نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳

نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳Reviewed by محمدرضا on Sep 23Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳ « شیار ۱۴۳ » برخلاف آثار دفاع مقدس در کشورمان، نه قهرمان پروری دارد و نه با لحظاتی اغراق آمیز

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳

« شیار ۱۴۳ » برخلاف آثار دفاع مقدس در کشورمان، نه قهرمان پروری دارد و نه با لحظاتی اغراق آمیز

سعی در تفهیم مفهومی به تماشاگر دارد. « شیار ۱۴۳ » داستان مادری است که در روستایی در کرمان

زندگی می کند و تنها دارایی ارزشمندش ، پسرش یونس است. فیلم در آغاز به خوبی وابستگی الفت به یونس را بیان می کند و این موضوع را با پیاده روی سخت الفت به منظور دادن غذای روزانه یونس در محل کارش به تصویر می کشد. شاید ارزشمندترین نکته ای که بتوان درباره « شیار ۱۴۳ » بر زبان آورد همین نگاه ساده و طبیعی به مقوله زندگی مادران شهید باشد که باعث می شود مخاطب هم به راحتی شخصیت اصلی داستان را بپذیرد و نگران او باشد.

اما نگاه ساده و صادقانه آبیار به مقوله مادران شهید آنطور که که باید حرفه ای نبوده است.نرگس آبیار در « شیار ۱۴۳ » قصد داشته تنهایی این مادر که منتظر بازگشت فرزندش از جبهه است را از جهات مختلف بررسی نماید و در این راه متوسل به انواع و اقسام موقعیت های کلیشه ای شده که بسیاری از آنها علناً تاثیرگذار نیستند و نمی توانند که مفهوم واقعی تنهایی را به مخاطب عرضه کنند. رفتارهای روستایی الفت از جمله شنیدن خبر بازگشت فرزندش و خبر کردن تمام همسایه ها از این اتفاق نه تنها باعث ایجاد هیجان نمی شود بلکه به راحتی دست فیلمساز را به جهت پیش بینی واقعی نبودن بازگشتفرزند الفت عیان می کند. در واقع می توان گفت که نرگس آبیار برای بیان تنهایی الفت به روش های کلیشه ای متوسل شده که باعث می شود تماشاگر یک قدم از او جلوتر باشد.

نماهای اضافی که منجر به طولانی تر شدن فیلم شده ، یکی دیگر از ضعف های « شیار ۱۴۳ » به شمار می رود. سکانس صحبت کردن الفت با روح یونس بی مورد است و اضافی. این صحنه ها فاقد پرداخت مناسب هستند و هیچ تاثیری در پیشبرد داستان نیز ندارند. همچنین صحنه بستن رادیو به کمر توسط الفت و تاکید فیلمساز بر این قضیه ، بی تاثیر در روند فیلم است چراکه این رادیو ابداً هیچ نقشی ایفا نمی کند و صرفا برای پُر کردن دقایق فیلم در داستان گنجانده شده است.

در کنار روایت تک خطی فیلم که قرار هست در مورد انتظار الفت برای بازگشت بونس به خانه باشد، مصاحبه با افراد نزدیک به الفت هم به چشم می خورد که این یکی واقعاً فاقد مفهوم مشخصی است. این افراد چه کسانی هستند؟ اصلا مصاحبه آنها چه ارتباطی به خود فیلم دارد؟ اگر قرار بر روایت داستان براساس گفته های این افراد هست پس چرا در تقریبا بیشتر دقایق فیلم این افراد در محل حاضر نیستند؟ اگر هم قرار هست فیلم داستان تک خطی خودش را روایت کند اصلا حضور این مستند سازان در فیلم و مصاحبه های آنان به چه دردی می خورد ؟

بازی مریلا زارعی در نقش الفت اگرچه یک سر و گردن از فیلمنامه بالاتر است اما یکدست نیست. مریلا زارعی در لحظاتی که قرار نیست دیالوگ بگوید عالی هست و حس تنهایی را به خوبی به مخاطب انتقال می دهد اما در مواقعی که دیالوگ دارد ضعیف و سردرگم است. لهجه بد مریلا زارعی توی ذوق می زند و در سکانس های دو نفره نیز حرف زیادی برای گفتن ندارد. البته فیلم یک سکانس پایانی غمناک دارد که مریلا زارعی به خوبی از پس آن برآمده است ( به دلیل اینکه صحبتی انجام نمی دهد! ). اما بهترین بازیگر فیلم مهران احمدی است که اگرچه دقایق بسیار کوتاهی در فیلم حضور دارد اما در همان دقایق کوتاه نیز به خوبی حس پدری درمانده را به تصویر کشیده است. بازی احمدی در سکانسی که با دوربینی شکاری به کشته های میدان نگاه می کند تا بتواند فرزندش را در میان آنها بیابد عالی و تاثیرگذار است.

متاسفانه نرگس آبیار در دومین تجربه کارگردانی

خودش نتوانسته تسلط کاملی بر اجزای ساختار

داستانش داشته باشد. « شیار ۱۴۳ » داستان و

تک لحظه های خوبی دارد اما فیلمساز تمام تلاش

خود را کرده تا آنها را هرچه بیشتر سوزناک کرده

باشد. فیلم نهایتاً تماشاگر را به گریه می اندازد و

احتمالاً هدف سازندگان هم همین بوده است.

« شیار ۱۴۳ » می تواند نظر مساعد تماشاگرانش

در همدردی با شخصیت اصلی داستان که بخش

مهمی از جامعه امروز ایران را تشکیل می دهند

و بسیار قابل احترام هستند را بدست بیاورد،اما

در فرم سینمایی نمی تواند ادعای مشخصی داشته

باشد. فیلمنامه « شیار ۱۴۳ » پر از اشکال و ایراد

است اما خودش را در نقاب موضوعی که برای همه

ایرانیان ارزشمند و مهم و قابل احترام است مخفی

کرده تا از گزند انتقادات در امان بماند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …