نقد فیلم Source Code (کد منبع)

نقد فیلم Source Code (کد منبع)Reviewed by محمدرضا on May 17Rating: ۵.۰نقد فیلم Source Code (کد منبع)نقد فیلم Source Code (کد منبع) شروع فیلم نیز به اندازه کافی غیر معمول می باشد. شین (با بازی جک گلینهال) از چرتی روزانه در یک

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Source Code (کد منبع)

شروع فیلم نیز به اندازه کافی غیر معمول می باشد. شین (با بازی جک گلینهال) از چرتی روزانه در یک

قطار مسافرتی بیدار می شود. در کنار او، کریستینا، زن مورد علاقه اش که وی اکنون عاشق اوست،

نشسته است، اما با تمام این احوال مشکلی وجود دارد. شین کاملا گیج و منگ است و بدتر از آن اینکه

او باور دارد که “شین” نیست! اسم واقعی او کالتر استیونس می باشد، او قرار بود اکنون در جبهه افغانستان

حاضر باشد، نه در یک ترن مسافرتی و در کنار زنی زیبا و در حالی که مامور قطار از آنها می خواهد که بلیطشان را نشان دهند.

هشت دقیقه بعد قطار منفجر می شود و همه از بین می روند. بعد از این انفجار، کالتر ناگهان خود را در یک کپسول، بسته شده به یک صندلی پیدا می کند. صحنه هایی جلوی چشمان او شروع به ورق زدن می خورند که شامل زندگی اش می باشد. در این تصاویر مبهم، زنی به نام گودوین (با بازی ورا فارمیگا) وجود دارد که در حال کسب اطلاعات از کالتر می باشد. در حقیقت او شخصی است با نام کالتر استیونس، اما از طریق جادویی با نام حقیقت مجازی، او به جایی یک کد، در “کد منبع” قرار گرفته است و این اجازه را پیدا کرده است که در هشت دقیقه پایانی زندگی شخصی با نام “شین” صاحب بدن و البته ذهن او شود. هر بار که کالتر وارد کد منبع می شود، خود را در دنیایی مجازی پیدا می کند. برنامه او این است: پیدا کردن تروریست هایی که برای بمب گذاری در قطار برنامه ریزی کرده بودند. این نکته از آن جهت اهمیت پیدا می کند که بدانیم آنها بعد از این کار قرار است بمبی کثیف و بسیار خطرناک را درست در وسط شهر شیکاگو منفجر کنند. علاوه بر آن برای تکمیل این ماموریت، کالتر تصمیم می گیرد تا جان کریستینا را نجات دهد و بفهمد که چرا کسی ک قرار بود اکنون در افغانستان باشد (خودش) ، در چنین وضعی گرفتار شده است.

آیا تمام اتفاقاتی که در بالا به آن اشاره کردم به نظر شما منطقی می آید؟ واقعا نه اما با این حال تعدادی ایده نو و جالب در فیلمنامه “بن ریپلی” وجود دارد. جدا از مشکلاتی اساسی در منطق فیلم (که هر کسی که برای خنده هم به سینما آمده باشد متوجه آنها می شود) گناه اصلی فیلم در آن است که پا را از حد خود فراتر گذاشته است. این فیلم در حوزه ای قدم گذارده که تعداد معدودی فیلم می توانند از آن سربلند بیرون بیایند. در مواقعی فیلم تعدادی توطئه نهفته را افشاء می کند و در مواردی فیلم مضحک هم به نظر می رسد. پایان بندی فیلم اگرچه به تاثیر گذاری و دیوانه کنندگی فیلمی مثل Inception (سرآغاز) نیست، اما می تواند مثالی ارزشمند باشد برای بازگشت هایی نا متناهی از نقطه و زمانی به زمانی دیگر و همچنین می تواند ذهن بیننده را با این سوال که واقعا “تعداد نامتناهی از جهان” چه می تواند باشد، مواجه کند.

از تمام اینها گذشته، به طور کوتاه باید بگویم که فیلم “کد منبع” فیلمی است در ژانر معمایی – هیجانی. فیلم درباره مردی است که باید در یک زمانی بسیار محدود مظنونی را پیدا کند که قصد دارد سومین شهر بزرگ ایالات متحده آمریکا را به یک جهنم تبدیل کند. فیلم برای آنکه هر چه بهتر به اهداف خود دست پیدا کند، سوالاتی در قالب داستان دوم نیز در خود جای داده اند که درباره هویت واقعی شین/کالتر می باشد و اینکه اصلا چه شد که کالتر درگیر این ماجرا شد. با تمام این احوال ، اوضاع آنطور که باید پیش نمی رود. راستی! نقش دکتر راتلج (جفری رایت) کسی که به طور پیاپی از پشت صحنه گودوین در فیلم سرک می کشد چیست؟!

“کد منبع” فیلمی پر انرژی و با سرعت زیاد است. من فکر نمی کنم کسی از دیدن این فیلم حالت خستگی و یا کسلی پیدا کند. بیننده نیز برای فهمیدن و پیدا کردن روند کلی داستان مجبور نیست که از لحظه به لحظع فیلم، و تمام رموز آن سر در بیاورد. جک جلینهال انتخاب بسیار خوبی برای نقش کالتر است. او می تواند با موفقیت و از همان صحنه آغازین فیلم، خود را در غالب شخصیت کالتر به بیننده تحمیل کند. در شروع فیلم، او به همان اندازه گیج و مبهوت است، که ما در هنگام تماشای فیلم هستیم اما با این توضیح که او برای آن در فیلم وجود دارد که به ما بفهماند که اصلا چه شده و چه قرار است بشود. میشل مانگن هم در نقش دختر عاشق و دلفریب فیلم به خوبی جا افتاده و خانم ورا فرمیگا نیز یک انسان چند شخصیتی را برای مه به نمایش گذاشته است. علی رغم تمام اینها، همه نقش ها، بجز نقش جک جلینهال، پا را از نقشی دوم و مکمل فراتر نمی گذارند تا بر این نکته بیش از پیش تاکید کننید که این فیلم، از آن جک جلینهال است.

مهم ترین خطای فیلم (بجز در تعدادی محدود صحنه های نامشخص) تکرار الزامی صحنه هایی به صورت پیاپی بوده است. کارگردان فیلم، دانسن جونز (شما با فیلم “ماه” می توانید این کارگردان را به یاد بیاورید) در این فیلم، با یک معمای پیچیدع روبرو بوده: چطور زمان ۸ دقیقه مذکور را بارها و بارها (و البته به شکلی متفاوت) نشان دهد تا بیننده از آن خسته و دلزده نشود؟ با تغییر زمان، و تغییرات شخصیت ها و اینکه تغییرات متفاوت، واکنش هایی متفاوت نیز به دنبال می آورد، او تا حدی توانسته بر این مشکل فائق آید (تقریبا به همان شکلی که کارگردان فیلم زمان بی پایان،ریال موفق به انجام این امر شد.) اما مشکل این است که بینندگان، نیاز به برخی قوانین رایج در این گونه صحنه ها را احساس می کند. مثلا بیننده با هر بار مشاهده تکرار این صحنه ها، شاهد بهتر شدن اوضاع بر طبق آنچه که دقیقا کاراکتر های داستان پیش بینی می کردند می باشد و این کار به یک نوع عادت تبدیل شده و کم کم احساس این هیجان را که “چه اتفاقی در این هشت دقیقه پیش رو خواهد افتاد” از بیننده گرفته می شود.

اینکه سرنخ هایی مشترک بین “کد منبع” و فیلم قبلی این کارگردان، “ماه” پیدا کنیم کار سختی نیست. هر دوی این فیلم ها از انواع معمول فیلم های این ژانر مبتکرانه تر ساخته شده اند و ایده های علم گرایانه آنها بیش ار فیلم های دیگر می باشد. هر دوی آنها کاراکتر هایی نشان می دهند که در حالت نوعی انزوا گیر افتاده اند و هر دوی آنها سوالاتی درباره هویت اصلی کاراکتر های فیلم در ذهن و فکر بیننده ایجاد می کنند. “کد منبع” از آن گونه فیلم هایی است که دارای صحنه های اکشن زیادی نیز می باشد و از همین رو می تواند توجه عامه بینندگان را به سمت خود جلب نماید. “کد منبع” از آن گونه فیلم هایی است که علی رقم آنکه در ن ایده های روشنفکرانه و پیچیدگی هایی داستانی نیز وجود دارد، می تواند توجه استودیو های بزرگ فیلمسازی را برای رقابت جهت پخش آن به سمت خود جلب کند و نشان می دهد که هنوز هم فیلمسازانی با ایده هایی اورجینال وجود دارد که به راه پر زحمت خود در ساخت این گونه فیلم ها برای استودیو ها ادامه می دهند.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …