ایده‌ای نداریم این افراد که هستند اما در انتها همه را کاملا شاخته‌ایم.

هیچ کارگردانی به اندازه‌ی «آلتمن» در پیدا کردن

راهی برای نشان دادن رفتارها از طریق تعدد

بازیگران موفق نبوده است. حس مکان هم در

این فیلم بسیار محسوس است؛ پایین پله‌ها

و طبقات شیروانی کاملا از نو و بر روی سیستم‌

های استودیویی ساخته شده است. فیلم‌برداری

«اندرو دان» نیز باعث شده تا طبقات بالاتر باشکوه

و طبقات پایینی رنگ و رو رفته به نظر برسند.

تدوینگر اثر یعنی «تیم سیکویرس» احتمالا تاثیر

زیادی بر روی حفظ کیفیت بالای اثر داشته است.

«گاسفورد پارک» دقیقا شبیه همان فیلم‌های

کنایه‌آمیز، بلندنظر و عمیقی است که «آلتمن»

برای استاندارد خود تعریف کرده است. به عنوان

یک کارگردان او هیچ‌وقت علاقه‌ی چندانی به

داستان و پیرنگ نداشته است؛ او علاقه‌ی

بسیار بیشتری به شخصیت و موقعیت دارد و

اینکه انسان‌های غیرمعمول و متفاوت را در

موقعیت‌های عجیب بگذارد. او در اینجا تسلط

کامل بر هنر خود و کاری که می‌کند دارد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …