نقد و بررسی فیلم Brick Mansions (عمارتهای آجری) با بازی پل واکر
شاید این ادعا بدگمانی نسبت به یک نیکوکاری به نظر بیاید، اما احتمالا به همان اندازه این ادعا درست است
که این مرگ پل واکر بازیگر هالیوودی بوده که به «عمارتهای آجری» جان بخشیده است. این فیلم اکشنی رده چهارمی است،
که جز سر و صدای گوش خراش سکانسهای اکشن پیش پا افتاده و بی نهایت خسته کننده اش چیز دیگری در چنته ندارد، اما در عین حال میتواند تحت عنوان “آخرین فیلم کامل” ساخته پل واکر دست به فروش خوبی بزند. به همین علت بجای اینکه مستقیما به صورت نمایش خانگی – که در اصل هم به همانجا تعلق دارد – عرضه شود، اکران سینمایی گرفته است. از زمانی که دونالد پلیزنس صحنه را درست کمی پس از اتمام «هالوئین ۶» ترک کرد، بازیگر مطرح دیگری از چنین وداع سخیفی رنج نبرده بود.
البته باید خاطر نشان کرد که پل واکر خارج از مجموعه فیلم های «سریع و خشمگین» چندان درخششی نداشت. هرچند مدت مدیدی انتظار میرفت که در عرصه فیلمهای اکشن بتواند به بازیگری تراز اول تبدیل شود، اما او هیچ وقت در این زمینه به بلوغ نرسید. «عمارتهای آجری» نمونهای از پرسههای نازلتری است که او بالاجبار به آنها تن میداد، تا بتواند خارج از گشت و گذارهایش با وین دیزل در میدان باقی بماند. خوشبختانه از «عمارتهای آجری» به عنوان میراث واکر یاد نخواهد شد. در واقع فراموش شدنی بودن این فیلم به قدری است، که وقتی کسی از زندگی و آثار واکر سخن بگوید این فیلم را به یاد نخواهد آورد.
داستان این فیلم از خود چیزی اصیل برای تعجب برانگیختن و شگفت زده کردن ندارد و بیشتر شبیه به یک نسخهی نازل از «یورش: رستگاری/The Raid: Redemption» میماند. دِیمییِن (با بازی پل واکر) یک پلیس مخفی است، که وظیفه دارد با همکاری یک مجرم سابق به نام لینو (با بازی دیوید بل) به “عمارتهای آجری”، شهرک مشهور خلافکاران در دیترویت، نفوذ کند. در آنجا باید مقر سرکردهی مجرمان یعنی ترهمِین (با بازی رِزا/RZA) که یک بمب نوترونی در اختیار دارد را شناسایی کند. از بخت بد دستکاریهای ناشیانهی ترهمِین بمب را فعال و شمارش معکوس انفجار آن را آغاز کرده است. از همین رو دِیمییِن ۱۰ ساعت فرصت دارد تا آدم بد را متقاعد کند تا اجازه دهد بمب را خنثی نماید. اما مشکلی وجود دارد؛ دِیمییِن ترهمِین را در مرگ پدرش مقصر میداند و مایل است از او انتقام بگیرد.
اگر توام با ذوق و انرژی باشد، هیچ چیز به اندازه یک صحنهی اکشن نمیتواند جذاب و هیجان انگیز شود. با این حال وقتی که خالی از خلاقیت و شور و شوق انجام شود، اکشن تکراری و خسته کننده میشود. در نتیجهی تماشای «عمارتهای آجری» بسیار محتملتر این است که آدرنالینتان ته بکشد تا اینکه چیزی از فیلم دستگیرتان شود. تعقیب و گریزهای تکراری ماشینی یا پیاده و تیراندازیها و دعواهای تن به تن بی هدف که ستون فقرات در هم شکستهی طرحِ نخنمای این فیلم را تشکیل میدهند، از تعلیق و هیجان بویی نبرده اند. به هیچ وجه احساس این که شخصیتی
در خطر است به مخاطب دست نمیدهد. در واقع بکار بردن واژه “شخصیت”
برای توصیف این شکلکهای رنگ پریده و نقشهای چوبی آرایهی اغراق دارد.
«عمارتهای آجری» که فیلم قابل قبول «بلوک ۱۳/District B13» محصول ۲۰۰۴
فرانسه را بازسازی کرده است، همه مواد اولیه یک فیلم اکشن را داراست، اما
این مواد با کارگردانی کامی دولامر (که اولین فیلمش را کارگردانی کرده است)
بدور از هرگونه سبک و استعداد سر هم شده اند و کمترین بویی از یکدستی
نبرده اند. یک بمب نوترونی؟ نه واقعا قرار است جدی بگیریم؟ اگر شرایط طور
دیگری بود، «عمارتهای آجری» داوطلبی موجه برای ورود به قلمرو “فیلمهایی
که خیلی خوب بد هستند” به شمار میآمد. متاسفانه مرگ نابهنگام پل واکر
محصول را خراب میکند، بالاخص زمانی که میبینیم شخصیتش درگیر تعقیب
و گریزهای با سرعت بالا است. این طعم تلخ ماندگار تحمل «عمارتهای آجری»
را طاقت فرسا میکند. اینجا هیچ چیز جالبی وجود ندارد که بشود با آن خوش
بود و اگر یک فیلم اکشن نمره قبولی را به عنوان یک سرگرمی جذاب نگیرد، پس
ساخت آن چه فایدهای دارد؟ اگر سازندگان این فیلم واقعا در پی ادای احترامی
به پل واکر بودند، حرکت شایستهتر احتمالا این بود که محترمانه «عمارتهای
آجری» را همراه با پل واکر به خاک میسپردند، تا اینکه با یک اثر ناقص الخلقه
اقدام به نبش قبر او نمایند.