یکى از مریدان نزد پیر مرشد خود آمد و گفت : ((چه کنم که از دست مردم در رنج مى باشم ؟! آنها زیاد نزد من مى آیند و وقت عزیز مرا مى گیرند ))
پیر مرشد به او گفت : ((به این دستور عمل کن تا از دور تو پراکنده گردند و آن اینکه : به فقیران آنها قرض بده و از ثروتمندان آنها چیزى را بخواه )) (در این صورت فقیران بر اثر نداشتن پول براى اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن ، نزد تو نیایند و اطرافیان خلوت گردد.)
گر گدا پیشرو لشگر اسلام بود
کافر از بیم توقع برود تا در چین