تمجید از سخاوت شاهزاده

تمجید از سخاوت شاهزادهReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Sep 20Rating:

پادشاهى از دنیا رفت و ملک و گنج فراوانى نصیب فرزندش شد، شاهزاده دست کرم و سخاوت گشود و به سپاهیان و ملت ، نعمت فراوان بخشید:

نیاساید مشام از طبله عود


بر آتش نه که چون عنبر ببوید

بزرگى بایدت بخشندگى کن

که دانه تا نیفشانى نرود

یکى از همنشینان کم عقل به عنوان نصیحت به شاهزاده گفت : ((شاهان گذشته با سعى و تلاش این ثروتها را اندوخته اند، و براى مصلحت آینده انباشته اند. از این گونه دست گشادى دورى کن ، که حادثه ها در پیش است و دشمن در کمین ، باید به گونه اى رفتار نکرد، که هنگام نیاز درمانده گردى .))

اگر گنجى کنى بر عامیان بخش

رسد هر کد خدایى را برنجى

چرا نستانى از هر یک جوى سیم

که گرد آید تو را هر وقت گنجى

شاهزاده از سخن او ناراحت شد و چهره اش درهم گردید و او را از چنین سخنانى باز داشت و گفت : ((خداوند مرا زمامدار این کشور نموده تا بخورم و ببخشم ، نه پاسبان که نگه دارم . ))

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت

نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت

 

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

نتیجه مستى و دورى از نیمخورده ناپاک

کنيزکى از اهالى چين را براى يکى از شاهان به هديه آوردند.شاه در حال مستى خواست با او آميزش کند. او تمکين نکرد. شاه خشمگين شد و او را به غلام سياهى بخشيد.

آن غلام سياه به قدرى بدقيافه بود که لب بالايش از دو طرف بينيش بالاتر آمده بود و لب پايينش به گريبانش فرو افتاده بود، آن چنان هيکلى درشت و ناهنجار داشت که صخرالجن از ديدارش مى رميد و عين القطر از بوى بد بغلش مى گنديد: