نقد و بررسی فیلم Everest (اورست)

نقد و بررسی فیلم Everest (اورست)Reviewed by محمدرضا on Aug 23Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Everest (اورست)نقد و بررسی فیلم Everest (اورست) کوه اورست فتح شده است. از روزی که در ۱۹۵۳ که ادموند هیلاری و تنزینگ نُرگی به نخستین مردانی بدل شدند

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Everest (اورست)

کوه اورست فتح شده است. از روزی که در ۱۹۵۳ که ادموند هیلاری و تنزینگ نُرگی به نخستین مردانی بدل شدند

که پای بر فراز این قله نهادند هزاران تن دیگر موفق به صعود از این کوه شده‌اند. دلایل صعود به این قله به اندازه خود صعود کنندهها متنوع هستند اما اغلب شامل اثبات چیزی (به خودشان یا دیگران)، جامه عمل پوشاندن به یک رویا، یا تقویت اعتماد به نفس هستند. گاهی اوقات هم پای بیش از یکی از این دلایل در میان است. با این حال، در ۱۱ می ۱۹۹۶ این رویا به کابوسی تبدیل شد که هشت کوهنورد هرگز از آن بیدار نشدند. اورست با درجه بالایی از راست نمایی به کارگردانی بالتازار کورماکور ایسلندی نوعی واقعه نگاری فشرده، و تا حدی داستانی، از این که چگونه این کوهستان به قتلگاه و آرامگاه پنج تن از این هشت نفر تبدیل شد ارائه می‌دهد.

گرچه به شدت بر جنبه تقابل انسان و طبیعت موقعیت تاکید می‌کند، اورست بیشتر از این که اثری ماجراجویانه باشد فیلمی است که یک فاجعه را نمایش می‌دهد. متأسفانه، همان طور که در مورد اغلب محصولاتی که روی تلاش برای زنده ماندن در برابر اتفاقات غیرممکن تمرکز می‌کنند صدق می‌کند، اینجا نیز المان‌های انسانی اغلب دست کم گرفته شده‌اند. در این مورد، شخصیت پردازی به نفع نماهای حیرت انگیز مغفول مانده است. در فیلم لحظاتی وجود دارند که احساس می‌کنیم خودمان در این کوهستان هستیم. متأسفانه، همراهان ما-مردان و زنانی که صحنه را پر کرده‌اند- هرگز به صورت کامل ساخته و پرداخته نمی‌شوند.

(اتفاقاتی که در «اورست»(Everest) نمایش داده می‌شوند قبلاً در مستندی در سال ۱۹۹۸ به همین نام ترسیم شده بودند. دیوید براشیرز، که تصاویرش تشکیل دهنده این مستند بودند، یکی از شخصیت‌های فرعی این فیلم است. مقایسه این دو اثر- البته تا جایی که مقایسه یک اثر داستانی با اثری غیرداستانی منصفانه است- نشان می‌دهد که محصول مستند با اختلاف کمی هم از نظر تصاویر و هم از نظر نزدیکتر بودنش به زمان واقعه از این فیلم بهتر است.)

«اورست» با ضرباهنگی کند که به معرفی شخصیت‌های اصلاً درنیامده فیلم می‌پردازد شروع می‌شود. در بخش زیادی از فیلم‌ شخصیتها با یک یا دو صفت تعریف کننده شناخته می‌شوند. راب هال نیوزیلندی (جیسون کلارک) رهبری این سفر اکتشافی است. او همسری دوست داشتنی و باردار (کایرا نایتلی) دارد که در خانه منتظر برگشتنش است. همراهان وی در این سفر عبارتند از بک وزرس (جاش برولین)، جوان تگزاسی ثروتمندی که ازدواج ناموفقی دارد؛ جان کراکور (مایکل کلی)، نویسنده؛ داگ هانسن (جان هاکس)، مأمور پستی که با صرفه جویی هزینه این سفر را جور کرده است؛ و یاسوکو نامبا (نائوکو موری)، زنی که قبلاً شش قله از هفت قله بلند دنیا را فتح کرده است. همچنین اسکات فیشر (جیک جیلنهال)، رهبر گروه صعود رقیب، نیز عازم این سفر شده است. اورست زمان نامحدودی را صرف کنار هم قرار دادن قطعات می‌کند. با این حال، وقتی که گروه کمپ اول را ترک می‌کند و شروع به صعود می‌کند، فیلم پوست اندازی می‌کند و به داستان پرهیجان بقا، زندگی و مرگ تبدیل می‌شود.

دو سوم پایانی فیلم به شرح جزئیات دشواری‌های شکنجه آوری که این کوهنوردان حین رسیدن به منطقه موسوم به مرگ تحمل کردند و آنچه حین پایین آمدن از کوه و گرفتار کولاک شدن بر آن‌ها گذشت می‌پردازد. چندین مرگ، یک زنده ماندن ظاهراً غیرممکن و نجات با هلی‌کوپتر در فیلم رخ می‌دهند. فیلمنامه، نوشته ویلیام نیکولسون و سایمون بیفوی، سعی می‌کند تا با ایجاد چندین صحنه عاطفی احساسات بیننده را به قلیان بیندازد، اما این اقدامات تا حد زیادی بی فایده‌اند. کوه بر همه چیز، از جمله بقای افرادی که تصمیم احمقانه فتح آن را گرفته‌اند، سیطره دارد.

موفقیت «اورست» به توانایی انتقال دشواری‌ها و خطرات این سفر به بیننده بستگی دارد. صعود از این کوه، که با ارتفاعی بیش از ۲۹۰۰۰ فوت ، مطمئناً سفری مفرح نیست. کورماکور با ترکیب فیلم‌های مستند، ترفندهای دیجیتال و فیلم‌برداری داخل استودیو توانسته این صعود را با کارایی تأثیرگذاری بازآفرینی کند. پرده بزرگ در تشدید عظمت اورست مفید است- تماشای این تصاویر از تلویزیون یا بدتر از تبلت یا صفحه گوشی تأثیرگذار نخواهد بود. از سوی دیگر، نسخه سه بعدی گرچه مضر نیست اما چندان هم موثر نخواهد بود. به عنوان قابلیتی اضافه و غیرضروری و البته برای افزایش قیمت بلیط این گزینه نیز تهیه شده است. خیلی بد است که نسخه ۲-D IMAX موجود نیست. اگر بود می‌توانست گزینه ارجحی باشد.

«اورست» به بازیگران تأثیرگذارش می‌نازد، غیر از جاش برولین

و جیسون کلارک، هیچ یک بازی در حد و اندازههای برنده شدن

جایزه اسکار ارائه نمی‌دهند. گرچه کلارک یک بازی به یاد ماندنی

ارائه نمی‌دهد، اما نقشش کانونی است و زمان کافی برای جا کردن

خود در ذهن ما دارد. از سوی دیگر برولین به این نقش بی رمق انرژی

زیادی بخشیده است. بقیه- کایرا نایتلی، امیلی واتسون (به عنوان

شریک تجاری راب)، جیک جیلنهال و جان هاکس- دقیقاً کاری که از

آن‌ها خواسته شده است را انجام می‌دهند. نقش سم ورتینگتون

(در نقش کوهنوردی که به عملیات نجات کمک می‌کند) و رابین رایت

(در نقش همسر بک) سطحی است. «اورست» ممکن است خیلی

چیزها باشد، اما نمی‌تواند نمایش خوبی برای حضور بازیگرانش باشد.

«اورست» اثری متفاوت از فیلم‌های این ژانر است. گرچه برخی صحنه

ها مشابه هستند، اما این سمفونی تاریک‌تر و غمناک‌تر است. داستان

واقعی یک دلیل است؛ نبود اعتماد به استعاره ها و کلیشه ها جنبه دیگر.

اورست اصلاً مملو از قهرمان بازی‌های غیرقابل باور، بچه های آزاردهنده

نیست. در فیلم اثری از یک شخصیت بد غیرضروری نیست؛ کوهستان

به اندازه کافی دشمن سنگدلی است. و اگر «اورست» هیچ هدف دیگری

را محقق نکرده باشد، اما حداقل توانسته به این سئوال قدیمی که چرا

باید از کوه صعود کرد؟ پاسخ سلیسی بدهد: چون کوه وجود دارد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …