نقد و بررسی انیمیشن The Tale Of Despereaux (افسانه دسپرو )
«افسانۀ دسپرو / The Tale of Despereaux» یکی از زیباترین فیلمهای انیمیشنی است که تا به حال دیدهام،
بخش هنری این فیلم[۱]، به سرپرستی اُلیور آدام، رنگها و جزئیات جذاب و هنرمندانهای را ارائه کرده است. این فیلم قصۀ موش کوچکی با گوشهایی بزرگ به نام دسپرو، موشی صحرایی به نام راسکورو و افراد مختلف دیگری از دنیای جانوران و گیاهان را روایت میکند، نگاه کردن به تک تکِ فریمهای فیلم لذت بخش است، و واقعاً خریدن نسخۀ بلو-ری این فیلم ارزش دارد.
اگرچه در بعضی مواقع خط داستانی فیلم به گونهای است که داستان«گرمنگاست» در برابر آن ساده به نظر میرسد اما من را خیلی تحت تأثیر قرار نداد. در این فیلم سه جامعه وجود دارد که با هم در ارتباطاند (موشهای خانگی، موشهای صحرایی و انسانها)، به علاوۀ شخصیت انساننمایی به نام بولدو که از سبزیجات ساخته شده است و احتمالاً زندگیاش از سبزی فروشی میگذرد و به جای دختر با خرما قرار میگذارد، این حرف یک شوخی خیلی قدیمی است:
خرما داری؟
نه آقا خرما ندارم.
پس گردو داری؟
ببین آقا! اگه گردو داشتم الان با یک دختر قرار داشتم[۲].
راسکورو (با صدای داستین هافمن که در فیلم «کابوی نیمه شب / Midnight Cowboy» نقش شخصیت راتسو را بازی میکرد) نخستین شخصیتی است که در فیلم میبینیم، او با یک کشتی به بندر میرسد و قصد بو کردن سوپ جدیدی را دارد که در جشن بهارۀ هر سال، در سرزمین پادشاهی، توسط سرآشپزِ دربار به نام آندره (با صدای کوین کلاین) برای شهروندان پخته میشود. اما راسکورو ناگهان به داخل ظرف سوپ ملکه میافتد و ملکه هم با دیدن این صحنه فوت میکند و با سر به داخل ظرف سوپ میافتد و پادشاه عزادار میشود. بنابراین، پادشاه موشها را از قلمرو خود ترد میکند و پختن سوپ هم ممنوع میشود، البته این موضوع برای موشهای صحرایی مسئلۀ بزرگی نیست زیرا آنها در جایی زیرِ زمین تمدن بسیار بزرگی برای خود دارند.
در ادامه، این فیلم صحنههایی از مشکلات شاهزاده پی (با صدای اما واتسون) و پیشخدمت بیچارهاش میگری سو (با صدای تریسی اولمن) در طبقۀ فوقانی، دسپروِ گوش گُنده با خانواده و معلمش در طبقۀ میانی، و کشمکش بین راسکورو و بوتیچلیِ مَکّار (با صدای سیران هیندز) در زیرزمین را با یکدیگر مرتبط میکند.
مخالفتهای آنها با یکدیگر منجر به مبارزهای قهرمانانه میشود، و نشان میدهد که موشها نیز تاریخ پر باری همانند انسانها دارند، به علاوه در این لحظه از داستان بعضی از بچهها خواهان بازگشت این موش دوستداشتنی میشوند. این فیلم بر اساس رمان چهار جلدی «کیت دیکامیلو»، که برندۀ جایزۀ ادبی نیوبری است، ساخته شده است، البته هیچکدام از آنها را نخواندهام اما من را تا حدودی یاد داستان شگفتانگیز دیگری به نام «بن و من / Ben and Me» اثر ریچارد لاوسون میاندازد.
به نظرم حل کردن موضوع اصلیِ داستان برای خوانندگان دیکامیلوسادهتر خواهد بود، با این حال کسانی که برای خواندن این کتابها خیلی جوان یا مسناند هم از ظاهر این فیلم قدردانی میکنند. چیزی که دوست دارم ببینم این است که همین گروه روی طرح داستانیِ منسجمتری کار کنند. کسی سهگانۀ گرمنگاست را خوانده است؟ داستان کلاسیکی که ظاهری تقریباً شبیه به همین داستان دارد.
—————
[۱] Art Department: در اصطلاحات سینمایی به
معنای بخشی از گروه تولید به سرپرستی طراح
تولید یا کارگردان هنری است که تمامی مسائل
بصری فیلم را عهدهدار میشوند
[۲]این شوخی از کلمات «Dates» و «Nuts»
استفاده دو پهلو دارد، «Dates» را به دو معنا
به کار میبرد:۱. قرار داشتن با دختر، ۲. خرما.
«Nuts» را هم به دو معنا به کار میبرد:۱. گردو
۲. اشاره غیر مستقیم به داشتن بیضه یا به
طور کلی آلت مردانه و در نتیجه معنای پشت
پرده و شوخی جمله این است که اگر بیضه داشتم
الان با دختر قرار داشتم. و این شوخی را به شخصیت بولدو ربط داده است که چون او از سبزیجات ساخته شده است و مرد نیست احتمالاً به جای دختر با خرما قرار میگذارد.