عبرت‌های اندلس : چگونگى ورود مسلمانان به اندلس و دلایل پیروزى آن‏ها

عبرت‌های اندلس : چگونگى ورود مسلمانان به اندلس و دلایل پیروزى آن‏هاReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Jul 26Rating:

 

سندِ افتخار اسلام، قرآن کریم و سنت معصومان و انسان‏هاى وارسته و فرهنگ اخلاقى‌ـ انسانى والا است؛ و این همه از زلال وحى و آرمان‏هاى بلند الهى و انسانى برخاسته است. به هر کجا که نور اسلام وارد شد، معنویت و آبادانى و تربیت و هدایت آورد.
کشور اروپایى اندلس نیز زمانى به برکت اسلام، از دانش و فرهنگ بهره برد و به اوج پیشرفت علمى رسید. آن روز که اروپا در جهل و خرافه غوطه ور و از دانش و فرهنگ به دور بود، به گفته “هرمان راندل ” استاد دانشگاه کلمبیا:
مسلمین در قرن دهم میلادى در اسپانیا تمدنى پدید آوردند که در آن تمدن، علوم از صورت عقایدمبهم عمومى درآمده بود و با صنایع و فنون زندگى علمى انطباق یافته بود.۱
هم‏چنین “لاین پل ” مستشرق انگلیسى مى‏نویسد:
اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود و دشت‏هاى سوزان این سرزمین در اثر کوشش ملت فاتح، آباد گردید و شهرهاى با عظمتى را در این وادى بزرگ به وجود آوردند.
علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایى رونق داشت و از همین رهگذر بود که علوم ریاضى، فلکى گیاه‏شناسى تاریخ، فلسفه و قانون‏گذارى تنها در اسپانیاى اسلامى تکمیل شده و نتیجه داده بود.۲
در این زمینه نوشتار دکتر “مارتینز مونتابث ” مستشرق اسپانیایى، نیز ارزنده است:
اگر حاکمیت هشت قرنه‏ى اسلام بر اسپانیا نبود، هرگز این کشور وارد گردونه‏ى تاریخ تمدن نمى‏شد. این دوره، در حالى که اروپاى همسایه، اسیر تیرگى جهل و عقب ماندگى بود، روشنایى خرد و فرهنگ را به آن‏جا منتقل کرد.۳
فرهنگ اسلامىِ علم دوستى چنان در کام مسلمانان اندلس، شیرین افتاد که بسیارى از آنان مشتاق گام نهادن در این راه شدند و این همه در حالى بود که اروپاى آن روز، در گرداب تفتیش عقاید وحشى‏گرى و مخالفت با علم غوطه‏ور بودند.
با ورود اسلام به اندلس، زنان پا به دنیا و فرهنگ دیگرى نهادند و به درجات بلند علمى و اجتماعى دست یافتند، همان جایگاهى که امروزه در پى آنند، اما روز به روز زنان را به پرتگاه سقوط نزدیک مى‏سازند. در اوج مدنیت اسلامى در آن‏جا، زنان تحصیل مى‏کردند و حتى بانوانى در دانش و ادب شهره‏ى آفاق شدند؛ زنانى همچون “ولاده ” دختر امیر محمد که در سال ۸۶۰ میلادى شاعر برجسته و توان‏مندى بود.
سواد آموزى چنان رو به فزونى نهاد که تنها در مدت یک سال در قرطبه، بیش از پانزده هزار جلد کتاب نوشته شد و با انتقال صنعت چاپ از بغداد به اندلس، این رقم فزونى یافت. داشتن کتاب و کتاب‏خانه نشانه بزرگى و فخرفروشى گردید. بزرگانى در میدان علم و نوآورى قد برافراشتند و کارهایى را به بشر و جهان علم عرضه نمودند.
در پزشکى مسلمانان به درجه‏اى رسیدند که “سانچو ” پادشاه “لیون ” از شهرهاى شمال غربى شبه جزیره‏ى ایبرى براى معالجه بیمارى سخت خود، نزد پزشکان مسلمان رفت و بهبود یافت.۴
پروفسور “دالماس ” استاد بیمارى‏هاى زنان دانشکده پزشکى شهر “مونت پلیه ” اعتراف مى‏کند:
تمدن مسلمانان منحصر به فن معمارى و نقش و نگار ساختمان‏ها و مساجد پرشکوه نیست، بلکه شامل بسیارى از علوم و معارفى مى‏شود که اساس علوم جدید به ویژه علوم گیاه‏شناسى و پزشکى است.۵
نهضت علمى اى که با ورود اسلام به اندلس پدید آمده بود، با شکوفا کردن استعدادهاى مردم، اندیشمندان بنامى چون ابن مسّره، ابن خرم، ابن باجه، ابن رشد، ابن طفیل، ابن عربى، ابن سید بطلمیوسى، على بن عباس، زهراوى، ابن سعید مغربى، حیان بن خلف قرطبى، عبدالحمید بن عبدون اندلسى و… را به یادگار گذاشت.
هم‏چنین با توسعه فعالیت‏هاى اقتصادى در بخش‏هاى گوناگون صنعت، ریسندگى و بافندگى نیز از رشد چشم‏گیرى برخوردار شد تا جایى که تنها در شهر طلیطله پنجاه کارخانه پارچه بافى وجود داشت که تعدادى از این‏ها مخصوص بافتن پارچه‏هاى ابریشمى بود و حدود چهل هزار کارگر در این کارخانه‏ها مشغول به کار بودند.۶
آنان در استفاده از معادن نیز به موفقیت‏هاى ارزشمندى رسیدند؛ آنان طلا را از ماسه و شن رودخانه‏هاى لارده، شقر، تاجه، به دست مى‏آوردند، نقره راه‏از معادن مرسیه، حمّه، قرطبه، باجه و آهن را از شمال وادى الکبیر.۷
مسلمانان براى استفاده از زمین‏هاى بى‏آب، با بهره‏گیرى از مهارت‏هاى فنى خویش، روش‏هاى جدید آبیارى را اختراع کردند و از این طریق، زمین‏هاى بسیارى را آباد کردند. با رشد و توسعه اقتصادى، کالاهاى صنعتى و کشاورزى و صادرات و بازرگانى و تجارت خارجى اندلس رونق یافت و کالاهایى مانند: اسلحه، ورق آهن، ظروف چینى مُذَهَبْ و سفالى، کاشى‏هاى رنگارنگ، فرش، انواع پتو و پارچه‏هاى ابریشمى و… صادر گردید.۸
سوگمندانه، با این همه رشد و توسعه، جامعه اسلامى به یکباره دستخوش نفاق و آلودگى جنسى گردید و میراث پربهاى آن در زیر شلاق دشمنى و یک دندگى اربابان کلیسا سوخت و خاکستر شد و حتى این دست‏آوردها به نام دیگران در تاریخ نگاشته شد. اکنون هر مسلمان بیدار دلى با نظر کردن به حکومت اسلامى اندلس از خود مى‏پرسد، چرااندلس از اوج قدرت به حضیضِ ذلّت کشیده شد؟ علت را باید در کجا جست‏جو کرد؟ آن‏چه ما در یافتیم در قالب پنج بخش تحت عنوان کلیات، شناخت کلى اندلس، علت‏هاى شکست، تهاجم فرهنگى و انقلاب‏ها و رسانه و ایجاد مصونیت فرهنگى، در اختیار شما همدلان قرار مى‏دهیم؛ باشد که گذشته، چراغ راه آینده‏مان باشد و هیچ گاه این فرجام تلخ و دردناک در کشورهاى اسلامى تکرار نگردد.

ضرورت و اهمیت موضوع
==============
مرورى گذرا به جاودانه‏ترین کتاب عالم خلقت، یعنى قرآن مبین که به گواهى تاریخ معجزه‏اى بى‏نظیر است، هر انسان روشن ضمیرى را مجذوب روش بیان و نحوه‏ى القاى مفاهیم والاى توحیدى و عرفانى و اخلاقى در آن مصحف شریف مى‏نماید. خداوند متعال بهترین و ساده‏ترین و عامّه فهم‏ترین روش را براى فهماندن مفاهیم بلند الهى انتخاب کرده و از آن به عنوان سریع‏ترین راه رسیدن به مقصود بهره مى‏جوید که همان روشِ بیانِ به صورت داستان است. آرى استفاده از قصه‏هاى گذشتگان و بیان رمز موفقیت و یاخوارى آنان، و دعوت به عبرت آموزى از ملل گذشته، شیوه‏ى تازه‏اى است که قرآن آن را به بهترین شکل به کار مى‏گیرد.
برهمین اساس، امروزه پرداختن به داستان تلخ و شیرینِ مسلمانان اندلس و بیان زاویه‏هاى گوناگون حکومت مسلمانان در آن‏جا، ضرورت دارد. از آنجا که اختلاف‏ها، مقام پرستى‏ها، قدرت‏طلبى‏ها و فرو رفتن در منجلاب فسادِ اخلاقى و افول فرهنگى ـ که عوامل عمده‏ى شکست مسلمانان در اسپانیا بود ـ هم اکنون نیز،دامنگیر مسلمانان گشته است، بازبینى و تعلیل موشکافانه‏ى این ماجرا، به منزله‏ى زنگ بیدارباشى است که ما را به ضرورت طرح و بررسى این بحث، متقاعد مى‏سازد.

پیشینه‏ى تاریخى موضوع
—————————
موضوع این بحث به زمان فتح اندلس به دست “طارق بن‏زیاد همدانى “۹ برمى‏گردد؛ چرا که از آن زمان واژه‏ى اندلس در ادبیات عمومى مسلمانان، جاى گرفت. مورخین بزرگى همچون ویل دورانت، گوستاولوبون، جرجى زیدان، طبرى و دیگران در کتاب‏هاى خود به بحث درباره‏ى تمدن و تاریخ اندلس پرداخته‏اند و در این‏باره دست‏کم صدها جلد کتاب نوشته شده است که هر کدام جنبه‏هاى مختلفى از مسائل اندلس را بررسى کرده‏اند.

انگیزه‏ى انتخاب موضوع
————————-
مقوله‏ى فرهنگ و تهاجم فرهنگى و نقش کلیدى آن، در شکست یا پیروزى ملت‏ها مطلبى نیست که از ذهن هیچ انسان عاقل و دوراندیشى پنهان بماند. اصولاً کشورهاى استعمارى دنیا به ویژه امریکا براى رسیدن به اهدافِ استعمارى و استثمارى خویش در کشورهاى جهان سوم ناچارند دیدگاه و فرهنگ آنان را با بینش و نگرش فرهنگى خویش همسو نموده، آن گاه به غارت کردن ثروت‏هاى ملى آنان بپردازند. از سویى دیگر، یافتن بازار فروش کالاى کمپانى‏هاى غربى مستلزم آن است که فرهنگ مصرفِ چنین کالاهایى در کشورهاى مورد نظر، ایجاد شود. از این روست که دشمن همواره دراندیشه‏ى حمله‏ى فرهنگى و بیگانه نمودن مردم از تمدن و فرهنگ اصیل خویش است. با توجه به همین نقشه‏ى پلید غرب بود که مقام معظم رهبرى حضرت‏آیت‏اللّه‏ خامنه‏اى مدظله العالى در سال ۱۳۶۹ه . ش ـ که همزمان با اوایل رهبرى ایشان بود ـ این موضوع مهم را مطرح کردند و از آن به عنوان “شبیخون فرهنگى ” نام بردند و از مسئولان و مردم خواستند در این باره تأمل کنند. هرچند برخى دست‏اندرکاران فرهنگى کشور به این مهم توجّه کافى نکردند و ایشان بارها از این کم‏توجّهى گله کرده‏اند. بر حسب وظیفه و در جهت لبیک به فرمان رهبر معظم انقلاب و با توجّه به پاره‏اى همانندى‏هاى اوضاع کنونى کشور ما با وضعیت هشت قرن حکومت مسلمانان در اندلس، بر آن شدیم تا با طرح و بررسى مقایسه‏اى میان آن دو، برنامه سازان و مدیران تولید صدا و سیما را به اهمیت و خطر این جریان، بیش از پیش متوجّه نماییم.

روش و هدف پژوهش
———————–
در این پژوهش به صورت نقل و تحلیل تاریخى، عمل شده است؛ یعنى نخست اوضاع اندلس به صورت لازم و کافى، جداگانه بیان شده است و آن‏گاه با نتیجه‏گیرى از آن و ارتباط بحث به مهم‏ترین علت شکست مسلمانان ـ که همان افت فرهنگى بود ـ وضعیت کنونى جامعه‏ى اسلامیمان نیز به بوته‏ى نقد و بررسى کشیده شده است و سرانجام پیشنهادهاى لازم به برنامه‏سازان این رسانه‏ى ملى، ارائه گردیده است.

پرسش‏هاى اساسى پژوهش
———————————-
۱ ـ فرهنگ و تمدن اندلس پیش از ورود اسلام چگونه بود؟
۲ ـ عوامل ورود و گسترش اسلام در این سرزمین، چه بود؟
۳ ـ جایگاه فرهنگى اندلس در هشت قرن سیطره‏ى مسلمانان بر آن‏جا، در مقایسه با کشورهاى دیگر اروپایى چگونه بود؟
۴ ـ میان عملکرد کلیسا و مسیحیان و اسلام و مسلمانان در اسپانیا چه تفاوت اساسى وجود دارد؟
۵ ـ دلیل‏هاى سقوط حکومت مسلمانان دراندلس چه بود؟
۶ـ میان وضعیت کنونى ما و اوضاع مسلمانان در اندلس چه تفاوت‏ها و همانندى‏هایى وجود دارد؟
۷ ـ مهم‏ترین خطر تهدیدکننده‏ى جامعه‏ى کنونى ما چیست؟
۸ ـ نقش صدا و سیما و نهادهاى فرهنگى دیگر در پاسدارى از حریم فرهنگى کشور چیست؟
۹ ـ روش‏هاى دشمن در تهاجم فرهنگى چگونه است؟

درآمد
……..
“اندلس ” یا شبه‏جزیره‏ى ایبرى شامل سرزمین اسپانیا و پرتغال فعلى است. این شبه‏جزیره که اکنون به دو کشور مستقل اسپانیا و پرتغال تقسیم شده است، در جنوب غربى اروپا قرار دارد که از قسمت شمال و شمالِ غربى به خلیج بیسکارى۱۰، از سوى شرق به دریاى بالئار۱۱ ـ که جزو دریاهاى غربىمدیترانه است ـ و از جنوب به دریاى مدیترانه و تنگه‏ى جبل الطارق و اقیانوس اطلس هم‏جوار است. هم‏چنین از ناحیه‏ى (مغرب) با اقیانوس اطلس و تنها از شمال‏شرقى به خاک اروپا متصل است. این اتصال، به وسیله‏ى سلسله کوه‏هاى “پیرنه ” صورت مى‏گیرد. گستردگى این شبه‏جزیره ـ در کنار جزیره‏هایى به دو کشور اسپانیا و پرتغال تعلّق دارند ـ در حدود ۵۹۶۸۳۲ کیلومتر مربع است.۱۲
واژه‏ى اندلس از قبیله‏هاى واندال۱۳ گرفته شده است. این قبیله‏ها در قرن‏هاى سوم و چهارم و حتى پنجم میلادى، وارد این سرزمین شدند و آن‏جا را به نام “فاندلسیا “۱۴ نامیدند. بعدها اعراب آن را به لغت عربى “اندلس “خواندند.۱۵
این سرزمین آب و هوایى بسیار مناسب و مردمانى زیبا و طبیعتى دلربا دارد و هر انسان خوش ذوقى را به سوى خود مى‏کشاند. مسلمانان نیز با آگاهى از این آب و هواى خوش وارد آن‏جا شدند و بسیارى از مسلمانان مهاجر سال‏ها در آن‏جا رحل اقامت گزیدند.

موقعیت سیاسى
…………………….
ساکنان قدیمى این کشور از قوم سَلت۱۶ که از فرانسه آمده بودند و قومایبر۱۷ بودند که اسمشان بر این شبه‏جزیره اطلاق شده است. این دو طایفهبیش‏تر در شمال و مرکز بودند. طایفه‏هاى دیگرى نیز از خارج آمدند و در سواحل این کشور، ساکن شدند. از آن جمله، فینیقیان و پس از آنان یونانى‏ها و سپس کارتاژى‏ها آمدند که این کشور را تصرف نموده و شهرى به نام “کارتاژ ” یا قرطاجنه۱۸ در آن‏جا بنا نهادند. در سال ۲۰۰ پیش از میلاد، جنگ دومپونیک۱۹ به وقوع پیوست که کارتاژى‏ها شکست خوردند و رومیان بر این کشور چیره شدند. تصرف شبه‏جزیره‏ى ایبرى براى دولت روم بسیار ضرورى بود؛ چرا که این منطقه در سر راه اروپا و آفریقا واقع شده و محل اتصال آن دو قاره به یکدیگر بود. رومیان تا قرن پنجم میلادى بر اندلس حکومت کردند که در دوره‏ى آنان این کشور شهرهاى آبادى داشت و عده‏اى از مردان نامى در آن‏جا، ظهور کردند که از مفاخر اسپانیا شدند. پس از آن‏که دولت رومِ غربى برچیده شد، طایفه‏هاى ویزیگوت۲۰ و “واندال “۲۱ در قالبمهاجم، داخل شبه‏جزیره شدند و رومیان را اخراج کردند. بدین ترتیب، اندلس در قرن ششم میلادى، به تصرف ویزیگوتها درآمد. در هنگام حمله‏ى لشکریان اسلام به اندلس، همین‏ها در آن‏جا حکومت مى‏کردند.
با گذشت زمان و با ایجاد تعامل فرهنگى، بین ویزیگوت‏ها و لاتین زبانان که در اندلس بودند، در هم‏آمیختگى حاصل شده و زبانشان لاتینى گردید. ویزیگوت‏هاى بت‏پرست، خدایان خویش را ترک گفته و آیین مسیح را پذیرفتند و هنگام لشکرکشى مسلمانان به این سرزمین، ویزیگوت‏ها و لاتین، در کنار هم تحت یک حکومت اشرافى، تربیت یافته بودند و مردم این سرزمین داراى روح بندگى ورقّیت بودند.۲۲
گوت‏ها(ویزیگوت‏ها) اسپانیا را براساس همان نظام روم باستان اداره مى‏گردند. کشور همچنان به ایالت‏ها۲۳ و شهرها۲۴ تقسیم مى‏شد و بر هر ایالت یک “دوک ” و بر هر شهر یک “کُنت ” فرمان مى‏راند. هر یک از این حاکمان نیز براى رتق و فتق امور مالى و قضایى و نظامى منطقه‏ى تحت حاکمیت خود، گروه دیگرى به نام کارمندان۲۵ را به کار مى‏گرفتند. پادشاهانِ گوت، باخودکامگى حکم مى‏راندند و در اداره‏ى امور کشور فعال مایشا بودند. هم‏چنین شورایى مرکب از بزرگان و نجیب‏زادگان بود، که در هر کارى، پادشاهان گوت را یارى مى‏کرد. اما خودکامگىِ پادشاهان، هرگونه قدرت و اختیارى را از این شورا گرفته بود. اصولاً پادشاه مى‏بایست ازمیان نجبا و بزرگان انتخاب مى‏شد، ولى در عمل، هر کدامشان که زور بیشترى داشت، قدرت را به دست مى‏گرفت.۲۶ بنابراین فضاى سیاسى اسپانیاى پیش از ورود اسلام یک استبداد تمام عیار و اختناق وحشت‏زا بود. از همین رو، مردم این کشور همواره چشم به راه یک نجات دهنده مى‏زیسته‏اند و طلوع آفتاب اسلام را در سرزمین‏شان بسانِ سحاب رحمتى بر فراز آسمان امیدشان تصور کردند و به سرعت آن را پذیرفته و در آن ذوب شدند.

موقعیت فرهنگى
……………………
در خصوص وضعیت فرهنگى اندلسِ پیش از ورود مسلمانان باید دو دوره‏ى جداگانه را مدنظر قرار داد. یکى دوره‏ى رومیان که قبل از ویزیگوت‏ها، بر این سرزمین، حکمرانى مى‏کردند و دیگرى دوران سیطره‏ى پادشاهان ویزیگوتى که با ورود مسلمانان به اسپانیا، برچیده شدند. بدیهى است که در دوره‏ى اول، گرچه رومیان ستمگرانه بر مردم حکومت مى‏کردند، ولى چنان‏چه گفتیم، آبادانى و نشاط بر شهرها حاکم بوده است و این سرزمین مهد تمدن فکرى ـ فلسفى اروپاى آن روز بوده است. در آن دوره گروهى مردان نامى، همچون “سنکا “۲۷ از فیلسوفان بزرگ روم ـ و “لوسین “۲۸ ازنویسندگان بزرگ یونانى ـ و “مارسیال “۲۹ از شاعران رومى ـ و چهار نفرامپراطور، یعنى “تراژان “۳۰، “آدرین “۳۱ “مارکوس اورلیوس “۳۲ که یکى ازفیلسوفان معروف بود ـ و “تئودوس “۳۳ ظهور کردند که در تاریخ فرهنگ وتمدن اروپا، مقام و منزلتى یافتند.۳۴ اما درباره‏ى دوره‏ى دوم، یعنى سیطره‏ى پادشاهان ویزیگوت، شاید بتوان گفت که اسپانیاى عصر گوت‏ها، نه آن‏چنان که برخى تاریخ نویسان فرانسوى و عرب معتقدند سراسر بد بوده است و نه آن‏گونه که اسپانیایى‏ها مى‏پندارند، یکسره خوب بوده است؛ بلکه این عصر، ادامه‏ى عصر فروپاشیده‏ى رومى‏ها است. بنابراین اگرچه گوت‏ها، مردمانى بیابان نشین بودند و قاعدتا نمى‏توانستند در ارتقاى فرهنگى اسپانیا نقش مؤثرى ایفا کنند. ولى مردم بومى اسپانیا که به مسیحیت گرویده بودند، با الهام از اندیشه‏ها و فلسفه‏ى آن‏جا، قابلیت پیش‏رفت فرهنگى را داشتند. از این رو، جاى شگفتى نیست که در این سرزمین دوردست، مردانى چون “ایزیدور سیویلیایى “۳۵ ـ دانشمند ذوالفنون ـ ظهور کنند. بنابراین اسپانیاى مسیحى، دراین زمینه از سراسر اروپاى غربى گوى سبقت ربود. هم‏چنان که اسپانیاى اسلامى در جنبه‏هاى گوناگون اندیشه‏ى اسلامى، از دیگر سرزمین‏هاى جهان اسلام پیشى گرفت.شاید علت این امر در تأثیرگذارى این سرزمین زیبا و شگفت بر ساکنانش خلاصه شود.۳۶
با همه آن‏چه گفتیم، بدون تردید فرهنگ اسپانیاى پیش از اسلام در مقایسه با تمدن اسلامى، چیزى براى ابراز وجود نداشت و برترى نسبى فرهنگى اسپانیاى پیش از اسلام در مقایسه با اروپاى بى‏تمدن آن زمان، چیزى را ثابت نمى‏کند و از ارزش خدمات بسیار مسلمانان در این سرزمین نمى‏کاهد.

موقعیت اقتصادى
…………………..
اوضاع اقتصادىِ اسپانیاى پیش از اسلام، همچون وضعیت سیاسى و فرهنگى‏اش، حالتى آشفته داشت و به گواهى تاریخ، هیچ‏گونه اثرى از پیشرفت اقتصادى در دوران پادشاهان ویزیگوت، وجود ندارد.گر چه در دوره‏ى رومیان، وضع بهتر بود.
هنگامى که آفریقا، در حکومت اسلامى از نعمت آزادى عقیده و عدل و داد برخوردار بود و مراحل تکامل و پیشرفت‏هاى اساسى را با سرعت زیادى طى مى‏کرد، شبه‏جزیره‏ى اسپانیا، همسایه‏ى شمالى وى، زیر بار ستم پادشاهان ویزیگوت ضعیف و نابود مى‏شد. وضعیت اقتصادى این کشور و مردمان آن، در هیچ دوره‏اى به اندازه‏ى عصر ویزیگوت‏ها آشفته وخراب نبوده است؛ چون اولا: مانند روزگار رومیان، ثروت‏مندان و اشراف و طبقه‏هاى ممتاز، از دادن مالیات و عوارض دیگر دولتى معاف بودند. از این رو، قشرهاى متوسط جامعه که تمام بارهاى سنگین کار بر دوش آن‏ها بود، روز به روز ضعیف‏تر و فقیرتر مى‏شدند. فعالیت‏هاى پیشه‏اى و هنرى، به خاطر گرفتن عوارض و مالیات‏هاى کمرشکن، تماما از بین رفته و تجارت و صنعت کشور به کلى نابود شده بود. از طرف دیگر، خشکسالى و قحطى، سراسر کشور را فراگرفته بود؛ درست مانند زمانى که مسلمانان از این کشور اخراج شدند. این در حالى بود که سران کشورى در کاخ‏هاى عالى خود، بى‏خیال و آسوده خاطر به عیش ونوش مشغول بودند و با استثمار مردم بیچاره‏ى اسپانیا، به خوش‏گذرانى و تن‏پرورى مى‏پرداختند. کار کشاورزى یا بر عهده‏ى کشاورزان بود و یا غلامانى که به ضرب شلاق اربابان سنگ‏دلشان، به کارهاى سنگین گماشته شده بودند. آنان براى همیشه طوق بندگى به گردن انداخته بودند و هرگز براى آزاد شدنشان از چنان فضاى ظلمت‏زایى، امیدى نداشتند. آنان بدون اجازه‏ى ارباب حتى نمى‏توانستند زن بگیرند یا دخترى را شوهر بدهند و چنان که بین کشاورزان دو اربابِ همسایه، ازدواجى صورت مى‏گرفت، فرزندان آن‏ها میان دو ارباب به طور مساوى تقسیم مى‏گردید.۳۷ در چنان اوضاع بدِ اقتصادى و وضعیت اسفبار زندگى، مردمان زحمت‏کش دیگر به آینده‏اى روشن و توانمند، امید نداشتند و نابودیشان را به چشم مى‏دیدند.

چگونگى ورود مسلمانان به اندلس و دلایل پیروزى آن‏ها
==============================
زمانى که آفریقا به دست “موسى‏بن نصیر ” اداره مى‏شد، پادشاه اسپانیا “رودریک “۳۸ بود. رودریک “تیزا “۳۹ یا غیطشه ـ پادشاه پیشین ـ را برکنار کرده وکشته بود و خود، تاج و تخت پادشاهى را در اختیار گرفته بود. او سى و ششمین و آخرین پادشاه گوت دراندلس بود.
ماجراى فتح اندلس از آن جا آغاز گردید که “ژولین “۴۰ـ فرماندار “سبته ” ـبه خاطر تعرضى که از سوى رودریک به دخترش شده بود، از پادشاه سرپیچى کرده و به ناچار به فراریان دیگر اسپانیا در آفریقا پیوست و با اصرار از موسى‏بن نصیر ـ حاکم مسلمان آفریقاـ خواست تا اسپانیا را از چنگال ستمگرانه پادشاه غاصبش نجات بخشد. در پاسخ به این درخواست، موسى‏بن نصیر باگرفتن اجازه از ولید۴۱ـ خلیفه‏ى مسلمانان ـ یک افسر جوان و شجاع به نام “طریف ” را براى کشف و گردآورى اطلاعات لازم و مقدماتى به سواحل جنوبى اسپانیا فرستاد. وقتى گزارش‏هاى رضایت بخش او به دست موسى رسید، در ماه رجب سال ۹۲ هجرى قمرى “طارق بن زیاد ” ـ از لایق‏ترین سرداران موسى‏بن نصیر ـ باسپاه اندکى مرکب از هفت هزار نفر مردان جنگى، از تنگه‏ى جبل‏الطارق گذشتند و در محلى که هنوز به نام وى معروف است، پیاده گردیدند و سپس نخست در شهر “الجزیره الخضراء “۴۲فرود آمده و نماز صبح را در آن‏جا به پا داشت، و با برافراشتن پرچمِ نبرد به نبرد و پیش‏روى پرداخت. بعدها در همان محل برافراشته شدن پرچم‏ها، مسجدى به نام “مسجد الرایات ” ساخته شد که حتى تا زمان مراکشى ـ از دانشمندان قرن ششم و هفتم ه. ق ـ به همین نام باقى بوده است.
از سویى گوت‏ها نیز بسیار کوشیدند تا راه را بر طارق بسته و مانع پیشرفت وى گردند، ولى نتوانستند. در پى این حمله‏هاى نخستین، جمع آنان از هم پاشیده و پراکنده گردیدند و طارق مستقیما به سوى “طلیطله “۴۳ پیش رفت. کهاین پیش روى بزرگ در تاریخ ثبت گردیده است. لشکر طارق با سپاه کمکى که از مرکز رسید، بیش از ۱۲ هزار نفر گردید. رودریک که در حال فرونشاندن آشوب‏هاى شمال کشور بود و “تدمیر ” را به جاى خود گماشته بود، با شنیدن این خبر به پایتخت برگشت. “تدمیر ” به او نوشته بود: مردمى به کشور ما آمده‏اند که نمى‏دانیم آیا اهل آسمانند یا اهل زمین. ” رودریک، امیران ارتش و خان‏هاى کشور را به جنگ فراخواند و حکم داد که همگى با مردمان و وابستگانشان در شهر “قُرطُبه “۴۴ به او بپیوندند. طولى نکشید که تعدادنیروهاى سپاه سلطنتى به همراه سپاه کمکى امیران اطراف، نزدیک به یکصد هزار تن رسید. این دو لشکر در مکانى به نام “لکه “۴۵ در روز یکشنبه ـ دو روزمانده به آخر ماه رمضانِ سال ۹۲ ه . ق ـ باهم درگیر شدند و این جنگ تمام عیار میان آن‏ها، تا روز یکشنبه پنجم شوال ادامه یافت. فرزندان تیزا ـ پادشاه پیشین که به دست رودریک کشته شده بود ـ در همان حمله‏ى اول از لشکر رودریک جداشدند، ولى فراوانى لشکریان باقى مانده‏ى رودریک و مناسب بودن سلاح و وسایل جنگى و آرایش خوب نظامى آن‏ها، باعث گردید تا مدت بیشترى در برابر حمله‏هاى سخت مسلمانان، پایدارى نمایند. ولى حمله‏ى پایانى طارق‏بن زیاد، به قدرى سخت و سنگین بود که ایستادگى دشمن در برابر آن ممکن نبود. از این رو، جمعیت گوت‏ها به کلى از هم پاشید. پادشاه رودریک هنگام فرار، خود را به آب رودخانه اندخته و کشته شد و مسلمانان اسب و لنگه‏ى کفش او را در میان گِل و لاىِ رودخانه پیدا کردند.
آن‏چه در این پیروزى اهمیت ویژه‏اى دارد، نقش رهبرى این حرکت اسلامى بود.۴۶ در این نبرد نابرابر و در شرایطى که دشمن از امتیازِ آشنابودن با منطقه، پشتیبانى نظامى و تأمین غذایى و تدارکاتى برخوردار بود، طارق شگردى به کار برد تا سربازان مسلمان را به رغم کمى تعدادشان، از لحاظ روحى کاملاً آماده نماید و از تعداد کم جنگ‏جویان اسلام، بیشترین بهره را ببرد. وى ابتدا در برابر دیدگان وحشت‏زده‏ى سربازان دستور داد تا کشتى‏هایى را که با آن از دریا عبور کرده بودند و هم‏چنین اندوخته‏هاى غذایى‏شان را آتش بزنند و تنها به اندازه‏ى یک وعده، غذا نگه دارند.۴۷ آن‏گاه در حالى که انبوه لشکر دشمن از یک سو و فاصله انداختن تنگه میان مسلمانان و مرکزیت آنان در شمال آفریقا از سوى دیگر، برسختى و نابرابرى جنگ به نفع دشمن مى‏افزود، در یک سخنرانى هیجان برانگیز پس از فراخواندن نیروهایش به جهاد و فداکارى و بعد از حمد و ثناى پروردگار، خطاب به لشکریانش گفت:
اى لشکریان! از این جزیره به کجا خواهید گریخت؟ در حالى که دریا در پشت سر، و دشمن در برابر شماست. پس به خدا قسم که چاره‏اى جز پایدارى و شکیبایى نیست. بدانید که شما در این جزیره از کودکان یتیم در کنار سفره‏ى افراد لئیم، زبون ترید اکنون دشمن شما با لشکرى انبوه، سلاحى بُرنده و ذخیره‏ى غذایى فراوان به استقبالتان آمده است و شما جز شمشیرهایتان، پناهى ندارید و جز آن‏چه از دشمن بگیرید غذایى ندارید. اگر مدتى در این جزیره به تنگ دستى و نیازمندى گرفتار شوید و در کارتان چاره‏اى نیندیشید، آبرویتان بر باد خواهد رفت. شما با هراسى که در دلِ دشمنان انداخته‏اید، شجاعت و جرأت را در خود پرورده‏اید. پس خوارى و پستى را از آینده‏ى کار خویش دور کنید و این ستم‏کاران را از این سرزمین برانید. اکنون لشکرى قوى در برابر شما آمده و هر گاه شما مرگ را بر خود هموار کنید، پیروز مى‏شوید، زیرا فرصت هم‏اکنون بر شمادست مى‏دهد. من شما را از چیزى برحذر نمى‏کنم که خود از آن دور باشم مگر آن که من پیشرو شما باشم.۴۸
مى‏توان ضعف حکومت “ویزیگوت‏ها ” را در اسپانیا که به شکست آنان انجامید در سه عامل خلاصه کرد:

۱ـ اختلاف در میان طبقات اعیان و بزرگان بر سر جانشینى پادشاه؛
۲ـ نارضایتى بخش‏هاى دیگر جامعه به خاطر امتیازهاى طبقه‏ى اعیان و در نتیجه غیرقابل اعتماد بودن سپاه؛
۳ـ تعقیب و تفتیش عقاید دینى۴۹ یهودیان که سبب استقبال آنان از مسلمین گردید.۵۰
از سوى دیگر، عوامل زیر به مسلمانان در دست‏یابى به پیروزى نهایى کمک شایانى کرد:
۱ـ وجود فرماندهى قوى و شجاع و با کفایت، همچون طارق‏بن زیاد؛
۲ـ مسلمانانِ مبارز با روحیه‏ى ایثار و شهادت‏طلبى و باانگیزه‏ى معنوىِ انجام دادن تکلیف مى‏جنگیدند؛
۳ـ اطاعت محض جنگ‏جویان مسلمان از مافوق و فرماندهى خویش و سرعت در عمل.

نتایج پیروزى
…………….
بى‏تردید آثار و پى‏آمدهاى این واقعه‏ى تاریخى بر جامعه‏ى اسپانیا و هم‏چنین بر مسلمانان به سادگى قابل شمارش نیست، ولى در این گفتار به تعدادى از این تأثیرگذارى‏ها مى‏پردازیم:

پى‏آمدهاى پیروزى مسلمانان
……………………………………
۱- ظهور دوباره‏ى قدرت اسلام و مسلمانان؛
۲ـ گسترش منطقه‏هاى مسلمان نشین و توسعه حکومت اسلامى؛
۳ ـ ایجاد بازار کار و سکونت براى مسلمانان؛
۴ ـ گرویدن بسیارى از مسیحیان به دین مبین اسلام؛
۵ ـ تربیت شدن تعداد زیادى از دانشمندان بزرگ جهان اسلام در این منطقه و پیشرفت‏هاى بزرگ فرهنگى، علمى و صنعتى براى مسلمانان در آن سامان.

آثار پیروزى بر جامعه‏ى اسپانیا
………………………………….
۱ ـ حقوق و اختیارات طبقه‏ى ممتاز روحانیان و اشراف ازمیان رفت و طبقه‏ى رنج‏دیده‏ى غلامان و نوکران آزاد گشتند که تا آن زمان با آن‏ها مانند چهارپایان رفتار مى‏شد. آنان در زمین‏هایى که به دست مسلمانان درآمد، مانند یک کشاورز کاملاً آزاد، کار مى‏کردند و عملاً زمین‏ها در تصرف کامل، بلکه مالِ آن‏ها بود و تنها از محصول تولیدى زمین سهمى به مالک مسلمان مى‏دادند.
۲ ـ عوارض و باج‏هاى سنگین که پیشه و هنر و فن را از میان برده بود و طبقه‏ى متوسط را پریشان و بیچاره ساخته، لغو گردید.
۳ ـ قوانین مالیاتى مشخصى بر اساس عدل و برابرى اسلامى تدوین گردید.
۴ ـ یهودیان که تا آن زمان مورد تعقیب و آزار بودند، در انجام مراسم دینى و امور قضایى خود آزاد گشتند.
۵ ـ روشن شدن شعله‏هاى تمدّن شهرنشینى و دانش در اسپانیا به دست مسلمین، هنگامى که تمام اروپا اسیرِ جهل و نادانى و گرفتار جنگ و خونریزى بود.۵۱

پی نوشت
_____________________________________________________________________________
۱ ـ سرزمین اسلام، غلامرضا گلى زواره، ص ۴۹۷.
۲ ـ اسلام و بلاهاى نوین، محمد غزالى، ترجمه مصطفى زمانى، ص ۲۴۶.
۳ ـ مجله آینه پژوهش، مقاله بیدارى اسلامى در اندلس امروز از عبدالجبار الرفاعى، ترجمه سید حسن اسلامى، مهر و آبان ۷۱، شماره ۱۵، ص ۴۹.
۴ ـ تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه على دوانى، ص ۳۱۲.
۵ ـ همان، ص ۳۱۲ ـ ۳۱۳.
۶ ـ تمدن اسلام و عرب، گوستاو لوبون، ترجمه محمد تقى فخرداعى گیلانى، انتشارات بنگاه مطبوعاتى علمى، چ چهارم، ص ۷۶۲.
۷ ـ نک: اسلام در غرب، ص ۲۵۳ به بعد.
۸ ـ هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامى در اسپانیا، ص ۳۲۳ و ۳۲۴.
۹ . گروهى، طارق را از منطقه‏ى همدان ایران ذکر کرده‏اند و او را هم پیمان یا آزاد شده‏ى موسى‏بن نصیر خوانده‏اند. نک: سیماى اندلس، ص ۲۷.
۱۰ . biscary.
۱۱ .baleares.
۱۲ . جغرافیاى کامل جهان، ص ۶۲۷.
۱۳ . wandale؛ این واژه نیزریشه‏ى آلمانى دارد.
۱۴ . Vandalasia.
۱۵ . نک: التاریخ الاندلسى من الفتح الاسلامى حتى سقوط غرناطه، ص ۳۷.
۱۶ . Seltes.
۱۷ . Ibers.
۱۸ . Gartagena.
۱۹ . punigue.
۲۰ . wisigoths.
۲۱ . wandeges.
۲۲ . آندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، دکتر محمد آیتى، ص ۹ و ۱۰.
۲۳ . provinciae.
۲۴ . civitates.
۲۵ . centevari.
۲۶ . سپیده‏دم اندلس، برگردان، حمیدرضا شیخى، ص ۴۲ و ۴۳.
۲۷ . seneque.
۲۸ . luciek.
۲۹ . matial.
۳۰ . terajan.
۳۱ . adrien.
۳۲ . marc – Aurele.
۳۳ . theodose.
۳۴ . آندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، محمد ابراهیم آیتى، ص ۹.
۳۵ . isidor de sevila.
۳۶ . سپیده‏دم اندلس، دکتر حسین مؤنس، ص ۵۰، ۱۳۷۳.
۳۷ . اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، دکتر ابراهیم آیتى، ص ۶ و ۷.
۳۸ . rodric.
۳۹ . vitiza.
۴۰ . julian.
۴۱ . ولیدبن عبدالملک، معروف به ولید اول، ششمین خلیفه‏ى اموى که بعد از معاویه، یزید، معاویه دوم، عبداللّه‏ زبیر، مروان بن حکم وعبدالملک بن مروان در شوال سال ۸۶ ه. ق ۷۰۵م به خلافت رسید و تا سال ۹۶(۷۱۵ م) حکومت کرد.
۴۲. algeciras.
۴۳. toledo.
۴۴ . gordoba.
۴۵ . guadalet.
۴۶ . اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص ۱۰ـ۱۴.
۴۷ . اندلس سرزمین خاطره‏ها، سیدعلى محقق، ص ۲۵.
۴۸ . سیماى اندلس، على محمدى، ص ۳۲، برگرفته ازکتاب بررسى عقاید و ادیان، مصطفى نورانى اردبیلى، ص ۲۸۷ و ۲۸۸.
۴۹ . ویزیگوت‏ها ،یهودیان را در عقیده و مراسم‏هایشان آزاد نگذاشته، همواره آنان رامورد تعقیب و آزار قرار مى‏دادند.
۵۰ . اسپانیاى اسلامى، مونتگومرى وات، برگردان، محمدعلى طالقانى، ص ۱۱.
۵۱ . محمد ابراهیم آیتى، آندلس، ص ۱۷.

منبع : کتاب ” عبرت های اندلس “

 

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلاReviewed by پ on Mar 3Rating: …