قسمت و اجلReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 2Rating:
شد غلامى که آب جوى آرد
جوى آب آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهى آوردى
ماهى این بار رفت و دام ببرد
صیادان دیگر افسوس خوردند و آن صیاد را سرزنش کردند که : ((چنین شکار بزرگى به دام تو افتاد ولى نتوانستى آن را نگهدارى .))
صیاد گفت : ((اى دوستان ! چه مى توان کرد؟ این ماهى ، روزى من نبود، و هنوز اجلش فرا نرسیده بود، آرى صیاد بى روزى ، در رودخانه توان صید کردن ندارد، و ماهى اجل نرسیده ، در بیرون از آب ، جان ندهد.))