نقد فیلم Back to the Future
فیلم داستان یک پسر نوجوان به نام مارتی مکفلای را روایت میکند که به صورت تصادفی در زمان سفر میکند و از سال
۱۹۸۵ به ۱۹۵۵ منتقل میشود. او والدین خود را در دبیرستان ملاقات میکند و تصادفاً موجب برهم خوردن رابطه آنها میشود. مارتی باید تغییری که در گذشته ایجاد کرده را اصلاح کند و کاری کند تا والدینش عاشق یکدیگر شوند و سپس با کمک دانشمندی به نام دکتر امت براون راهی جهت بازگشت به سال ۱۹۸۵ بیابد.
نقد فیلم Back to the Future
نقد فیلم Back to the Future
سهگانهی ماجراجویانه، علمیتخیلی و کمدی «بازگشت به آینده» به نویسندگی و کارگردانی رابرت زمکیس را میتوان یکی از محبوبترین سری فیلمهای دههی هشتاد میلادی در هالیوود دانست. یکی از آن مجموعههایی که چه در گیشهها، چه در نزد منتقدان و چه در مراسمهای سینمایی گوناگون، موفقیتهای زیادی را به دست آوردند و هنوز هم برای دوستداران سینما، نگاه انداختن به تکتک ثانیههایشان به طرز انکارناپذیری ضرورت دارد. روایت کمدی Back to the Future به عنوان یکی از شاخصههای اصلی آن، کاری میکند مخاطب همواره با انرژی و هیجان قصهاش را دنبال کند و در عین حال، فرصت دستوپنجه نرم کردن با همهی مفاهیم زیرمتنی و بحثهای جذاب و هیجانانگیزش دربارهی تاثیرات بازی کردن با زمان و رخدادهای تاریخی را به دست بیاورد. قصه از آنجا آغاز میشود که پسر جوانی با نام مارتی مکفلای نزد دوست صمیمی و پیرش یعنی دانشمندی با نام دکتر بِرَون میرود و مطابق درخواست او، تصمیم به آزمایش کردن ماشینِ زمانی که وی موفق به ساختن آن شده میگیرد. این وسط، بِرَون توسط شلیک اسلحهی چند قاتل کشته میشود و مارتی که در حال آزمایش کردن اختراع تازهی او به سر میبرد، چندین و چند سال به عقب بازمیگردد؛ به دههی پنجاه میلادی و جایی که در آن برای جلوگیری از نابودیاش، باید مطمئن شود که پدر و مادرش عاشق یکدیگر میشوند و مشکلی بر سر راه شکلگیری رابطهشان قرار نمیگیرد! هرچند که در ادامه هدف مارتی به سفر دوباره در زمان برای نجات دادن جان داک بِرَون تبدیل میشود و داستان، حتی پیچیدهتر از حالت قبلی، به پیشروی خود ادامه میدهد.
همهی این خطوط داستانی، در کنار شخصیتپردازی کاملا راضیکنندهی کاراکترهای اصلی، بازیهای جذبکنندهی نقشآفرینهای اصلی، خلق طنزهای بهجا و سرگرمکننده و پیادهسازی ایدههای داستانی به بهترین شکل ممکن، قسمت اول «بازگشت به آینده» را در سال ۱۹۸۵، تبدیل به یک اتفاق سینمایی بزرگ کردند و آنقدر از این اثر ساختهی سینمایی تاثیرگذاری آفریدند که هنوز میشود رد پای تاثیراتش را در ایدههای قصههای علمیتخیلی در انواع و اقسام مدیومهای داستانی، مشاهده کرد. این وسط، شاید قسمتهای بعدی سهگانهی Back to the Future به اندازهی قسمت اول حس تازگی نداشته باشند و از بسیاری مناظر، در نقطهای عقبتر از آن اثر قرار بگیرند، ولی بیان این حقیقت ابدا به معنی بیکیفیتی آنها یا لذتبخش نبودنشان نیست و از قضا در بسیاری دقایق، Back to the Future Part II و
Back to the Future Part III بهترین ویژگیهای
این فرانچایز فانتزی/علمیتخیلی سینمایی را
به نقطهی اوج خودشان میرسانند.
افزون بر تمامی موارد بیانشده، «بازگشت به آینده»
در کنار تمامی جذابیتهایی که به آنها اشاره
کردم، مثل خیلی از دیگر فیلمهای علمیتخیلی
پراهمیت اکرانشده در دههی هشتاد میلادی،
اثرگذاریهایی فراموشناشدنی روی پیشرفت
جلوههای ویژهی کامپیوتری داشته است و از
آن دست محصولاتی محسوب میشود که
شاید در آغاز کسی باورشان نداشت و حاضر
نبود روی آنها سرمایهگذاری کند ولی پس از
موفقیتهای خارقالعادهشان، راه را برای خیلی
از آثار مشابه دیگر، به طرزی تمام و کمال باز کردند.