نقد و بررسی فیلم Divorce Italian Style (طلاق به سبک ایتالیایی)
پس از موفقیت چشمگیر سینمای ایتالیا در دهه ۴۰ و ظهور نئورئالیسم، دیری نپایید که در دهه ۵۰ و با
کمرنگ شدن آثار نئورئالیستی، سینمای ایتالیا رو به افول گذاشت.
در این زمان و در سال ۱۹۶۰ “فدریکو فلینی” توانست با “زندگی شیرین” دوباره سینمای ایتالیا را مطرح و در گیشههای جهانی نیز موفقیت کسب کند. در همین سالها بود که “پیترو جرمی” با فیلم جدیدش یعنی “طلاق به سبک ایتالیایی” پیروزی بزرگی به دست آورد. جرمی درزمانی که بزرگانی چون فلینی، دسیکا و آنتونیونی در ایتالیا زبانزد بودند، توانست با فیلمهای درام-اجتماعی خود اعتباری دست و پا کند. “طلاق به سبک ایتالیایی” که اولین کمدی او نیز محسوب میشود نقطه عطفی در کارنامهاش به حساب میآمد و نام او را در سطح بین المللی بر سر زبانها انداخت، حتی امروزه نیز او را بیشتر با این فیلمش به خاطر میآورند. جرمی با فیلمش نیروی تازهای را در میان کمدیهای ایتالیایی وارد کرد که ویژگی بارز آن طنزی هوشمندانه، انتقادی و درعینحال عامهپسند بود. نجیبزادهای اهل سیسیل به نام “فردیناندو” (مارچلو ماسترویانی) از دست همسرش “روزالی” خسته شده، زنش به طرز مسخرهای عاشقش هست اما این باعث کلافگی او گشته است. فردیناندو علیرغم شرایط زندگی مناسب، خانهای بزرگ و مقام و احترام اجتماعی، عشق و علاقهاش را نسبت به همسرش از دست داده و دیگر احساس خوشبختی نمیکند. درواقع او عاشق “آنجلا” دختر عمه ی شانزدهساله خود که به نظر دختری ساده و معصوم است شده و قصد ازدواج با او را دارد. لیکن نمیتواند به همین راحتی از همسرش جداشده و او را طلاق دهد، پس مجبور است تا با طرح نقشهای از شر همسرش خلاص شود. فردیناندو سرانجام با برنامهای از پیش تعیینشده ترتیبی میدهد که همسرش با معشوقه سالهای گذشته روبهرو گشته، آن دو با یکدیگر ارتباط پیدا کنند و اینگونه بتواند با مدارک لازم اقدام به قتل همسرش نماید. چراکه در این صورت قوانین کشوری فرد مجرم را تنها به ۳ تا ۷ سال حبس محکوم و در ضمن این عمل یعنی کشتن همسر خیانتکار در نزد مردم موجه جلوه میکند. داستان فیلم شاید عجیب به نظر رسد. چرا قتل همسر موجهتر از طلاق دادن اوست؟ کمدی سیاه پیترو جرمی هجوه ای بوده بر نظام قانونی و قضایی ایتالیا و بهخصوص قوانین طلاق! ممنوع بودن طلاق در ایتالیا به علت مخالفت کلیساهای کاتولیک قانون عجیبی بود که تا سال ۱۹۷۰ نیز ادامه داشته تا زمانی که سرانجام قانون طلاق علیرغم مخالفت کلیسا به تصویب رسید.
اینکه فیلم را در ژانر کمدی قرار میدهند اصلاً به این معنی نیست که با اثری خندهدار و مفرح طرف هستیم، زیرا در طول فیلم تنها چند موقعیت طنز به این شکل وجود دارد، مانند جایی که فردیناندو روشهای مضحکی را برای کشتن همسرش تصور مینماید. داستان فیلم در مجموع کنایه است به جامعهای که در آن زنها از کمترین حقوق نسبت به مردها برخوردارند و علاوه بر آنهمه مردم باید تابع قوانین سفت و سخت کلیسا باشند. کلیسایی که در تمام مناسبات اجتماعی، سیاسی و خانوادگی مردم دخالت نموده و حتی به آنان حق طلاق دادن همسر خود را هم نمیدهد، اما در عوض نسبت به مردانی که همسران خیانتکار و بیوفای خود را میکشند با مجازات کمتر و راحتتری برخورد میکند. در ابتدای فیلم نیز میبینیم که صدای شیپور بیپروای طبقه کارگر توسط صدای زنگهای کلیسا که از آن بلندتر بوده پاسخ داده میشود، و کشیشی که در کلیسا مردم را به رأی دادن به حزبی که هم دموکرات و هم پایبند به مسیحیت باشد دعوت میکند. منتقدان این طنز استادانه پیترو جرمی را تحسین و بازی “مارچلو ماسترویانی” را ستودند و آن را در کنار فیلم ۸/۵ از بهترین نقشآفرینیهای او محسوب کردند.
جالب است که جرمی در ابتدا “آنتونی کوئین” را برای نقش اصلی فیلمش در
نظر داشت اما ماسترویانی توانست با چهرهای خشک و با آن سبیل و تیک
صورتش نقش یک همسر کش متشخص را بهخوبی ایفا نموده و حتی نامزدی
اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را نیز کسب کند. نکته جالب دیگر در این
باره اینکه او سال قبلش در فیلم “زندگی شیرین” فلینی بازی کرده بود و در
جایی از فیلم نیز شاهد استقبال مردم از تماشای این اثر در سینما هستیم.
بیتردید محبوبیت و شهرت ماسترویانی در موفقیت هر دو فیلم بیتأثیر نبوده
است. “طلاق به سبک ایتالیایی” همچنین برنده اسکار بهترین فیلمنامه و
نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد. تماشای آن هنوز هم جذاب است و
همچنان با آن پایان به یاد ماندنیاش بیننده را غافلگیر میکند، هرچند که
امروزه دیگر خبری از طلاق به سبک ایتالیایی نیست!