نقد فیلم Upgrade (ارتقا)
«ارتقا»، که شاید بتوان آن را فرزند ناخلف «پلیس آهنی» (Robocop) و «تقاص» (Payback) دانست،
آخرین اثر خلق شده از «لی وانل» (Leigh Whannell)، یکی از افراد اصلی پشت صحنه فیلمهایی چون «اره» (Saw) و «توطئه آمیز» (Insidious) است. با فاصله گرفتن از آن حاشیه امنیتی که با کار کردن با «جیمز وان» (James Wan) نصیب او شده بود، «وانل» توانسته به خوبی از مقدار کافی خشونت و خون و خونریزی بهره بگیرد تا اجازه ندهد کسی «ارتقا» را با یک فیلم علمی تخیلی جدیتر اشتباه بگیرد. به مانند تمامی آثار درجه ب، این فیلم هم در حالی که ریزه کاریها و (برخی اوقات) منطق را کنار میگذارد، لحظات خوش و مفرحی را پدید میآورد.
آن چیزهای جدیتر ممکن است باعث شود تا «ارتقا» با یک داستان پندآمیز و هشداردهنده در مود گستردگی و ارتقای وحشتناک تکنولوژی اشتباه گرفته شود. اگرچه این موضوع در این فیلم هم وجود دارد، ولی حقیقتا پرداخت به آن در این فیلم صرفا در حدی است که یک نقطه شروعی باشد برای ماجراهای یک مرد که تبدیل به یک نابودگر شده تا انتقام مرگ همسرش و جراحات فیزیکی خودش را بگیرد. فیلم برخی استعارههای مرتبط با ژانر علمی تخیلی را نیز در خود جای داده، مثل کانسپت کلی تکامل هوش مصنوعی بسیار باهوش، ولی خیلی تمایلی به تحقیق و تفحص در آنها نشان نمیدهد، حداقل نه تا وقتی که انسان واقعی در فیلم وجود دارد تا به تعداد حاضران فیلم افزوده شود.
«ارتقا» را نمیتوان یک استثمار کامل نامید، حداقل نه به شکلی سنتی. چیزی که مثلا در این بین وجود ندارد آن حجم زیاد و بیدلیل از برهنگی و سکانسهای غیراخلاقی است که به شکلی بیشرمانه پای ثابت فیلمهای درجه ب سنتی است و انگار بدون آن نمیتوانستند اکران شوند. «وانل» این فیلم را با تکیه بر خون، امعا و احشا، و مرگهای بسیار خشن ساخته ولی در همین حین سعی کرده تا از بدنهای برهنه هم دوری بجوید. این حجم از پاکی البته در انحصار صرفا «ارتقا» نیست. من میتوانم این را برای آثاری که با ایدهآلهایی حساب شده و سطح بالا قدم به بازار میگذارند یا آن آثاری که تمام تلاش خود را میکنند تا درجه سنی پایینتری دریافت کنند درک کنم، ولی «ارتقا» بدون هیچ شک و شبههای درجه سنی بزرگسال دارد و به شکلی تعمدی از لحاظ فکری در سطحی پایین است.
«ارتقا» در اواخر قرن بیست و یکم جریان دارد. ما با آدم خوب قصه یعنی «گری تریس» (با بازی «لوگن مارشال گرین» (Logan Marshall-Green)) دیدار میکنیم، یک فرد سنتی که دوست دارد از دستهایش در کار کردن کمک بگیرد. او یک خانه زیبا دارد (که با انواع و اقسام گجتها و تکنولوژیهای سطح بالا تزیین شده) و همسر او یعنی «آشا» (با بازی «ملانی وایخو» (Melanie Vallejo)) هم همان قدر زیباست. سپس، یک شب، تراژدی آغاز میشود. مجرمان از یک تصادف خودرو استفاده میکنند، «آشا» را میکشند و «گری» را حسابی مورد ضرب و شتم قرار میدهند و او را فلج میکنند. خیلی زود، یک دانشمند مرموز به نام «ارون» (با بازی «هریسن جیلبرتسن» (Harrison Gilbertson)) به سراغ او میآید و پیشنهادی به او میدهد: اگر او حاضر باشد تا در یک تست تحقیقاتی روی یک نوع جدید از مایکرو پردازندهها شرکت کند، به کمک آن شاید بتواند دوباره راه برود. «گری» خیلی زود میفهمد که «استم» (با صداگذاری «سایمن میدن» (Simon Maiden) تواناییهای بیشتری از صرفا دوباره کمک به بازیابی توانایی راه رفتن او دارد؛ آن میتواند «گری» را سریعتر، قویتر و در یک کلام بهتر کند. و سپس، با استفاده از تواناییهای جدیدش، او میتواند رد «فیسک» (با بازی «بندیکت هاردی» (Benedict Hardie)) را بزند، همان سایبورگی که مسبب قتل «آشا» است، و در این راه میتواند برخی از همدستان او را هم از بین ببرد. بر خلاف «کورتز» (با بازی «بتی گابریل» (Betty Gabriel))، همان پلیسی که روی این پرونده کار میکند، او نباید نگران پیدا کردن مدارک باشد. با استفاده از قابلیتهای «استم» و البته تواناییهای ذاتی خودش، او تبدیل به قاضی، هیئت منصفه و مامور اعدام میشود.
اگرچه «وانل» به شکلی بی شرمانه از آغاز «مرد شش میلیون دلاری» (The Six Million Dollar Man) تقلید کرده، ولی بیشتر برای تبدیل «گری» او نیم نگاه اصلیاش به «پلیس آهنی» بوده است. به هر حال، بر خلاف فیلم «پل ورهوون» (Paul Verhoeven)، که یک جورایی هجونامهای کمرنگ از نمادها بود، «ارتقا» در رسیدن به اهداف خود سرراستتر عمل میکند. المانهای فنی تبدیل به ابزار رنگارنگی میشوند که برای یک روایت از انتقام و ایجاد عدالت به صورت شخصی با الگوبرداری از دو اثر «تقاص» و «آرزوی مرگ» (Death Wish) لازم است.
«ارتقا» کمی شبیه به «پاکسازی» (The Purge) است از
لحاظ بیمیلی که نسبت به «کند و کاو» واقعی در اتهامات
پیرامون هسته مرکزی ماجراهاش دارد، که تصمیم میگیرد تا
از جالبترین جنبههای داستانش صرفا به عنوان یک چاشنی و
یک بک گراند کلی استفاده کند. این بدون شک باعث ناامیدی
و سرخورده شدن طرفداران سبک علمی تخیلی میشود ولی
در نهایت نتیجه نهایی تقریبا همان چیزی است که «وانل» به
دنبال آن بوده است. «ارتقا» یک هدف شاید کوچک ولی به طور
واضح و روشن، از پیش تعیین شده داشته که به صورت کلی
میتواند با آثاری چون «اره»، «پاکسازی» و «توطئه آمیز» که
قبلتر به آنها اشاره شد همپوشانی داشته باشد. این فیلم
عاری از سلیقه، انسان گریز و ناراحت کننده است – صفاتی
که بر اساس انتظارات شما میتوانند خوب یا بد باشند – ولی
در همین حین سرگرم کننده است اگر شما در این حال و هوا
باشید که مردی مظلوم را ببینید که به هر کار شنیعی دست
میزند تا افرادی که مسبب قرار گرفتن او در این تنگنا بودهاند را مجازات کند.