نقد فیلم The English Patient (بیمار انگلیسی)
“آنتونی مینگلا” شاید یکی از تئاتریترین کارگردانهای بریتانیا باشد. فیلمهای او پر از دیالوگ، با مکانهای محدود و مملو از شخصیتهای
کوچک هستند و از نظر داستانی کارهای نمایشنامهنویسان بزرگ بریتانیایی را به مخاطب یادآوری میکند. “بیمار انگلیسی /
The English Patient” نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در ابتدا باید گفت که آنتونی مینگلا را میتوان جزو آن دسته از کارگردانانی حساب کرد که همیشه داستان و بیان یک خط داستانی درست را برتر از هر نکته دیگری در فیلم میداند، برای همین اکثر فیلمهای او یک داستان ساده را بیان میکنند که شخصیتهای فرعی جذاب به آن اضافه شدهاند تا بتوانند مخاطب را بیشتر جذب کنند. ولی تمرکز بیش از حد مینگلا روی این نکته باعث شده که دیگر نکات فیلم بر دوش افرادی بیافتد که با او کار میکنند. بنابراین فیلمهای آنتونی مینگلا، فیلمهای او نیستند، بلکه فیلمهای تیمی هستند که تهیهکنندهاش برای او جمع کرده، در فیلمهای آنتونی مینگلا، تنها چیزی که میتوان از خود او در فیلم دید، داستان فیلم است.
یک پرستار در دوران جنگ جهانی دوم، از یک بیمار سوختگی پرستاری میکند و با گذشته این بیمار و اتفاقاتی که برای او افتاده آشنا میشود. داستان بیمار انگلیسی تا حد زیادی روند کتابی که از آن اقتباس شده را پیش میگیرد. داستان میان بیمارستانی که “بیمار انگلیسی” در آن بستری شده و فلشبکهایی به گذشته او و اتفاقاتی که برایش افتاده مدام در حال حرکت است، ولی همانطور که گفته شد، برای مینگلا یک داستان منسجم در بالاترین رتبه اهمیت قرار دارد برای همین بازیهای زمانی مینگلا برخلاف بسیاری دیگر از فیلمهای سینمایی که با مقوله زمان در روایت سر و کار دارند مشخص نیستند. این اتفاق، که نشان دهندهی قدرت مینگلا در داستانگویی است، متاسفانه باعث میشود که آثار او بنظر بدون مفهوم و حتی شاید کودکانه بنظر بیایند، ولی آنچه که باعث میشود آثار مینگلا در ذهن باقی بماند، این است که مینگلا تمامی مفاهیم را روی یک عنصر پیاده میکند: احساسات خام بشری.
در بیمار انگلیسی، ما با شخصیتهای فرعی زیادی روبهرو میشویم که هدفی جز سرگرم کردن مخاطب ندارند، ولی مینگلا با این حال از آنان استفاده میکند تا احساسات بشری را نمایش بدهد. او به هر شخصیت یک احساس واگذار میکند و سپس شخصیت را بر اساس آن جلو میبرد. یک شخصیت نمایانگر خشونت و خشم است، یک شخصیت نمایانگر حسد و طمع است، یک شخصیت نمایانگر امید و شادی است و شخصیت اصلی، یعنی همان “بیمار انگلیسی”، نمایانگر عشق و علاقه است. این کار مینگلا باعث میشود که معمولاً فیلمهایش از نظر منطقی و موضوعات فرامتنی نتوانند مخاطب را جذب کنند یا پس از دیدن فیلم ذهن او را مشغول کنند، ولی در طول مدت فیلم مخاطب از نظر احساسی با تمام کاراکترها ارتباط برقرار میکند و آنها را درک کرده و با آنان همذاتپنداری میکند. برای همین میتوان گفت که مینگلا کارگردانی کاملاً احساسی است.
ولی دلیلی که باعث میشود این نکته در فیلمهای مینگلا مشهود بشود و گاهاً از نظر منطقی و مفهوم فیلمهایش زیر سوال بروند، ریتم بسیار کند او است. بیمار انگلیسی ریتمی بسیار کند در روایت و دادن اطلاعات دارد، که در قسمتهایی از فیلم حتی تا حدی غیرقابل تحمل میشود. در تاریخ سینما، معمولاً ریتمهای کند برای نشان دادن مفهومی فرامتنی به کار میرود، تا مخاطب بتواند این مفاهیم را دریافت کرده و آنها را هضم کند؛ بنابراین زمانی که فیلمی مانند بیمار انگلیسی ریتم بسیار کندی را پیش میگیرد، مخاطب به طور خودکار به دنبال مفاهیم عمیق یا پیامهای پنهان میگردد، ولی فیلمهای مینگلا یک داستان ساده و احساسی دارند برای همین با مخاطب و انتظارات او ناسازگار میشوند. این شاید بزرگترین مشکلی باشد که فیلم دارد. برای مخاطب امروزی که دسترسی خوبی به تاریخ سینما در اکثر نقاط جهان دارد، فیلمی مانند بیمار انگلیسی میتواند به راحتی خستهکننده و فرساینده باشد، چون با وجود ریتم بسیار کند، در حال گفتن داستانی بسیار ساده است.
ولی نباید در این میان از بزرگترین نقطه قوت فیلم نیز غافل شد؛ تصویرپردازی فیلم. بیمار انگلیسی بدون شک یکی از زیباترین فیلمهای بریتانیایی از نظر بصری است. تلاشی که طراحان صحنه، فیلمبردار، طراحان لباس و گریمورها برای خلق یک تصویر بیادماندنی انجام دادهاند به راحتی قابل مشاهده و قابل ستایش است. فیلم مانند یک پرتره عالی از جنگ جهانی دوم عمل میکند. تصاویر و رنگپردازی درون آنها به راحتی با زمان داستان و فضای عاشقانه آن ترکیب شدهاند و یک فیلم زیبا و بیادماندنی از نظر بصری را خلق کردهاند.
در نهایت باید گفت که بیمار انگلیسی، برخلاف دیگر آثار آنتونی مینگلا، فیلمی همهپسند نیست. فیلم نکات مثبتی از نظر بصری و از نظر داستانگویی و خلق احساسات دارد که شاید در هیچ فیلم دیگری نتوان آنها را یافت، ولی متاسفانه ریتم بسیار کند فیلم و عدم تمرکز روی منطق و مفهوم آن باعث شده که فیلم تا حد زیادی سردرگم بنظر برسد. آنتونی مینگلا یک داستانپرداز بیهمتاست و بیمار انگلیسی نیز یک داستان خوب روایت شده است، ولی اینکه آیا یک داستان خوب و یک تجربه بصری زیبا ارزش تحمل ریتم بسیار کند فیلم را دارد، باید گفت که در سینمای امروزه که مدام در حال تجربه و خلق آثار جدید است، شاید جواب “نه” باشد؛ ولی فیلم بعنوان یک اثر تاریخی و یک اثر بصری چشمنواز قابل ستایش و قدردانی است، حتی اگر دیگر قابل دیدن نباشد.