زاهد دغلبازReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Sep 25Rating:
هنگامى که به خانه اش باز گشت ، سفره غذا خواست تا غذا بخورد. پسرش که جوانى هوشمند بود از روى تیزهوشى به ریاکارى پدر پى برد و به او رو کرد و گفت : ((مگر در نزد شاه غذا نخوردى ؟ ))
زاهدنما پاسخ داد: ((در حضور شاه چیزى نخوردم که روزى به کار آید.)) (یعنى همین کم خورى من موجب موقعیت من نزد شاه گردد، و روزى از همین موقعیت بهره گیرم .)
پسر هوشمند به او گفت : ((بنابراین نمازت زا نیز قضا کن که نمازى نخواندى تا به کار آید؟ ))
اى هنرها گرفته بر کف دست
عیبها برگرفته زیر بغل