نقد و بررسی فیلم The Drop (پاتوق)

نقد و بررسی فیلم The Drop (پاتوق)Reviewed by محمدرضا on Jul 24Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Drop (پاتوق)نقد و بررسی فیلم The Drop (پاتوق) بیشتر فیلم‌های گانگستری روی گردن کلفت‌های بالای زنجیره غذایی جنایتکارها، شامل روسا، دُن ها و پدرخوانده‌ها، تمرکز می‌کنند.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Drop (پاتوق)

بیشتر فیلم‌های گانگستری روی گردن کلفت‌های بالای زنجیره غذایی جنایتکارها، شامل روسا، دُن ها و پدرخوانده‌ها، تمرکز می‌کنند.

با این حال، سبک زندگی اکثر افرادی که حول و حوش جنایت‌های سازمان یافته فعالیت می‌کنند چندان هم رمانتیک نیست. «پاتوق/The Drop» ریزه خوارهای این زنجیره‌ها را نشانه رفته و به شرح حال کارگرانی می‌پردازد که ۵۰۰۰ دلار پول زیادی برایشان است. شخصیت‌های این فیلم متصدیان بارها و پیشخدمت‌ها هستند، افرادی که بهترین روزهای زندگی‌شان یا گذشته است یا قرار نیست هرگز از راه برسد. نقطه قوت این روایت، دو رویه بودن آن است: فیلم داستانی را تعریف می‌کند که اغلب، صنعت فیلم‌های با رویکرد نوجوانانه از آن پرهیز می‌کند و در عین حال بیننده‌ها را در تردید چگونگی تغییر اوضاع باقی می‌گذارد. «پاتوق» به طرزی غیرقابل پیش بینی طبیعی است و از ورود به هر گونه تعصبی پرهیز می‌کند. فیلم هرگز سعی نمی‌کند صرفاً برای شوکه کردن بیننده دست به شعبده بازی بزند بلکه اجازه می‌دهد همه چیز جریان طبیعی خود را طی کند.

این نخستین فیلمنامه سینمایی نویسنده تحسین شده، دِنیس لِهان است، که برای تلویزیون فیلمنامه (سریال‌های «امپراتوری بُردواک / Boardwalk Empire» و «وایر / The Wire») نوشته و رمان‌هایش توسط کارگردان‌های بزرگ («جزیره شاتر / Shutter Island»، «رودخانه مرموز / Mystic River»، «رفته عزیزم رفته / Gone Baby Gone») روی پرده رفته‌اند. او به خوبی چهره زشت دنیایی که شخصیت‌هایش در آن سگ دو می‌زنند، جایی که خلافکار بودن برای خودش شغلی است و صحبت با پلیس درباره این مسائل گناهی بزرگ‌تر از قتل و سرقت است، را می‌شناسد. روایت «پاتوق» پیچیده است و حداقل یکی از پیرنگ های آن (مربوط به یک کارآگاه پلیس) بی ربط به نظر می‌رسد. میکِل آر. روسکَم، کارگردان بلژیکی که نخستین اثر آمریکایی خود را ساخته، اعتراف کرده که فیلم کات‌های طولانی‌تری داشته است؛ شاید استفاده از برخی صحنه های حذف شده فیلم می‌توانست جنبه های مواج نسخه نهایی را هموار کند و مشکل پایان‌های تا حدی مبهم فیلم را حل کند.

تام هاردی لیاقت این را دارد که در زمره بهترین بازیگران امروز سینما طبقه بندی شود. او بازیگر دمدمی مزاجی است که می‌تواند از پس هر نقشی برآید و چهره‌اش به راحتی می‌تواند از حالت رسا به اثرگذار تبدیل شود. او در این فیلم نقش یک متصدی بار سخت‌کوش و به نوعی مبهم به نام باب ساگینوفسکی را بازی می‌کند، که وفاداری بی غل و غشش به عموزاده اش مارف (با بازی جیمز گاندولفینی در آخرین نقش عمرش) او را در بن بست قرار می‌دهد. مارف، عضو سابق و متحول شده خلاف‌کارهای بروکلین، به روزگار ادبار افتاده است. بارش، که دیگر به او تعلق ندارد، پاتوق گانگسترهای چچنی است. وقتی که بار در یکی از این پاتوق‌های شبانه مورد دستبرد قرار می‌گیرد، روسای مارف علیه او موضع می‌گیرند و از او می‌خواهند تا ۵۰۰۰ دلار ربوده شده را پیدا کند و به او هشدار می‌دهند که اگر نتواند رد دزدها را پیدا کند خودش باید این پول را برگرداند. در این میان باب نگهداری از توله سگ درب و داغانی را قبول می‌کند. باب با کمک نادیا (با بازی نومی راپاس)، زنی که توله سگ را در سطل زباله‌اش پیدا می‌کند، یاد می‌گیرد که چگونه باید از این حیوان نگهداری کند و همه چیز خوب و خوش است تا این که صاحب خل وضع سگ، اِریک (با بازی ماتیاس اِسکونارتس) شروع به تعقیب وی می‌کند.

«پاتوق» در تغییر جو و چیدن میزانسن ها فوق‌العاده است. گرچه شخصیت

باب به شدت یک معما است («همه ما رازهایی داریم») ولی به دلیل بازی

هاردی سه بعدی می‌شود. معلوم نمی‌شود که او غیر از چیزهای پیش پا

افتاده مانند دوستی با سگش و کمک به عموزاده اش چه انگیزه های دیگری

دارد، گرچه این روند در پایان فیلم تغییر می‌کند. کاراکترهای دیگر فیلم، مارف

و نادیا، می‌توانستند بیشتر از این دیده شوند. آن‌ها حداقل به اندازه باب پیچیده

هستند، اما محدودیت‌های زمانی مانع از رشدشان می‌شود. قربانی دیگر زمان

کوتاه فیلم رابطه بین باب و نادیا است، که می‌توانست با چند صحنه مشترک

بیشتر تقویت شود.

سبک فیلمسازی روسکَم برگرفته از مکتب «سوزش آهسته» است که

از بیننده می‌خواهد صبور باشد تا شرایط تثبیت شود و کاراکترها را معرفی

می‌کند و بعد به تدریج اتفاقات را تعریف می‌کند. کمبود شخصیت‌های

بد در گوشه و کنار فیلم احساس نمی‌شود و خیلی زود معلوم می‌شود

که حقیقت مربوط به یک قتل ده ساله نقش مهمی را در نتیجه گیری

نهایی «پاتوق» بازی خواهد کرد. هر چه فیلم به پایان خود نزدیک‌تر

می‌شود، با چندین کات بین شخصیت‌های مختلف، سطح تعلیقش نیز بیشتر می‌شود. این ثابت می‌کند که روش‌های مکتب قدیمی برای بالا بردن فشار خون بیننده هنوز مانند گذشته جواب می‌دهند. قوام، پیچیدگی و جذابیت «پاتوق» روش خوبی برای پر کردن شکاف بین ناامیدی فصل تابستان ۲۰۱۴ و امید به اکران فیلم‌های بهتر در پاییز است.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …