نقد و بررسی فیلم Bob Le Flambeur (باب قمارباز)

نقد و بررسی فیلم Bob Le Flambeur (باب قمارباز)Reviewed by محمدرضا on Aug 11Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Bob Le Flambeur (باب قمارباز)نقد و بررسی فیلم Bob Le Flambeur (باب قمارباز) پیش از موج نو، پیش از "گدار" و "تروفو" و "شابرول"، پیش از آنکه "بلمندو" [۱] سیگارش را مستقیم در دهانش قرار دهد

User Rating: ۴.۶۱ ( ۱ votes)

نقد و بررسی فیلم Bob Le Flambeur (باب قمارباز)

پیش از موج نو، پیش از “گدار” و “تروفو” و “شابرول”، پیش از آنکه “بلمندو” [۱] سیگارش را مستقیم در دهانش قرار دهد

و مانند گنگسترهای هالیوودی در خیابان های پاریس قدم بزند، باب وجود داشت، “باب قمارباز”. باب درشت نقش، باب خوش استیل مانند مونتمارتر[۲] افسانه ای، کسی که بسیار مورد احترام بود و از روی ناامیدی قمار می کرد، حتی پلیس ها هم او را دوست داشتند. باب با موهای سفید چسبیده به پشت سرش، با آن کت و شلوار و کروات سیاه و سفیدش، پالتوی بلند و ماشین پاکارد لوکس و پنت هاوسش. باب در ابتدای این فیلم جایزه بزرگی را در یک مسابقه برنده می شود اما همه آن را در رولت [۳] از دست می دهد. باب قمارباز (۱۹۵۵) ژان پیر ملویل مدعی خوبی است برای اینکه اولین فیلم موج نوی فرانسه باشد. “دنیل کوشی” که در نقش پائولو، دوست جوان و کم تجربه باب، ظاهر شد در خاطراتش آورده که ملویل تمایل داشت صحنه ها را با دوربین روی دست که بر روی دوچرخه کرایه ای قرار داشت فیلمبرداری کند، همانطور که گدار نیز در فیلم “از نفس افتاده” این کار را کرد اما این چندین سال قبل از فیلم گدار بود. ملویل در فقر کار می کرد و به بازیگرانش هم گفته بود که پولی برای پرداخت به آنها وجود ندارد. اما آنها مجبور بودند تا زمان اطلاع از لحظه فیلمبرداری منتظر بمانند؛ “خب اکنون من برای سه یا چهار روز پول دارم”، کوشی می گفت با شنیدن این جمله ما تا زمانی که می توانستیم فیلمبرداری می کردیم. این فیلمی افسانه ای بود که برای سالها دیده نشد و کارنامه درخشان ملویل معمولا به آثار متاخر او معطوف بود. او فیلم های گنگستری ساخت و در ژانرهای مختلفی کار می کرد اما دقت بالا و سادگی موزون و زیبای فیلم هایش مانند نواختن یک موسیقی مجلسی جنایی است. او در در دهه ۵۰ شخصیتی آرام و خونسرد به تمام معنا بود. کاراکترهای او در فیلم “باب قمارباز” بین قمارخانه ها و کلوب های شبانه سر می خورند، در آن لحظات ملویل در نریشنی به ما این چنین می گوید : “بین شب و روز … بین بهشت و جهنم”.

داستان او شامل قماربازی به نام باب مونتیج (Roger Duchesne) که برای همه شناخته شده است. ویونه (Simone Paris) دارنده باری که آن را با پول قرضی از باب خریده است. یک کمیسر محلی (Guy Decomble) که باب جانش را در برابر یک قاتل نجات داده بود. پائولو (Cauchy) جوانی که پدرش دوست قدیمی باب بوده و اکنون زیردست باب کار می کند. در شروع فیلم باب فاحشه ای را در خیابان می بیند به نام “آن” (Isabelle Corey) که بعدها معلوم می شود که در چنگ دلالی به نام مارک (Gerard Buhr) افتاده است. باب به مارک سفارش می کند که “آن” را رها و به آپارتمانش بیاورد، نه برای اینکه خودش با او باشد، بلکه برای جلب توجه پائولو. داستان در سال ۱۹۵۵ است که بیست سال از زندگی باب گذشته است. قبل از آن ما می فهمیم که یک سرقت بانکی منجر به زندان رفتن او بوده است. باب قبل از جنگ در پاریس یک گنگستر بود اما اکنون مشاهده می کند که هیچ چیزی مانند گذشته نیست. “کوشی” در مونولوگی شرح می دهد که جنگ یک پایان برای زندگی جنایتکاران بوده، به این ترتیب هر کسی متوجه می شود که شیوه باب نیز متعلق به مکتب سنتی گذشته است. ملویل (۱۹۱۷-۱۹۷۳) در محله گرامبرگ پاریس متولد شد. او نامش را به خاطر علاقه اش به نویسنده کتاب “موبی دیک” تغییر داد [۴] . او به آمریکا بسیار علاقمند بود، خیلی زیاد به دیدن فیام های آمریکایی می رفت، به تماشای جاهای مختلف آمریکا می رفت، فیلمی هم در نیویورک ساخت (Two Men in Manhattan) و حتی “کوشی” در خاطراتش درباره اش می گوید، “او سوار ماشین آمریکایی می شد و کلاه و عینکی آمریکایی می پوشید، در ماشینش همیشه کانال رادیویی نیروهای ارتشی را داشت و یا به آهنگ های گلن میلر [۵] گوش می داد”. او وابسته فیلم های گنگستری آمریکایی بود اما وقتی فیلم خودش را ساخت، شبیه آثارهالیوودی نبود بلکه حسی آرام و سرد در آن دیده می شد. کارکترهای او نیاز به پر حرفی نداشتند و بدون هیچ صحبت اضافی از اینکه چه کاری، چرا و چگونه باید انجام شود، کار خود را می کردند.

باب قمارباز با ریتمی متوسط آغاز می شود. کامیونی را در حال شستشوی خیابان ها در صبحدم می بینیم. ما باب را دنبال می کنیم به کامیون، کازینو و در نهایت محله ای که ۲۰۰ فرانک پول باقی مانده اش را از دست می دهد. او در آنجا چیز شگفت انگیزی را می شنود که “اندوخته صندوق کازینوی دوویل گاهی به ۸۰۰ میلیون فرانک هم می رسد”. از آنجا او تصمیم می گیرد تا گروهی از دوستان و حرفه ای ها را برای به دست آوردن آن تشکیل دهد. ملویل به خوبی از قواعد آگاه است و با نبوغ از طرحی استفاده می کند که مخاطب نشانه ها و علائم دزدی را احساس می کند اما باب قمارباز ما را غافلگیر می کند. ابتدا باب همه را از درون خط گچی که روی چمن ها کشیده شده عبور می دهد و سپس راوی فیلم به ما می گوید که او چه تصوری از دزدی دارد، و ما گروهی را می بینیم که در این طرح فانتزی به درون کازینوی خالی از مشتری و کارکنان وارد می شوند. نقشه طرح نسبتا ساده است؛ عده ای افراد مسلح برای دور نگه داشتن مردم، یک متخصص برای باز کردن در صندوق و یک گوشی برای شنیدن صدای همدیگر. ملویل روی سکوت شدید این طرح با نشان دادن تصویری از سگ متعلق به صندوق باز کن تاکید می کند. نقش صندوق باز کن را “Rene Salgue” بازی می کند کسی که “کوشی” او را یک گنگستر واقعی می داند. برای ملویل آسان نبود بازیگران موفقی را پیدا کند که در قبال هیچ چیز کار کنند و تا زمانی که او پول بیشتری به دست آورد همه چیز را رها و منتظر بمانند. “دوشن” بازیگر نقش باب، یک ریسک به شمار می رفت چرا که مشکل زیاد نوشیدن داشت و “ایزابل کوری” در نقش “آن” که یکی از بهترین عناصر فیلم به شمار می رود، ملویل او را از خیابان انتخاب کرده بود و پیشنهاد داده بود که سوار ماشین آمریکاییش شود، در آن زمان ایزابل تقریبا ۱۷ ساله بود.

این اثر قابل دفاع در مورد افسانه “باب” باعث شد که بعدها بازیگران مشهوری

به سمت ملویل تغییر مسیر بدهند. در”دایره سرخ ۱۹۷۰” که توسط یکی از

طرفدارانش یعنی “جان وو” در سال ۲۰۰۳ ترمیم شد، ستاره هایی چون

“آلن دلون” و “ایو مونتان” ایفای نقش کردند. “آلن دلون” همچنین در فیلم

های “سامورایی ۱۹۶۷ ” و “پلیس ۱۹۷۲” نیز با او همکاری کرد. “ژان پل

بلمندو” در فیلم “ارشد خانواده فرشو ۱۹۶۳” بازی کرد. چیزی که بسیار

عجیب بود اینکه “ژان گابن” بازیگر متخصص فیلم های جنایی فرانسه و

کسی که ملویل او را تحسین می کرد، هرگز با او همکاری نکرد. بازیگران

لازم نبود فعالیت زیادی انجام دهند، مانند بازیگران فیلم های “روبرت برسون”.

آنها بیشتر بازی درونی داشتند تا بازی بیرونی. اغلب چیزهایی که ما درباره

باب فکر می کنیم برگرفته از صحبت ها و تصورات مردم درباره اوست. “دوشن”

نقش یک کاراکتر با چهره ای بی علاقه را بازی می کند و با چشمان باریکی

که هرگز آنها را گشاد نمی کند. پس از آنکه پائولو در تختخواب نقشه سرقت

را به “آن” می گوید و او نیز در تختخواب نقشه را به “مارک” که خبرچین پلیس

است لو می دهد، باب او را بدون هیچ احساس خیانتی با سیلی بیرون

می اندازد. زنان ریشه اصلی بسیاری از مشکلات در دنیای باب هستند.

بی تدبیری “آن” در فیلم جبران می شود اما از طرفی همسر یکی از کارکنان

کازینو که متوجه نقشه شوهرش برای سرقت می شود. ملویل زن ها را

دوست داشت اما ترجیح می داد که بیشتر با رفیقی درباره فیلم ها صحبت

کند. باب شغلی به “آن” در کلوب شبانه می دهد و پیشرفت سریع او را می بیند

و تمام تلاشش را جهت جلوگیری از دلالی مارک برای “آن” می کند. یک شب “آن”

با بهتر شدن سرما خوردگیش و برای قدردانی گلی را به باب می دهد. این عمل

باید معنی خاصی برای ملویل داشته باشد زیرا در فیلم “دایره سرخ” هم شاهدیم

که مردی به دختر شاغل در بار گل می دهد. نقطه اوج در “باب قمارباز” جایی است

که شامل تحولات عجیبی هستیم از طبیعت اصلاح ناپذیر یک مرد که او را به سمت

وسوسه و فریب کاری می کشاند. پیچیدگی هایی که کارگردان های دیگری آن را

وام گرفته اند؛ مانند پاول توماس اندرسون در “Hard Eight” ، نیل جوردن در

“The Good Thief” و لوئیس مایلستون و استیون سودربرگ کارگردان های

“Ocean’s Eleven”. اما “باب قمارباز” درباره پیچیدگی نیست بلکه درباره این

است که باب با طبیعت ذاتیش روراست باشد. او یک قمارباز است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …