نقد فیلم Watchmen
خلق فیلمی ۱۴۰ میلیون دلاری با درجهی سنی بزرگسال که با اقتباس از یکی از بهترین و پیچیدهترین و ماندگارترین
کتابهای کامیک تاریخ به قلم آلن مور و به سبب همکاری وی با دیو گیبونز، جان هیگینز، لن واین و باربارا کزل متولد شد، حتی در سینمای امروز که ابرقهرمانیها اصلیترین بخش آن را تشکیل میدهند و فیلمهایی با درجهی سنی R هم هر روز بیشتر از روز گذشته، تواناییشان در سودآوری را به استودیوها اثبات میکنند، اتفاق عجیبی است. چه برسد به سال ۲۰۰۹ که وضعیت سینمای بلاکباستری به هیچ عنوان مشابه حالت فعلی آن نبود. به همین خاطر خیلیها ساخته شدن فیلم Watchmen را با فیلمنامهی عالی دیو گیبونز و استفاده از استوریبردهایی که اکثرشان با نهایت وفاداری ممکن از روی صفحات کامیک مرجع برداشته شده بودند، معجزهای میدانند که احتمالا هرگز، تکرار نخواهد شد. زک اسنایدر در این فیلم با استفاده از تصاویری تاریک و خوشجلوه که از نورپردازیهایی بهخصوص و مرتبط با تلاش برای پررنگ کردن بیشتر و بیشتر شخصیتها بهره میبردند، استفادهی حداکثری و کاملا مناسب از فضا و لحن بزرگسالانه و سود بردن از بازیهای جذبکننده و درخشان نقشآفرینهای لایق ستایشی همچون مالین اکرمان، پاتریک ویلسون، جکی ارل هیلی و جفری دین مورگان، بهترین ساختهی حاضر در کارنامهاش را ساخت و خیلیها را با این شاهکار تلخ و پرشده از شوخیهای سیاه دنیای کامیک، آشنا ساخت. با فیلمی که به پیشینهی شخصیتهایش اهمیت میداد، چه در نسخهی اکرانشده در سالنهای سینما و چه در نسخهی طولانیتر و تقریبا ۲۱۰ دقیقهای خود بهرهبرداری حداکثری از تکتک لحظات را به رخ میکشید و در تصویرسازیهای نمادگرایانه نیز، تبحر داشت.
اگر تا به امروز Watchmen را ندیدهاید و دکتر منهتن،
کمدین، رورشاک و تکتک ابرقهرمانهای باورپذیر و
خاکستری حاضر در دنیای آن را نمیشناسید که
میتوانید هماکنون با نهایت انرژی، سراغ لذت بردن
از یکی از متفاوتترین فیلمهای پرخرج و محبوب
سالهای اخیر بروید. ولی حتی اگر پیشتر
Watchmen را دیدهاید، اکنون زمان مناسبی
برای بازبینی آن به نظر میرسد. چرا که چند
ماه دیگر، سریال Watchmen از شبکهی HBO
آغاز میشود و سراغ داستانگویی دربارهی
رخدادهایی جریانیافته در نزدیک به سی سال بعد از زمان پایان یافتن حوادث فیلم مورد بحث میرود.