نقد و بررسی فیلم Wrath Of The Titans (خشم خدایان)

نقد و بررسی فیلم Wrath Of The Titans (خشم خدایان)Reviewed by Mrezangi on Jun 5Rating: ۵.۰

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Wrath Of The Titans (خشم خدایان)

وقتی در یک فیلم تعداد زیادی کوه منفجر میشود. کلی گلوله آتش اضافی پرتاب میشود

یا اینکه کلی سر و صدای نامربوط به گوشت میخورد، میتوان گفت که کارگردان در استفاده

از جلوه های ویژه زیاده روی کرده است. جلوه های ویژه ای که سایه ای سنگین بر روی

شخصیتهای فیلم که بجای انسان، خدایان هستند انداخته است. خدایانی که هم قد

و قوارۀ انسان هستند و با وجود بدنی ورزیده معلوم نیست چطوری جلوی پرتاب این همه سنگ بزرگ و آتش مقاومت میکنند.

اما خب حالا این خدایان برای چه اینقدر خشمگین شده اند؟ پاسخ این است که ریشه

اش را باید در اختلافات این خدایان در فیلمی که دو سال پیش ساخته شده جستجو

کرد. فیلمی بنام برخورد خدایان که در آن پرساوش (از خدایان یونان باستان) کراکن

(اژدهای افسانه ای اسکاندیناوی) را شکست داد و سپس خود را بازنشسته کرد تا

پسرش را بزرگ کند. اگر بخاطر بیاورید پرساوش نیمه خدایی است حاصل همخوابی

زئوس (خدای بزرگ یونان) با انسانی مونث. البته شاید هم بیاد نیاورید… . در هر صورت

بازنشستگی پرساوش تنها تا زمانی ادامه دارد که همه چیز آرام باشد. اما به محض اینکه

بحرانی در دنیای خدایان رخ میدهد دوباره وارد میدان میشود. خب این بحران چیست؟

اعتقاد مردم به خدایان دارد از بین میرود و اهمیت آن برای خدایان در این است که قدرت

آنها ناشی از میزان همین ایمان و اعتقاد مردم است.

پرساوش کلاً دل خوشی از زئوس ندارد، زیرا وی به مادرش تجاوز کرده بود. اما زمان این

رسیده است که یک سری اختلافات کنار گذاشته شده و با دید بازتری به بحران نگاه شود

. هادس (خدای مردگان و عالم زیر زمین) زئوس زندانی کرده است و میخواهد قدرتش را

غبضه کند. در نتیجه پرساوش سفری در به اعماق زمین میکند تا پدرش را نجات دهد. برای

انجام این ماموریت او و تیمش باید از مسیری پرپیچ و خم عبور کنند و تارتاروس (عالم زیر زمین) را شکست دهند.

سکانسهای مربوط به مسیر پرپیچ و خم زیاد بد نیستند. مسیری که در آن دوربین از بیرون

به ماجرا نگاه میکند و متوجه میشویم تنها یک راه فرار از آن وجود دارد. مسیری هزارتو که

پر از صخره های عظیم است که با مکانیزمی شبیه حرکت ساعت عناصر آن جابجا میشوند.

سنگهایی که ظاهراً حضور خدایان و افراد تیمشان را حس میکنند و هر لحظه سعی در

متوقف کردنشان دارند. صادقانه بگویم بنظر من نجات پیدا کردن موجوداتی (حتی خدایان)

با قد و قواره انسانی، از این مسیر پیچ در پیچ و خطرناک که راه فرار آن راهرویی باریک

است که هر لحظه ممکن است سنگی راهت را سد کند، امری محال است. حتی اگر

بعد از دیدن این فیلم از من بپرسید که اینها چگونه شد که نجات پیدا کردند، نمیتوانم

مسیرشان را برایتان توضیح دهم. فقط این را میتوانم بگویم که در نهایت رفتند بیرون!

ولی در هر صورت خشم خدایان دغدغه منطقی بودن و باورپذیری ندارد. داستانش قابل

درک نیست اما برای شناختن شخصیتهای آن نیازی به دانستن اساطیر یونان هم ندارید.

شخصیتهایی که در ابتدا معرفی میشوند و در ادامه تنها دیالوگهای همراه با خنده و فریاد

و صحنه های پر از جلوه های ویژه از آنها میبیند.

وقتی پای جلوه های مانند گلوله های آتش و انفجار کوهها در فیلم باز میشود. انگار نسبتهای

فیزیکی همگی بهم میخورد. تماشاگر متوجه نمیشود عناصر مختلف صحنه ارتباطشان با

یکدیگر چیست و این موجوداتی که در فیلم میبیند اندازه واقعی شان نسبت گلوله های

آتش و سنگهای پرتاب شده چقدر است.

باید اضافه کنم که فیلم سه بعدی تصویربرداری شده و نشان داده میشود. تکنولوژی که

هیچ کمکی به فیلم نمیکند. تصاویری غیر واضح و تاریک، پر از گرد و غبار که در ادامه با وارد

شدن به دنیای زیر زمین تاریکتر و نامفهوم تر هم میشوند. خود عینکهای سه بعدی هم

که همه چیز را دوباره تاریکتر میکند! وقتی فیلم تمام شد از خود سوال کردم که واقعاً چه

لزومی داشت که فیلم را سه بعدی بسازند و چرا با روشهای قبلی تصویربرداری نشده بود.

میدانید چیست؟ چیزی که برای تماشاگر اهمیت دارد، دیالوگهای واضح است بهمراه شخصیتها

و ارتباطاتی که معنادار باشند و نه صحنه های اکشنی که قواعد فیزیکی و مکانی را رعایت کرده باشند. مشاهده یک سری حرکتهای تند، سریع و بیربط همراه با صداهای غیر واضح چیزی نیست که تماشاگر بخواهد آن را دنبال کند.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …