از عمل مى پرسند نه از سبب

از عمل مى پرسند نه از سببReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Oct 14Rating:

عرب بیابان نشینى را دیدم که همواره به پسرش مى گفت :

یا بنى انک مسئول یوم القیامه ماذا اکتست ولا یقال بمن انتسبت : از تو در قیامت مى پرسند عملت چیست ؟ نمى پرسند که پدرت کیست ؟

جامه کعبه را که مى بوسند

او نه از کرم پیله نامى شد

با عزیزى نشست روزى چند

لاجرم همچو او گرامى شد

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

همسفر دلاور و جنگدیده بجوى

يک سال از ((بلخ بامى )) به سفر مى رفتم . راه سفر امن نبود، زيرا رهزنان خونخوار در کمين مسافران و کاروانها بودند. جوانى به عنوان راهنما و نگهبان به همراه من حرکت کرد. اين جوان انسانى نيرومند و درشت هيکل بود. براى دفاع با سپر، ورزيده بود. در تيراندازى و به کار بردن اسلحه مهارت داشت .زور و نيرويش در کمان کشى به اندازه پهلوان بود و ده پهلوان اگر هم زور مى شدند نمى توانستند پشتش را بر زمين آورند. ولى يک عيب داشت و آن اينکه با ناز و نعمت و خوشگذرانى بزرگ شده بود، جهان ديده و سفرکرده نبود، بلکه سايه پرورده بود، با صداى غرش طبل دلاوران آشنا نبود و برق شمشير سوارکاران را نديده بود.