قتل و غارت و نَهْب و أسْر از طرفی، جعل و تزویر در احادیث و خلع اُمراء و قضات و حکّام و مفتیان شیعه از طرف دگر از زمان غصب خلافت تا امروز در جهان امری است رائج و دارج.
و این به واسطه استقلال فکر و منهاج شیعه میباشد که هر شخصی به مجرّد حیازت اقتدار و امارت، از خوف قیام و اقدام آنان بر علیه جور و ستم و تشکیل حکومت مستقلّه، آنان را در تحت هرگونه ضغط و فشار و هلاک قرار میداده است. برای نمونه بهترین شاهد، تسلُّط صلاح الدِّین ایُّوبی است که چون قدرت را در دست گرفت خلیفه فاطمی: العاضِد را خلع کرد، و بر حکومت دویست و هفتاد دو ساله آنان در مصر و آفریقا خاتمه داد.
آیه الله محقّق خبیر سید محسن عاملی؛ میگوید: عاضِد، صلاح الدِّین را وزیر خود کرد: و به وی المَلِکُ النَّاصِر (سلطان نصرت کننده) لقب داد. ابوالفداء در تاریخ خود گوید:
صلاح الدِّین از شرابخواری توبه کرد، و امر عاضِد رو به ضعف نهاد و صلاحالدِّین قاضیان مصری را که شیعه اسمعیلی بودند عزل کرد و قاضیان شافعی را بگماشت و در سنه ۵۶۷ خطبه را به نام عاضِد قطع نمود و برای عباسیّین خطبه خواند. و عاضِد در آن هنگام مریض بود و وفات یافت و از قطع نامش در خطبه مطّلع نگردید.
صلاح الدِّین بر قصر خلافت و جمیع محتویاتش استیلا یافت و ارزش آن از حد احصاء بیرون بوده است. مدت حکومت خلفای فاطمیّین دویست و هفتاد و دو سال شد. صلاح الدِّین علویون را زندانی کرد، و برای عدم تناسل، مردان شیعه را از زنان جدا ساخت، و او اوَّلین کس بود که در مصر روز عاشورا را عید اعلام کرد.(۱)
آیه الله شیخ محمد حسین مظفّر در این باره گوید: مذهب تشیّع بر محیط قاهره خیمه افکنده بود، و ریسمانهای آن خیمه را به قراء و شهرها کشیده بود تا اینکه صلاح الدِّین یوسف ایُّوبی قوت گرفت و شأن و مقام وی چنان بالا رفت که العاضِد لدین الله فاطمی او را وزیر خود کرد. اما چون در خودش قدرت و غلبه یافت جزای عاضد را آن قرار داد که وی را از کار بر کنار زد، و او را از خروج منع کرد، و جمیع متملّکات او را از صفایا و نفایس ملوک و اموال مصادره نمود تا به حدِّی که برای او باقی نگذاشت مگر یک عدد اسب را و پس از آن، آن اسب را هم از وی استلاب نمود.
و سپس شروع کرد در واژگون کردن دولت فاطمیّین و دعوت برای الْمُسْتَنْصِر بأمرالله عباسی در بغداد. اتّفاقاً طالع و بخت با منویّات و مقاصد او موافقت کرد. و برای تشیید و تحکیم دولت عبَّاسیُّون بپاخاست در هنگامی که عاضِد فاطمی در فراش مرض بر زمین بستری بود. عاضِد از اعمال او اطّلاع نیافت تا مرگ او را دریافت(۲)
و چون پایههای دولت برای ایُّوبی استحکام پیدا کرد در امراء و لشگر تصرّف کرد، و در شهر مصر مدرسهای برای فقهاء شافعیّه بنیان نمود، و مدرسه دیگری برای فقهاء مالکیّه بساخت. و جمیع قضات شیعه را از کار معزول کرد و قضاوت عالیه را به صدرالدِّین عبدالملک بن درباس مارتی شافعی تفویض نمود. و لهذا در تمام اقلیم مصر کسی نیابت قضاوت از وی نکرد مگر آنکه شافعی المذهب بود.(۳) از آن روز به بعد تمامی مردمان بر موجب میل و اراده ملک صلاح الدِّین تظاهر کردند.
آری چگونه تصور دارد مذهب اهل البیت مختفی نشود در حالی که ایُّوبی علمائی را که موافق با رأی و عقائد او بودند مقدَّم میداشت، و مدارسی نوبنیاد تأسیس مینمود، و شهریّهها و رواتب مخصوص برایشان معیّن میکرد و عقیده أشعری را بر مردم تحمیل مینمود و مخالفین را گردن میزد. و از آنچه ایوبی را بر هدم شیعه کمک کرد آن بود که سلطان نورالدِّین محمود بن عماد الدِّین زنگی تعصّب نمود و مذهب ابوحنیفه را در بلاد شام نشر داد. و پیوسته از آن زمان مذاهبشان تقویت و انتشار یافت و فقهایشان رو به فزونی گذاردند و در مصر و شام کثرت یافتند، و بر همین منوال بود در جمیع بلادی که قدرت و سلطه با آنان بود. و کسانی که مذهبی غیر از آنها را اختیار میکردند مورد عداوت و دشمنی و انکارشان واقع میشدند.
هیچ قاضی بر سر کار منصوب نمیشد، و شهادت احدی مورد قبول واقع نمیگردید، و برای خطابه و امامت و تدریس انسانی گماشته نمیشد مگر آنکه مقلِّد یکی از مذاهب اربعه باید بوده باشد.
و در طول مدَّت حکومت ایُّوبیُّون و پس از آنان، فقهایشان فتوی میدادند به وجوب پیروی خصوص این مذاهب و تحریم غیرشان.(۴)
صلاح الدین ایوبی به آنچه درباره فاطمیّین و مذهب اهل البیت مرتکب شد قناعت نکرد، تا کمر برای عداوت خود اهل بیت طاهرین بر میان بست، و با شیعه و فاطمیّین به عکس اعمالی که ایشان در روز عاشورا بجای میآوردند مقابله نمود.
مقریزی در ج ۲ ص ۳۸۵ گوید: دأب و دیدن فاطمیّین آن بود که روز عاشورا را روز اندوه و حزن قرار میدادند، و بازارها را تعطیل میکردند، و صفوف و دستههای عظیمی را که به سِماط و صفوف غصّه و حزن نامیده میشد تشکیل میدادند، و از آن فوائد بسیاری به مردم میرسید.
امَّا چون دولت بنیفاطمه زائل شد ملوک از بنیایُّوب روز عاشورا را روز سرور اتّخاذ کردند، بر اهل بیتشان و عیالشان توسعه میدادند، و در خوراکها و غذاها بسط میدادند، و انواع شیرینیها تهیّه میکردند، و ظروف جدید برای منزلشان میخریدند، و بر عادت اهل شام طبق سنَّت حجَّاج در ایَّام عبدالملک بن مروان که برایشان مقرّر کرده بود، داخل حمّامها میشدند، به جهت آنکه دماغهای شیعه علی بن ابیطالب را به خاک بمالند: آنان که روز عاشورا را که روز حزن و عزای حسین بن علی بوده است روز ماتم و گریه اتّخاذ مینمودند چون آن حضرت در آن روز به قتل رسیده است.
حال سوالی که اینجاست، اگر أیُّوبیّون دشمنان بنیفاطمه بودهاند پس آیا برای آنها جایز بود که با خود رسول خدا و اهل بیتش هم دشمنی کنند؟! به چه سبب روز مقتل حسین را عید گرفتهاند در حالی که آن روز پیغمبر خدا را به گریه درآورد، و به دهها سال پیش از آن در وقتی که حسین زنده بود به غصه و حزن و ماتم نشانید؟!
و از همه عجیبتر و غریبتر آن است که: ایوبی را مورد ثنا و مدح قرار میدهند و برای وی پیمانه مدح را به طور گزاف پر میکنند، در حالی که او صاحب روز عاشورا میباشد! فَإنَّا لِلّهِ وَ إنَّا إلَیْهِ رَاجِعُونَ.(۵)،(۶)،
********
۱ – «معادن الجواهر ونزهه الخواطر» طبع دارالزّهراء بیروت، ج ۲ ص ۳۷۸.
۲ – و آن در سال ۵۶۷ بود. (خطط مقریزی ج ۳ ص ۳۷۹ و ابن اثیر و غیرهما)
۳ – ابن اثیر در حوادث سال ۵۶۶، در ج ۱۱ ص ۱۳۷ گوید: صلاح الدّین قضات شیعه را عزل کرد و در مصر قاضی شافعی را منصوب نمود و آن قاضی در تمام مصر قضاوت شافعیّه را گذارد، و این در بیستم شهر جمادی الا´خره بوده است.
۴ – به «خطط» ج ۴ ص ۱۶۱ رجوع شود.
۵ – آیه ۱۵۶، از سوره ۲: بقره: إنّا للّه….
۶ – «تاریخ الشیعه مظفّر»، ص ۱۹۲ تا ص ۱۹۴.
قتل عام شیعیان حلب توسط صلاح الدین ایوبی
قتل عام شیعیان حلب توسط صلاح الدین ایوبیReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Feb 25Rating: