نقد فیلم John Wick: Chapter 2 (جان ویک: بخش ۲)

نقد فیلم John Wick: Chapter 2 (جان ویک: بخش ۲)Reviewed by محمدرضا on May 3Rating: ۵.۰نقد فیلم John Wick: Chapter 2 (جان ویک: بخش ۲)نقد فیلم John Wick: Chapter 2 (جان ویک: بخش ۲) گذارید از ابتدا بگویم، فیلم “John Wick: Chapter 2 / جان ویک: بخش دوم” چند کلاس بالاتر از بخش

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم John Wick: Chapter 2 (جان ویک: بخش ۲)

گذارید از ابتدا بگویم، فیلم “John Wick: Chapter 2 / جان ویک: بخش دوم” چند کلاس بالاتر از بخش اول خود میباشد. کارگردان

“چاد استاهلسکی” فرم فیلم خود را از نسخه اول به نسخه دوم با همان شکل و شمایل به بیان تصویری پرداخته است ولی این

بار آن مباحثی را که در نسخه اول قصد بیانش را داشت، در بخش دوم بسط داده است و بسیار شیک به مخاطب خود هدیه

داده است. ستاره فیلم جان ویک است و شخصیت او عامل خیره شدن به صفحه نمایش یا پرده سینما میباشد، توسط “کیانو

ریورز” پنجاه و سه ساله بازی شده است.

 

قسمت‌های پررنگ یا بولد نقد، داستان فیلم را لو میدهد!

فیلم جان ویک ادامه‌ای بر نسخه قبلی خود است و از اتمام کار شحصیت ویک با گروه مافیایی روسی شروع میشود. جان ویک در نهایت ماشین خود را از گروه مافیایی که در نسخه قبلی یکی از رئیسای آن را کشته بود پس میگیرد و با دیگر رئیس آن (برادر بزرگتر) صلح میکند. به خانه باز میگردد ولی دوستی قدیمی به نام “سانتینو دآنتونیو”به سراغ قاتل خونسرد فیلم می‌آید. او نشان و پیمان برادری خودشان را به ویک نشان میدهد و از او میخواهد تا بر اساس نشان، شخصی را که مد نظر دارد را بکشد ولی ویک بدون شنیدن پیشنهاد، پاسخ منفی میدهد ولی این جواب چندان به دل سانتینو دآنتونیو خوش نمی‌آید و با تفنگ نارنجک پرتاب کن، خانه مدرن، بزرگ و آرام ویک را به تله‌ای از خاکستر تبدیل میکند. ویکِ عصبانی به همراه سگ خود راهی هتل معروف نسخه قبلی میشود و به سراغ رئیس آن، “وینستون” میرود و از او محل اقامت دآنتونیو را میپرسد ولی او در جواب به ویک، پیمان برادری‌‌اش را یادآوری میکند و به او میگوید که باید برای آخرین بار هم که شده به قول خود عمل کند و بر اساس رفتار حرفه‌ای، آخرین ماموریت خودش را به پایان برساند و آزاد خود را بخرد. در نهایت ویک نزد آقای دآنتونیو میرود و به درخواست او جئاب مثبت میدهد تا نشان از روی او برداشته شود.

داستان فیلم بین دو شهر نیویورک و رُم روایت میشود. کارگردان فیلم چاد استاهلسکی، فیلم John Wick: Chapter 2 را با جان و دل ساخته است و این امری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. فرم در بخش دوم همان جان ویکی است و تماما به خود تعلق دارد، استاهلسکی که در نسخه اول سبکی خاص از اکشن خشن و سریع را با شلیک‌های هدشات ویک به نشان گذاشته بود، همان فرم را تقویت میکند و با ضمینه‌ تخیلی‌تر، آن را به مخاطبانی که سالیان سال منتظر چنین سبکی بوده‌اند به نمایش میگذارد تا سینما دوستان با تصاویر خشن و بسیار سریع فیلم، مجذوب کارگردانی استاهلسکی شوند. موفقیت جان ویک ناشی از درک درست کارگردان نسبت به شکل و ساختاری است که قصد روایت آن را دارد، در حقیقت از فرمی صحبت میکنیم که در آن شخصت اصلی با نحوه‌ی به دست گرفتن تفنگ و شلیک‌هایی از فاصله نزدیک؛ چنان فرمی از شخصیت به فیلم داده است که مخاطب توان نفس کشیدن ندارد. وقتی فرم بسط یافته استاهلسکی به درجه توفیق میرسد، به بخش دیگر فیلم یعنی داستان میرسیم که این بخش به شکل جذابی گشترده‌ و چشم‌نوازتر به نمایش گذاشته میشود.

داستان با همان محوریت انتقام‌گونه خود دنبال میشود ولی این بار این مساله‌ای طرح میشود، داستان از این قرار است که هیچکس حق ندارد به شیطان از پشت خنجر بزند. داستان و محتوای فیلم این بار با حمله شخصی دیگر آغاز میشود و ویک تنها در تلاش است تا آن را دفع کند ولی این مسیر در نهایت او را به سر مار میرساند و ریشه‌های فیلم را که از ابتدا به دنبال آن بوده‌ایم، به تکاپو می‌اندازد. پیچش داستانی، آن عنصری نیست که مخاطب را به فکر و تامل کردن وا دارد، فیلمنامه که به قلم “درک کولستاد” میباشد، اکشن و پرکشش نوشته شده است و در تمامیت متن آن، میتوان شوم بودن سرنوشت نهایی شخصیت ویک را تا جایی از آن حدس زد اما حدس و احتمالات فیلم تنها با پایان‌بندی عالی فیلم، به مرحله جذاب‌تر میرسد که مخاطب انتظار آن را ندارد.

 

البته فیلمنامه جذاب به نظر میرسد چرا که دیالوگ‌هایی که نوشته شده به بازیگران اصلی فیلم میخورد، نمونه بارز آن شخصیت کاریزمایتک ویک است که یکی از خونسردترین قاتل‌های روایت شده در سینما میباشد. هیچ ترس و ترحمی در چهره او در برابر دشمنان مسلح نمیتوان دید ولی در عین حال عاشق سگی است که از قسمت ابتدایی به همراه خود آورده بود. “کیانو ریورز” به شکل درخشانی از نسخه اول به نسخه دوم، پرشی عظیم در بخش مبارزه‌های اکشن و نبردهای تن به تن از خود نشان میدهد که یکی از هیاهوی‌های داستان ناشی از عملکرد کاریزماتیک او در قالب شخصیت جان ویک است. جان ویک را میتوان خیلی بهتر از قاتل‌های دیگر سینمای بی‌رمق حال حاضر دانست، او “بی‌رحم”، “بااراده” و مهم‌تر از همه “انتقام‌جو” است. بر اساس دیالوگی از فیلم، شخصیت ویک به انتقام گرفتن، معتاد شده و نیاز جدی به کشتن شخصی که او را اذیت کرده را دارد، گویی دوا و درمان روحی او کشتن است آن هم نه برای پول، بلکه برای آسایش روحی و روانی. جان ویک بخش دوم بر پایه اکشن‌هایی سریع و خشن ساخته شده است که زمینه بزن‌بهادری شخصیت محوری را فراهم میکند. سناریو در کنار فرمی که کارگردان به فیلم داده است، سبب شده تا به شکل خودکار، شاهد استفاده بی‌نقص از تکنیک‌های کارگردانی توسط استاهلسکی باشیم، یکی از زمینه‌های مشخص آن استفاده از جلوه‌های ویژه در کشته شدن شخصیت‌های متعدد و در طول فیلم است که زیبا و چشم‌نواز به نظر میرسد و از کثیفی و بی‌روح بودن دور است، که این خود بخش بسیار مهمی از روایت درست کارگردان نسبت فیلم میباشد. نکته دیگر، استفاده درست کارگردان از بازیگران است که کیانو ریورز همانند گذشته بسیار درخشان ظاهر میشود و کاریزمایی خاص را به نمایش میگذارد، دیگر چهره جذاب فیلم با بازی “لوئیس رشید لین” همراه است که در قالب بادیگارد و یکی از قاتلین فیلم شناخته میشود، مشاهده مبارزات تن به تنِ سریع و خشن او با جان ویک از سکانس‌های جذاب و دیدنی فیلم محسوب میشود که البته در لوکیشنی مناسب از سوی کارگردان انتخاب و ضبط شده است، به بیانی ساده‌تر فیلم جان ویک پر است از این سبک برداشت‌ها که با اکشن‌های خیره کننده، مخاطب را در بالاترین سطح استری و حیرت‌زدگی نگه میدارد.

البته در تیم بازیگران نباید نقش هرچند جزئی “لارنس فیشبورن” را فراموش کرد که بازی او در قالب شخصیتی به عنوان حاکم جهان زیرزمینی قابل مشاهده است و در مدت زمان کوتاه حضور خود، بازی خوبی از خود به نمایش میگذارد و در رو در رویی خود با کیانو ریورز، خاطرات سه‌گانه ماتریکس را برای سینما دوستان زنده میکند. همچنین “ریچاردو اسکاماریکو” در نقش سانتینو دآنتونیو حاضر میشود که نقطه مهم بازی او در شکل‌دهی تنفر است که در آن موفق عمل کرده است اگرچه داستان به گونه‌ای نوشته شده تا او آن هیبت سرکرده گروه مافیایی ایتالیایی را نداشته باشد ولی با این حال پرداخت تک قسمتی فیلم برای او، خوب از آب در آمده و شیطان‌صفتی او کاملا قابل درک است. John Wick: Chapter 2، همراه با شخصیت ضدویک که همانند او کاریزمایی خاص داشته باشد همراه است که “روبی رُز” در قالب قاتلی که با نحوه شکل و شمایلش خاص است مخصوصا آنکه توانایی حرف زدن دارد و با زبان اشاره منظور خود را به ویک میرساند.

نحوه استفاده دوربی در فیلم همانند نسخه قبلی بدون لرزش و ثابت است که به شدت با سبک روایی فیلم همخوانی دارد و گیرایی فیلم را چندین برابر بیشتر میکند. البته ثابت بودن دوربین مخصوصا زمانی که هدف نمایش یکهِ‌بزن بودن شخصیت اصلی باشد، جذاب‌تر هم میشود و مخاطب بیش از پیش در جای خود میخکوب خواهد شد.

 

دیگر بخش موفق “جان ویک بخش دوم”، موسیقی متن و زمینه‌ای فیلم در سکانس‌های اکشن میباشد که تماما با بخش‌های پراضطراب خود، هارمونی دارد که از جمله آن میتوان به سکانس کنسرت در رُم اشاره کرد که هم زمان با سکانس اکشن فیلم میباشد، موسیقی که در آن زمینه‌هایی از “راک” دیده میشود و در متن اکشن‌ فیلم گیرا است.

یکی از تکنیک‌های کارگردانی در سکانس‌بندی و تقسیم نیمه‌های درست فیلم است که نشان از درک درست کارگردان از فضای فیلم و روایت ژانر مشخص شده آن است. فیلم به دو بخش تقسیم میشود که شامل لحظات خارج از هرگونه درگیری و ریتم آرام و دیگری سکانس‌های اکشن فیلم است، نکته متمایز کننده که نشان از نگاه جذاب کارگردان به فیلم دارد، آرامش سکانس‌های عادی آن و سکوت لذت‌بخش در محوریت داستان است که خارج از هرگونه سرگردانی و شلوغی اکشن فیلم است اما زمانی که به اکشن‌های گسترده فیلم میرسیم، جان ویک به شدت درخشان ظاهر میشود و یادآور فیلم‌های اکشن درخشان سال‌های دور به حساب می‌آید، جایی که بهترین خاطرات مخاطبین سینمای واقعی اکشن از آن منشا میگیرد.

جان ویک بخش اول، تلاش مناسبی در احیاء سبک اکشن جذاب است، از آن دست اکشن‌هایی که آن را با حضور ستارگانی همچون “سیلوستر استالونه” تجربه کرده بودیم ولی اکنون John Wick: Chapter 2، علاوه بر آنکه آن خاطرات را زنده میکند و به نوعی ژانر اکشن واقعی را بار دیگر به مخاطبان خود نشان میدهد، بلکه در ماجرای جدید خود، روایتی پرمعنا و گیراتر را به سینما دوستان هدیه میدهد که مشاهده چند باره آن میتواند حس خاطره‌انگیز بودن از سینمای اکشن را هدیه دهد. پایان‌بندی بخش دوم جان ویک، خبر از نسخه سوم این مجموعه میدهد و البته نباید فراموش کرد که پایان‌بندی نسخه دوم نیز یکی از جذاب‌ترین و پرمعناترین پایان‌بندی‌های ممکنی بوده که میتوانستیم از این فیلم خوش ساخت ببینیم که در نوع خود متفاوت و جذاب میباشد.

جایی که با اعلام طرد شدن جان ویک از سوی سازمان بین المللی قاتلان در جهان، او اکنون در حال فرار است و نمیتواند به هیچکس اعتماد کند و شاید این پایان کار یک افسانه باشد، جایی که مطمئنا فیلمنامه مشکلات ویک را در اعتماد به اشخاص و جامعه خود، به چالش میکشد. پیش‌بینی بر آن است که اگر جان ویک بخش سوم همانند نسخه دوم خود یا در همان سطح ظاهر شود، در پایان میتوانیم یکی از بهترین سه‌گانه‌های ژانر اکشن را شاهد باشیم، کالکشنی که در مفاهیم بررسی نمیشود بلکه فرم خاص آن و نحوه نمایش جهان قاتلان حرفه‌ای در کنار گروه‌های مافیایی، سبب میشود تا این جهانِ تاریک، جذاب و دوست داشتنی به نظر برسد که البته تصاویر پررنگ و چشم‌نواز “چاد استاهلسکی” به لذت بخش بودن فیلم، کمک بسیاری کرده است، به طور مثال به سکانس تونل‌های متروکه رُم توجه کنید که نورپردازی خاص آن چه رنگ خاصی به فیلم داده است یا سکانس جذاب مبارزه ویک با “سانتینو دآنتونیو” که در محیط شیشه‌ای چگونه مخاطب را گیج و میخکوب خواهد کرد.

“جان ویک: بخش دوم”، فیلمی خوش‌ساخت است که برخلاف فیلم‌های اکشن پرهزینه سال، از جمله “سریع و خشن ۸” و “سه ایکس” بسیار جذاب روایت میشود. شیوه کارگردانی استاهلسکی در فیلم در نوع خود جدید و قابل تامل است به گونه ای که تدابیر او و به نوعی وارد کردن اکشن های کشنده به فیلم سبب شده تا جان ویک بخش دوم نسبت به قسمت اول خود پیشرفت بسیاری داشته باشد و از دیگر رقبای ژانر اکشن خود جلوتر قرار بگیرد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …